مسئله فروش بسیار بالای برخی از فیلمهای سینمایی، صف طولانی اکران فیلمهای منتظر نمایش و در نهایت گیشه خالی آنها با یکدیگر ارتباط تنگاتنگ دارند.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، لزوم وضع قوانینی که نمایش فیلمها را منصفانه اجرا کند جزو اولیات داشتن زمینه عدالت در اکران است. فیلمهای بسیار زیادی هستند که مدتها در صف اکران باقی میمانند و یا فیلمی که بعد از سه سال که نوبت اکرانش فرا میرسد حالا باید در بازه زمانی مانند محرم که فروش فیلمها بسیار پایین است آن هم در چند سالن محدود و بهصورت تکسانسه اکران خود را آغاز کند، بنابراین باید در قوانین اکران و نمایش فیلمهای سینمایی تجدید نظر کرد.
یکی از مصادیق بیعدالتی در اکران و باز بودن راه بیانتها برای فروش برخی فیلمها این است که فیلمی در مدت زمان بسیار زیادی میتواند بهدلیل داشتن مخاطب در چندین سینما حتی بعد از اتمام سقف اکران بفروشد. بهگفته غلامرضا فرجی سخنگوی شورای صنفی نمایش، طبق قانون مربوطه، نمایش فیلمهای سینمایی بعد از مدت ۱۰ هفته باید به اکران خود پایان دهند و بعد از این دوره میتواند در صورت پر کردن کف فروش در پردیسهای سینمایی با ۷ سالن در پایتخت به اکران خود ادامه دهند و در سینماهای تکسالنه و چندسالنه اجازه ادامه نمایش را ندارند. در شهرستانها نیز سینماها با توجه به جذب مخاطب به کار خود ادامه میدهند و در صورتی که فیلمی مخاطبین خود را داشته باشد میتواند به اکران ادامه دهد. علت اصلی صف طولانی اکران را باید در همینجا جستوجو کرد؛ زمانی که فیلمی از پرده اکران با زور هم پایین نمیآید و بهواسطه رابطه با سینمادار برجا است، فیلمهای دیگری را خواهیم داشت که بعضاً تا دو سال در صف اکران ماندهاند.
بر این اساس باید گفت: رابطه میان تهیهکننده، پخشکننده و سینمادار در فرمول موفقیت و فروش مهم است! هرچه این رابطه قویتر باشد از خلأ و حفره قانون مذکور سوء استفاده بیشتری خواهد شد. طبق این قانون جواز اکران فیلمهایی که در این چند سال مدام مورد نقد از جهت اخلاق و فرهنگ بودهاند نیز تا مدت زمان طولانی برقرار خواهد بود؛ اگر این سهگانه (تهیهکننده، پخشکننده و سینمادار) بخواهند، میتوانند اینگونه فیلمها را مدتها بر پرده اکران نگه دارند در حالی که فیلمهای خوب و مهم دیگری هستند که از کمبود سالن و سانس رنج میبرند و متضرر میشوند.
عدالت در اکران به این معنا است که اگر فیلمی بعد از سقف نمایشی خود خواست به اکران ادامه دهد، حداقل تعداد سالنهای فیلمهای دیگر نیز در وضعیت مشابه اکران همان فیلم قرار داشته باشد؛ در غیر اینصورت سینما بیشتر محلی برای کاسبی و پول درآوردن است تا اصلاح فرهنگ و زیرساختهای کشور.
پس میتوان نتیجه گرفت که رمز موفقیت فروش بسیاری از فیلمهای کمدی که بهسبک «فیلمفارسی» ساخته شدهاند، نبود قانون متقن، منطقی و عادلانه در اکران است.
مسئله دیگر اینکه با توجه به آمار و ارقام فروش فیلمهای در حال اکران متوجه این واقعیت میشویم که برخی فیلمهای غیرکمدی و جدی که دارای محتوا و پیامهای مهمی هستند، توانستهاند فروش بسیار خوبی را تجربه کنند؛ این واقعیت نشان میدهد که فیلمهای جدی نیز هنوز دارای مخاطبین فراوان خود در خانوادههای ایرانی هستند و اگر سالنهای نمایش آنها نیز مانند دیگر فیلمهای کمدی، بعد از پایان سقف نمایش در پردیسهای بیش از ۷ سالن به اکران خود ادامه دهند، میتوان شاهد بیشتر شدن فروش آنان نیز بود.
مثلاً از مقایسه فروش دو فیلم «شبی که ماه کامل شد» و فیلم «تگزاس ۲» میتوان نتیجه گرفت که اگر «شبی که ماه کامل شد» با فروش ۱۸ میلیارد و ۵۰۰ میلیون در ۹۳ روز، مانند «تگزاس ۲» با فروش ۲۵ میلیارد و ۱۰۰ میلیون تا ۱۴۲ روز (اکران ادامه دارد) بفروشد، پیشیگرفتنش از تگزاس بسیار محتمل است؛ چرا که با مقایسه متوسط میزان فروش این دو فیلم متوجه خواهیم شد که شبی که ماه کامل شد روزانه بهمیزان ۲۰ میلیون تومان و تگزاس بهمیزان ۱۷ میلیون تومان فروش کردهاند؛ پس قاعدتاً اگر شبی که ماه کامل شد بتواند بهمیزان روزهای اکران تگزاس نمایش داشته باشد، تفوقش در میزان فروش قطعی بهنظر میرسد؛ البته لازم به تذکر است که فیلم «شبی که ماه کامل شد» بهدلیل ارزشی بودن شامل قانون ادامه اکران است وگرنه باید این فیلم نیز در هفتههای پیش به اکران خود پایان میداد و در پردیسهای بیش از ۷ سالن ادامه پخش میداد.
از رقم فروش فیلم «شبی که ماه کامل شد» در این مدت متوجه این واقعیت میشویم که این فیلم حادثهای که اشاره به یکی از واقعیتهای تلخ و حساس منطقه که از اهمیت راهبردی و سیاسی برخوردار است، توانسته مخاطبین بسیار زیادی را از میان خانوادههای ایرانی جذب کند و این فقط کمدیهای سطحی نیستند که میتوانند مردم را به سینماها بکشانند. البته نبود فیلمهای سینمایی خوب و فرهنگی که محتوای غنی و خانوادهمحور داشته باشند، نیز از دلایل دیگر توجه مردم به اینگونه از آثار کمدی است.