زندانها داخل شهر ساخته شدهاند، دانشگاهها برعکس. دانشجویایی که هر روز برای رسیدن به دانشگاه، باید ساعتها در راه باشند، از مسیر طولانی خانه تا دانشگاهشان میگویند.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، کوه یا بیابان جزو مناطق گردشگری به حساب میآید و بهترین مکان برای کسانی است که دغدغۀ گردش، تفریح و طبیعتگردی دارند. اما قشر دیگری نیز در کشور هستند که گذرشان به کوه یا بیابان میخورد، اما نه برای تفریح بلکه برای تحصیل علم و مشغول شدن به درس و بحث. جایی که از آن صحبت میکنیم، دانشگاه است.
سه گروه با دانشگاه کار دارند: اساتید، کارمندان و دانشجوها. اساتید که غالباً مشکلی ندارند و با وسیله شخصی به دانشگاه رفتوآمد میکنند. کارمندان در ساعت مشخصی با سرویس میآیند و در ساعت مشخص نیز با سرویس برمیگردند. اینجا فقط دانشجو ضرر میکند که هم سختی راه را به جان میخرد و هم هزینه را.
در قسمت اول گزارش «دانشگاه بدمسیر» مختصری از مشکلات این نوع دانشگاهها نوشتیم و چند نمونه نیز معرفی کردیم. در قسمت دوم این گزارش نیز چند نمونۀ دیگر از این دانشگاههای بدمسیر را بررسی میکنیم تا به یک جمعبندی در اینباره برسیم.
۵) دانشگاه آزاد، لاغری با تضمین ۱۰۰ درصد!
همین سال گذشته بود که ضایعۀ دردناکی در دانشگاه آزاد رخ داد. اتوبوس حامل دانشجوها ترمز بُرید و در سراشیبی مسیر داخل دانشگاه چند خانواده را داغدار کرد. خوشبینانه نگاه کنیم، احتمالاً زمانی که دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات را ساختند به فکر ورزش دانشجوها بودند: یک کوهنوردی رایگان با تضمین صددرصدی لاغری! اما نمیدانستند خطراتی نیز متوجه دانشجوها میشود. شاید آن موقع کوهخواریِ قانونی، کلاس کار بوده و شاید هم زیبایی داشتن دانشگاهی که تلهکابین داشته باشد، ترجیح داده میشده است. اگر مسیر بیآرتی میدان آزادی تا دانشگاه راه نمیافتاد که سختیهای رسیدن به دانشگاه دوچندان میشد. مجال معرفی همه واحدهای دانشگاه آزاد که در کوه ساخته شده است، در این گزارش نیست. میگذاریم و میگذریم...
۴) گرچه دور است، ولی تهران است
اگر برخی دانشگاه را در کوهها میسازند، برخی نیز دانشگاه را در بیابان بنا میکنند. دانشگاه شاهد قدیمترها بیابانهایش بیشتر بود، اما این روزها سرسبزتر شده است. اما چه سرسبز باشد چه نباشد، ۱۰ کیلومتر از شهر بیرون، پشت عوارضی تهران-قم است و همین دانشجوهای بومی را شاکی کرده است. تنها را دسترسی به دانشگاهی با این موقعیت فقط مترو است. فقط هم ایستگاه حرم امام در انتهای خط ۱ مترو، بعد هم فقط با سرویسهای مخصوص دانشگاه میشود به دانشگاه رسید. چه راه طاقتفرسایی! دانشجوها به خاطر اینکه در تهران درس میخوانند خدا رو شکر میکنند و با داشتههایشان میگذرانند، اگرچه مسیر دور باشد.
۳) فقط سرسبزی کافی نیست
زنجان جزو شهرهای دیدنی و البته خوش آبوهوای کشور است. دانشگاهی هم که داخل این شهر باشد قطعاً زیباست. ولی آیا صرفاً زیبایی کافی است؟ دانشگاه زنجان حدود شش کیلومتر از ابتدای شهر زنجان فاصله دارد. بستگی به اینکه کجای شهر باشی، زمانی که برای رسیدن به دانشگاه در مسیر هستی، متفاوت میشود. یکی از دانشجوها میگوید که با موتورسیکلت تا دانشگاه میروم، نیم ساعت در راهم. اگر با وسیله حملونقل عمومی بخواهیم به دانشگاه برویم که چه مدت طول میکشد و یا چند مرحله باید وسیله عوض کنیم، خدا میداند!
