گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو- حمیده عزیزی، اصلیترین علت حضور کشورهای اروپایی و آمریکا بهعنوان کشورهای مذاکرهکننده در برجام جدا از بهانههای واهی اعلامشده از سوی این کشورها وجود ظرفیتهای گسترده اقتصادی و دارا بودن موقعیت سوق الجهشی ایران است –آنچه ایران را در زمان پهلوی نیز بهعنوان ژاندارم منطقه تبدیل کرده بود- شورای آتلانتیک طی گزارشی بانام «ریشهها و تحول استراتژی منطقهای ایران»[1] در تبیین قدرت ایران به ویژگیهای جمعیت شناختی، اقتصادی، نظامی ایران اشاره میکند.
استعمارطلبی یکجانبه
در پسا خروج آمریکا از برجام ، واقعیت قضیه آن است که بازی را که اوباما همراه با کشورهای اروپایی شروع کرد، برای ترامپ ابتدا بهعنوان یک تاجر و سپس رئیسجمهور آمریکا ناخوشایند بود. آنچه اتفاق افتاد حضور شرکتهای اروپایی یکی پس از دیگری جهت بهرهمندی و سرمایهگذاری در ایران پس از برجام بود. این ظرفیت برای آمریکا بهعنوان یک ابرقدرت که هنوز بخش زیادی از تحریمها را در مورد ایران لغو ننموده بود، قابل وصول به نظر نمیرسید و درواقع یک نوع نقض قرض در جهت به انزوا کشاندن ایران با توجه به قدرت منطقهای و تفاوت دیدگاه در مبانی، بهحساب میآمد. بنابراین برنده اقتصادی این جریان کشورهای اروپایی به نظر میرسیدند. به همین منظور ترامپ با تغییر زمینبازی تمامی شرکای خود را از دور خارج نمود و حدود یک سال پس از خروج از برجام که دیگر تتمه شرکتهای اروپایی نیز ایران را از ترس تحریمهای آمریکایی ترک نمودند، خود بهتنهایی و با میانجیگری ژاپن در ارائه نامه به ایران پای میز مذاکره آمد.
استراتژی مقاومت
دراینبین آنچه ترامپ در نظر نگرفته بود، مهره اصلی این بازی یعنی ایران بود. رهبر معظم انقلاب مانند همیشه و با تغییر معادلات آنان در مواجه با این موضوع دو مطلب را خاطرنشان نمودند: تجربه تلخ مذاکره با آمریکا را بههیچوجه تکرار نخواهند کرد و شخص ترامپ را هم شایسته مبادله هیچ پیامی ندانستند. در اصل جواب فردی که به مذاکره دعوت میکند اما در عمل نسبت به شرکا راهبردی خود نیز رحم نمیکند و نتیجه مذاکرات نفسگیر برجام را بهراحتی زیر پا میگذارد، قطعاً غیرازاین نمیتوانست باشد. البته که این مهم در پس نگاه به ظرفیتهای داخل و ایمان به تفضل الهی تحقق میپذیرد و با داشتن این پشتوانه است که ایران نهتنها برای فرستنده پیام بلکه حتی برای پیامآورنده نیز توصیههایی دارد.
تجربه جنگ نشان داد مشارکت مردم راهحل شکستن تحریم دشمنان است
پس از تجربهای که مردم از برجام به دست آوردند حالا وقت آن است که مسئولین بهجای گره زدن نیازهای خود به طبل توخالی ابرقدرتها با تکیهبر توان داخلی و ظرفیتهای کشور همچون گذشته پایکار خود و انقلاب بایستند تا بتوانند حصار تحریمها را درهمشکسته و ظرفیتهای بالقوه کشور را بالفعل نمایند. درواقع تنها راهی که میتوان با استراتژی نرم ابرقدرتها یعنی القای ناکارآمدی توان داخلی، مقابله نمود مردمی کردن اقتصاد است. تجربه جنگ به ما نشان میدهد که تحریم مانند مزرعهای است که کشاورز خاک آن را آتش میزند تا زمین برای تولید محصول جدید آماده گردد و این محصول چیزی جز شکوفایی استعدادهای نیروی جوان و به ثمر رسیدن ظرفیتهای داخلی نخواهد بود.
جمعبندی
سهم خواهی ترامپ از ایران باعث خروج وی از برجام گردید اما درنهایت به انزوای آمریکا در میان شرکای اروپایی و متوقف شدن در برابر ایران مسلح با سلاح مقاومت شد. البته همه این اتفاقات مبتنی بر معادلات سیاسی انجام گرفت. در این میان آنچه در فضای اقتصادی کشور دارای اهمیت است بهرهمندی از این فرصت و نگاه به توان داخلی جهت به فعلیت رساندن ظرفیتهای کشور است. همسویی میان مردم و مسئولین، انجام کار جهادی، تکیه واقعی بر توان داخلی ازجمله مواردی است که میتواند کورسوی امید ابرقدرتها را از دستاندازی به کشور قطع نماید و ایران را بهعنوان قطب اقتصادی منطقه و نمونهای از یک کشور دارای استقلال سیاسی و اقتصادی بیشازپیش مطرح نماید.
[1] The Roots and Evolution of Irans Regional