گفتوگوی دبیرکل حزبالله لبنان با تلویزیون «المنار» ترس به دل اسرائیلیها انداخته است؛ امری که نخستوزیر این رژیم را واداشت بیتفاوتی نسبت به چنین سخنرانیها و مصاحبهها را کنار بگذارد و حزبالله و لبنان را به حملهای کوبنده تهدید کند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، «عبدالباری عطوان» تحلیلگر برجسته جهان عرب در سرمقاله روزنامه فرامنطقهای «رای الیوم» نوشت: بیشتر افکار عمومی جهان عرب از زمان درگذشت «جمال عبدالناصر» رئیسجمهور اسبق مصر قبل از ۴۰ سال پیش (سپتامبر ۱۹۷۰) دیگر جلوی صفحه نمایش تلویزیون نمینشستند تا به سخنان رهبران عرب گوش دهند تا اینکه «سیدحسن نصرالله» رهبر مقاومت اسلامی در لبنان آمد و این قاعده را شکست نه فقط به این دلیل که این مرد ملکه فصاحت و بلاغت در سخنرانی است و در آنها از یکسری اطلاعات و تحلیلهای دقیق مبتنی بر واقعیتها سخن میگوید بلکه به این دلیل نیز است که او در سخنانش از اعتبار و جسارت بالایی برخوردار است و بر روی قضیه مرکزی جهان عرب یعنی آزادی زمین و مقدسات در فلسطین اشغالی و رویارویی با طرحهای هژمونی، تحقیر و تجزیهطلبانه آمریکا تمرکز میکند.
مصاحبه اخیر سیدحسن نصرالله با شبکه تلویزیونی «المنار» در روز جمعه، مورد توجه میلیونها نفر از وفاداران و یا مخالفانش و حتی اسرائیلیها و رهبران سیاسی و نظامی آنها قرار گرفت؛ امری که باعث شد دستگاه نظارت امنیت اسرائیل روزنامهها و شبکههای تلویزیونی را از انتشار یا پخش این سخنان و هرگونه تحلیل درباره آن را منع کند؛ چرا که هرگونه تحلیلهایی از سوی کارشناسان نظامی و ژنرالهای سابق درباره این سخنرانی سطح ترس و نگرانی افکار عمومی اسرائیل از دورترین نقطه در شمال تا دورترین نقطه جنوب را افزایش میدهد.
بیشترین بخشی که در این مصاحبه اسرائیلیها را ترسانده است، اشاره سیدحسن نصرالله به نقشه فلسطین اشغالی و ساحل غربی مدیترانه بوده است که پرجمعیت بودن و منافع حیاتی (این رژیم) از بارزترین مشخصههای آن است. سید حسن نصرالله به بانک اهدافی، که در صورت شعلهور شدن جنگ هدف قرار خواهند گرفت، اشاره کرد. این تصویری، که در پاسخ به نتانیاهو مطرح شد، در صدر اخبار همه روزنامهها، رسانههای خبری و تلویزیونهای اسرائیل قرار گرفت.
درست است که سیدحسن نصرالله از توانمندی موشکی بسیار دقیق و پیشرویهای بزرگ نیروهای زمینی حزبالله و تجربیات آنها در طول جنگ سوریه سخن گفت، ولی مهمترین نکته در این مصاحبه این سخنش است که گفت: «حزبالله به بمبهای اتمی یا شیمیایی نیازی ندارد و تنها یک موشک کافی است که مخازن آمونیاک سمی اسرائیل در بندر حیفا را هدف قرار دهد که باعث نابودی اسرائیل و کشته شدن دهها و چهبسا صدها هزار نفر از اسرائیلیها میشود.»
این مصاحبه تاثیری قوی و رعبآوری در میان اسرائیلیها برجای گذاشته است؛ امری که بنیامین نتانیاهو را واداشت تا بیتفاوتی نسبت به چنین سخنرانیها و مصاحبهها را کنار بگذارد و اظهاراتی آتشینی مطرح و حزبالله و لبنان را به حملهای کوبنده تهدید کند.