۲) شهری با دانشگاههای در حاشیه
از شهر سبزوار به سمت شمال که برویم به شهرک توحید میرسیم. بعد از شهرک توحید، دانشگاهی به نام حکیم سبزواری ساخته شده است. دانشگاهی با وسعت زیاد در کنار جاده سبزوار-طبس که فضای سرسبز و خوش آبوهوایی دارد، اما این دانشگاه از مرکز شهر سبزوار فاصله دارد و این برای دانشجویان بومی دشواریهایی دارد.
پزشکهای آینده و دانشجوهای دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی سبزوار هم از غرب شهر که خارج میشوند، ابتدای جاده سبزوار-شاهرود به دانشگاهشان میرسند. به نقشۀ جاگیری دانشگاههای دیگر که نگاه میاندازیم، دانشگاه فناوری نوین و فنی سبزوار جنوب جغرافیایی شهر و دانشگاه پیام نور منتهی الیه شمال شرق روی نقشه جای گرفته است. دردسرهای رسیدن به دانشگاهها در شهر سبزوار یکی دوتا نیست.
۱) دانشگاه دخترانه بیرون شهر!
دانشگاه حضرت معصومه یکی از دانشگاههای تکجنسیتی است که فقط دانشجوی دختر پذیرش میکند. از نام دانشگاه پیداست که در شهر قم ساخته شده است، اما با فاصله بسیار زیاد از مرکز شهر و بعد از شهرک پردیسان قم که بعد از آن بیابان است و اتوبان! حتی برای دانشگاه پیام نور قم هم که ده کیلومتر به شهر نزدیکتر است، تاکسی یا خودرویی برای تردد پیدا نمیشود، چه برسد به دانشگاه حضرت معصومه که در نقطۀ دورتری قرار دارد! فقط خطوط اتوبوسهای شرکت واحد قم با زمان طولانی گذرشان به آنجا خواهد خورد. با تعاریف علمای قم از این دانشگاه، چرا دخترها به نقطه دوری از شهر برای تحصیل میروند؟!
البته از حق نگذریم، دانشگاه مقابل ورزشگاه یادگار امام قم است، بخواهیم خوشبینانه نگاه کنیم شاید میخواستند شرایط ورود خانمها به ورزشگاه آسانتر شود!
دانشجوهایی که پژمرده میشوند
اولین توجیه سازندگان و مؤسسان این نوع دانشگاهها این است که از مرکز شهر باید تمرکززدایی شود تا بار ترافیکی و جمعیتی به هستۀ اصلی شهر وارد نشود. ارزان بودن و وسعت زمین از یک طرف و تجمیع واحدهای مختلف دانشگاه نیز از دلایلی است که برای ساخت دانشگاهها و مراکز آموزش عالی خارج از شهر آورده میشود. البته همکاری آموزش عالی با شهرداریها و شورایشهرها برای ساماندهی دسترسی به دانشگاهها از مراکز شهری جزو اولویتهای دانشگاههاست.
در مقابل وجود دانشگاهها در بیرون از شهر میتواند منجر به ایزوله شدن دانشگاهها و دانشجویان از جامعه شود. تا وقتی مردم با بدنۀ دانشگاه و بالعکس دانشجو و دیگر افراد دانشگاه با مردم جامعه در ارتباط مستقیم نباشند، رسالت واقعی دانشگاه محقق نخواهد شد. به خاطر دسترسیهای دشوار و مسیرهای طاقتفرسا، بیشتر دانشجوها از دانشگاههای بدمسیر فراریاند و دیگر انگیزه و امیدی برای دانشجویان باقی نمیماند تا در دانشگاه به تولید علم و حل مشکلات کشور بپردازند.