ایجاد تقابل میان دو مقولهای که رابطه علت و معلولی با هم ندارند به راهبردی ثابت برای برخی سیاستمداران بدل شده است و منجر به فراموشی مسائل واقعی میشود. این بار رئیس جمهور تلاش کرده است معیشت مردم را به تشکیل وزارت بازرگانی گره بزند.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، حسن روحانی رئیس جمهور در جلسه هیئت دولت در تاریخ ۲۹ خردادماه با بیان اینکه باید مدیریت و نظارتها را بر توزیع کالاها و رسیدن اجناس و اقلام به دست مردم افزایش دهیم، گفت: «البته دو سال است که از مجلس خواستار مجوز برای تشکیل وزارت بازرگانی هستیم؛ چراکه وزارت بازرگانی صادرات کشور را رونق داده، واردات را بهدرستی کنترل و بازار را بهخوبی نظارت خواهد کرد. امروز یک وزارتخانه تولید کشاورزی و یک وزارتخانه هم تولید صنعتی و معدنی میکند و در کار خود هم فعال هستند، اما نمیتوانند بازرگانی را بچرخانند چراکه تخصص و قدرت این کار را ندارند و نمیشود میان آنها هماهنگی ایجاد کرد. اگر وزارت بازرگانی تأسیس شود، هفته بعد زندگی مردم و وضع بازار بهتر میشود و این مسئولیت مجلس است».
روحانی با تأکید بر اینکه باید روابط بانکی را با دنیا توسعه دهیم، افزود: «این روابط بدون تصویب دو لایحهای که در مجمع تشخیص مصلحت نظام باقیمانده، به راه نمیافتد و دچار مشکل میشویم. به خاطر بحثهای جزئی و منافع بسیار ناچیز، منافع بسیار کلان را از دست میدهیم؛ این معامله خسارتبار است که ارزنی را بگیرید و کوهی را از دست بدهید؛ امروز داریم ارزن میگیریم و کوه منافع ملی را از دست میدهیم. فردا اگر روابط بانکی ما با دنیا دچار مشکل شد، مردم نگویند دولت ناکارآمد است؛ دولت کارآمد است؛ چراکه بهموقع لوایح را تهیه و به مجلس فرستاده و خوشبختانه مجلس نیز همکاری کرده و مجلس و دولت در این زمینه سرافراز هستند، اما درعینحال مردم توقعاتی دارند که همه نهادها و بخشها باید در این زمینه تلاش کنند».
این سخنان رئیس جمهور واکنشهای زیادی را در پی داشته است، به خصوص در زمینه احیای مجدد وزارت بازرگانی که کارشناسان و مسئولان مختلف معتقدند این امر نمیتواند منجر به بهبود شرایط شود و فقط به تولید و امر خودکفایی آسیب وارد خواهد کرد.
*دوقطبی سازی و به حاشیه راندن مسائل اساسی
دوگانه انگاری انحرافی یکی از تکنیکهای پیچیده رسانهای است که در اقتصاد بخصوص حوزه کشاورزی و امنیت غذایی از آن استفاده میشود. در این تکنیک برخی سیاستمداران و یا برخی رسانههای جهتدار تلاش میکنند مسائلی که ارتباط علت و معلولی با هم ندارند را در مقابل هم قرار دهند و یکی را ریشه دیگری عنوان کنند. بدین ترتیب با اتخاذ این راهبرد، یک دوقطبی کاذب شکل گرفته و جبهه طرفداران صفر و صدی یا قرمز و آبی بر موضوع مستمراً چالش میکنند که در نهایت این درگیری بیهوده منجر به اضمحلال یک حقیقت کلیدی خواهد شد.
نمونههای متعددی از این دوگانه انگاریهای انحرافی در ایران و سایر نقاط جهان نیز دیده میشود. گاهی محدودیتهای آبی را در معلول تولید کشاورزی قرار داده شده یا گاهی بهرهبرداریهای اقتصادی را ریشه آسیب به محیط زیست عنوان میشود. گاهی هم برخی سو استفادهکنندگان از اعتماد مردم، استفاده از یک فناوری خاص را علت بیماری معرفی میکنند. گفته میشود در گذشته زمانی که جنگها در میگرفت، گاهی پیش میآمد که همزمان خورشیدگرفتگی هم روی میداد. طرفین درگیر در جنگ به دلیل اینکه تصور میکردند این خورشید گرفتگی ناشی از خشم خداست به متارکه جنگ مبادرت میکردند. یعنی ناتوانی از تحلیل مسئله منجر به اتفاقات این چنینی میشد.
*سابقه طولانی موارد تقابلهای کاذب در سالهای اخیر.
اما کافی نبودن سطح تحلیل رسانهای عموم جامعه از رابطه علی معلولی پدیدها و البته تنگنای جدی اقتصادی به مردم اجازه درک این نوع عملیات روانی را نداده است. این بار رئیس جمهور محترم با ایجاد دو قطبی کاذب، از تقابل وزارت بازرگانی و معیشت مردم سخن گفت و به اشتباه اظهار داشت با تشکیل این وزارتخانه معیشت مردم ظرف یک هفته بهبود مییابد! این رویه رئیس جمهور محترم در حوزههای اقتصادی مسبوق به سابقه است. درگیر کردن مسئله آب آشامیدنی مردم و یا سرمایه گذاری با امضای برجام، مسئله تصویب لوایح FATF در مقابل پایین آمدن قیمتها و در مورد آخر نیز گره زدن وزارت بازرگانی و معیشت مردم از نمونههای این دوگانه سازیها و انحراف در افکار عمومی است. اما اکثریت کارشناسان و نمایندگان مجلس و مراکز پژوهشی با این خواسته رئیس جمهور مخالفت میکنند و آن را دردسرساز میدانند.
*مشکل بازار در جای دیگری است
روحانی با این حرکت عملاً به جای پاسخگویی در خصوص چرایی اجرا نکردن قانون تمرکز به عنوان سازوکاری که میتوانست به راحتی از تولید داخلی حمایت کرده و واردات و صادرات محصولات غذایی را تنظیم کند، برای بار چهارم بر مجلس فشار میآورد که چرا یک وزارتخانه دیگر در اختیار ندارد. وزارتخانهای که اثرات زیان بار آن بر تولید در دهههای اخیر بر کسی پوشیده نیست. دولت با ارزپاشی رانتی و هزینه غیرکارشناسی منابع ارزی مبالغ هنگفتی را صرف واردات کالاهای اساسی کرد که در کاهش قیمتها بی تأثیر بود و طیف وسیعی از مصرف کنندگان از آن بی بهره ماندند.
گره زدن و ایجاد تقابل میان دو مقوله حساس که لبه درگیر عمومی جدی دارد برای به اشتباه انداختن مردم در تحلیل علتها و معلولها، راهبرد ناصحیح و به دور از انصافی است که تاکنون بارها توسط برخی سیاسیون اتخاذ شده است. نقش رسانههای ارتباطی در این میان تلاش برای رشد سواد رسانهای مردم و همینطور شفاف سازی عملکرد دولت در حوزه ایجاد شغل و افزایش صادرات بسیار با اهمیت و فراموش نشدنی است.