زمانیکه سید حسن نصرالله اسرائیل را به بازگرداندن به عصر حجر تهدید میکند- با وجود اینکه اسرائیل به خاطر اینکه زمان زیادی از عمرش (اشغالگری) نمیگذرد، اصلا این دوره را تجربه نکرده و میراث تمدنی در فلسطین و منطقه ندارد- در واقع به همان شیوه نتانیاهو و فرماندهان اسرائیلی به خود آنها پاسخ میدهد و آنها را رها میکند که به عقب برگردند و درباره عصری، که چیزی درباره آن نمیدانند، برای خود خیالپردازی کنند و چارهای نیست که آنها در صورتیکه خودشان و رژیم متبوعشان در قید حیات بمانند، باید زندگی در سایه چنین عصری را تجربه کنند. سید مقاومت لبنان عزم را برای نماز خواندن در مسجدالاقصی جزم کرده و آرزو دارد به عنوان امام جماعت میلیونها نمازگدار در مسجدالاقصی باشد؛ و این آروزیی مشروع است که تنها میتواند پس از آزادی کامل اراضی اشغالی محقق شود و این امر دور از ذهن نیست و محتمل است. در این زمینه باید به گزارش «جان سمپسون» تحلیلگر ارشد شبکه «بیبیسی» اشاره کنیم که در خاتمه سلسله گزارشهایی، که به مناسبت گذشت نیم قرن از موجودیت جعلی اسرائیل منتشر کرد، با حالت تردید گفت: «آیا اسرائیل در سایه اختلافاتش و تغییر شرایط پیرامون خود، صد سالگیاش را جشن خواهد گرفت؟»
بر این باور نیستیم که تهدیدهای نتانیاهو علیه حزبالله و لبنان نتیجهگذار باشد و باعث ترس لبنانیها شود؛ چرا که ارتش اسرائیل ۳ بار در لبنان به دست نیروهای مقاومت لبنان و فلسطین شکست خورده است. از اینرو، تهدیدهای نتانیاهو نتیجهای معکوس داشته و بر خود اسرائیلیها تاثیری منفی گذاشته است.
سید حسن نصرالله به دنبال جنگ نیست و گمان نمیکنیم نتانیاهو هم خواهان جنگ باشد، ولی این جنگ بدون تردید رخ خواهد داد. سوال مهمتر این است که آیا اسرائیلیها در میان صدها هزار موشکی، که آنها را از هر طرف محاصره کرده است و دیگر تکنولوژی آمریکا و ارتش شکستناپذیر آن نمیتوانند از این رژیم مانند گذشته نزدیک حمایت کنند، میتوانند به صورت عادی زندگی کنند در آرامش و امنیت به حیات خود ادامه دهند؟
نتانیاهو در سخنانش، که تلاش میکرد نگرانی اسرائیلیها را نسبت به سخنان سید حسن نصرالله مرتفع کند، چیزی برای به رخ کشیدن نداشت و تنها از نابود کردن ۷ هزار تونلی سخن میگفت که حزبالله آنها را چند دهه پیش در مرزهای لبنان و فلسطین حفر کرده بود. نتانیاهو، که ادعای زرنگ و باهوش بودن میکند، فراموش کرده است که این تونلها سلاحی قدیمی است و الان موشکهای نقطهزن، پهپادهای مینگذاری شده، و تکنولوژی نوین بر این تونلها و همچنین بر هژمونی هوایی اسرائیل، که در جنگهای قبلی علیه نظامها و ارتشهای عربی تعیینکننده بود، سبقت گرفتهاند.
کافی است در این زمینه به وحشت نتانیاهو در آن زمانی اشاره کنیم که جنبشهای حماس و جهاد اسلامی نسبت به گرفتن انتقام شهید «محمود الادهم»، که به ضرب گلوله نظامیان اسرائیلی در نزدیکی مرزهای شمالی نوار غزه به شهادت رسید، تهدید کردند، امری که نتانیاهو قلدرمآب و زورگو را واداشت تا عذرخواهی و تاکید کند که این جنایت عمدی نبوده و به صورت اشتباهی انجام شده است او همچنین به میانجیگری سریع مصر برای جلوگیری از هرگونه پاسخ انتقامجویانه متوسل شد.
چه زمانی نتانیاهو چیزی به نام عذرخواهی را میشناخت؟ چه زمانی او از قتل اشتباهی سخن میگفت؟ و چه زمانی برای جلوگیری از پاسخ کوبنده موشکهای مقاومت از باریکه تحت محاصره و گرسنگی غزه، به میانجیگران متوسل شده بود؟
فرهنگ اعتماد به نفس ناشی از ایمان و اعتماد به نیروهای مقاومت، که سیدحسن نصرالله به آن متصف است و در سخنرانیها و مصاحبههایش به وضوح آشکار شده، بیشترین چیزی است که اسرائیلیها را آزار میدهد و خوابشان را پریشان میکند؛ اعتماد به نفسی که از مرزها فراتر رفته و در لبنان، عراق، سوریه و نوار غزه نهادینه شده است، همانگونه که فرهنگ مقاومت بار دیگر ریشههای آن در بیشتر از یک جبهه تثبیت و عمیقتر شده و معادلههای بازدارنده بیسابقه را ایجاد کرده است.
زمان در حال تغییر است و این اسرائیل است که از جنگها میترسد و حتی از ذکر آن به خود میلرزد.