دانشجویان دانشگاههای شیروان برای اردوی جهادی خود منطقه مرزی قوشخانه را انتخاب کردند و با ۷۰ دانشجوی دختر و پسر به طور همزمان در چند روستا مشغول به فعالیتهای عمرانی، فرهنگی و آموزشی شدند.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حسین اکبری؛ صبح زود راهی شدیم. مقصد منطقه قوشخانه شهرستان شیروان بود. از بجنورد حدود ۱۰۰ کیلومتری فاصله داشت و با توجه به شرایط جاده حدود دو ساعت در راه بودیم. بنا بود به دانشجویان دانشگاههای شیروان ملحق شویم. دانشجویان دختر و پسری که در روستاهای اطراف منطقه مشغول به خدمت رسانی بودند.
پس از طی این مسافت به مقصد رسیدیم. دانشجویان جهادی در مدرسه قوشخانه ساکن بودند؛ اما مرکز فعالیت با این نقطه چند کیلومتری فاصله داشت. ابتدا با مسئول اردوی جهادی به روستایی که دختران دانشجو مشغول خدمت رسانی بودند رفتیم.
در حین جابجایی و همانطور که در خودرو نشسته بودیم از علی اصغر صابریان، مسئول بسیج دانشجویی شیروان از شرایط دوره پرسیدیم. صابریان با اشاره به دومین سال حضور دانشجویان در این منطقه میگوید: اکنون در مسیر قوشخانه به سمت روستای حلوا چشمه هستیم که خواهران در آنجا فعالیت میکنند.
این دانشجوی جهادی ادامه میدهد: ۲ گروه عمرانی با جمعیت ۳۰ نفر نیز مشغول به ساختن ۲ خانه محروم از مجموعه مسکنهای طرح همبستگی ملی هستند.
وی میافزاید: حدود ۳۰ دانشجوی دختر نیز در ۳ روستا مشغول ارائه خدمات آموزشی و خصوصا اقتصادی به مردم منطقه هستند تا در راستای توانمندسازی خانوادههای روستایی قدم برداریم.
وقتی وارد روستای حلوا چشمه شدیم و به داخل مدرسه رفتیم، چند پسر بچه در حال فوتبال بازی کردن با یک توپ کهنه و کم باد بودند؛ آنقدر کم باد که وقتی توپ را شوت میکردند چند متری بیشتر آن طرفتر نمیرفت، اما طوری دنبال همان توپ میدویدند که گویی بازی دربی است. بر روی لبه دیوار مدرسه نیز پسری نشسته بود که مثلا گزارش گر بازی بود و الحق با جذابیت گزارش میکرد.
درون کلاسها نیز آموزش بازار داغی داشت. ۳ کلاس فعال بود. یک کلاس ریاضی برای دانش آموزان پسر حدودا ۱۰ ساله. کلاس صنایع دستی برای دختران و کلاسی که میشد به آن مهد کودک گفت با حضور حداقل ۲۰ کودک.
مشکلات تحصیلی دانش آموزان ابتدا وارد کلاس درس ریاضی شدیم. معلمشان که دانشجوی دختری بود از مشکلات این دانش آموزان در درس سخن میگفت. او معتقد بود معلمان بسیار ضعیف هستند و این پسران حتی جدول ضرب را نیز خود یاد ندارند.
در همان حین یکی از دانش آموزان گفت: معلممان ما را میزند. کنجکاو شدم و پرسیدم مگر خیلی شلوغی میکنی و جواب داد: نه؛ اگر یکبار توضیح دهد و نفهمیم ما را با کمربندش میزند.
در کلاس دیگر دختران مشغول یادگیری کاردستی و درواقع صنایع دستی بودند. معلمشان میگفت: ما مدیون مردم ساده و پاک این منطقه هستیم که از مرز دفاع میکنند؛ وقتی اشتیاق این کودکان را میبینیم خستگی از تن در میرود. کار جهادی یک خودسازی و دل کندن از وابستگی هاست. این کار باعث میشود هم قدر داشته هایمان را بدانیم و نیز برای رفع محرومیتها تلاش خود را افزایش دهیم.
اما کلاس سوم جذابیت ویژهای داشت. به محض ورود ۲۰ خردسال با هم و هماهنگ سلام کردند. با آنها صمیمی شدیم و برایمان شعری خواندند. معلم این گروه نیز که مشخص بود حوصله خاص و دلی بزرگ دارد به ما میگفت: کار کردن با خردسالان بیشتر از این که سخت باشد لذت بخش است. البته این کودکان به حرفم گوش میدهند و سعی میکنیم به آنها آموزشهایی را بدهیم.
گروه آقایان نیز مشغول فعالیتهای جهادی بودند؛ اما از نوعی دیگر. ساخت ۲ منزل در دستور کار بود و دانشجویان پسر با شدت و قدرت به کار مشغول بودند. صابریان در پیامی به مسئولان می گوید:
این تیم که مجموعا ۷۰ نفر بودند پس از ۸ روز فعالیت جهادی به کار خود پایان دادند تا به این ترتیب برای سال دوم در این منطقه خدمات جهادی ارائه شود. البته گروه دانشجویان پزشکی نیز به این منطقه سفر خواهند کرد.