باید از اصل سهمیهبندی دفاع کرد و حتی باید دولت را مورد سوال قرار داد که با چه عقلانیتی با حذف کارت سوخت در ابتدای دولت یازدهم، برنداشتن فازهای بعدی هدفمندی یارانهها و تعطیلی تولید بنزین در پتروشیمیها کشور را دچار بحران کرد؟
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- محمد صادق شهبازی؛* سهمیه بندی بنزین کاری ضروری و درست بود و قیمت بنزین باید اصلاح میشد، زیرا فاصله قیمت با خارج بالا رفته و قاچاق گسترش پیدا کرده بود.
مصرف بنزین داخلی زیاد شده بود؛ کسری بودجه وجود داشت. به علت تدابیر غلط دولت مدیریت مصرف بنزین مسئله جدی شده بود؛ ولی اقدام غیرکارشناسی و بدون تدبیر کافی بود؛ چرا که در زمان بدی صورت گرفت.
یکدفعه میزان بالا بردن قیمت بنزین آزاد زیاد بود دولت با شوک درمانی و بدون توجیه مردم کار را جلو برد و مردم را لاجرم معترض کرده و نیروهای نظآمی و انتظامی را در برابر انها قرار داد.
راهکارهای اصلاحی دیگری وجود داشت؛ نظیر دادن بنزین به هر فرد و ایجاد کردن بازاری برای خرید و فروش اتوماتیک بنزین که هم فروشنده و هم خریدار سود میکردند و یا افزایش تدریجی قیمت یا زیاد کردن سهمیه خانوارها و...
دولت راهکارهای جبرانی مثل افزایش یارانه یا سبد حمایتی را نه درست طراحی کرده نه درست اجرا؛ در صورتی که در دهه هشتاد نظام تدابیر درستی اندیشید و ضمن توجیه مردم ابتدا ان اقدامات صورت گرفت.
دولت در یک استراتژی خاص سکوت کرد و هزینه تصمیم خود را به گردن نظام و در نهایت رهبری انداخت. جوری که فضای مجازی و رسانه ها و حتی در هواپیماها هم صوت حمایت رهبری از سهمیه بندی بنزین در دهه هشتاد پخش شد و سکوت دولت فضا را ملتهب کرد و نظام را مسئول تصمیم غلط دولت کرد.
نظریه پردازان نولیبرال حامی دولت از دهه هفتاد تا کنون به تبع برنامه های اجماع واشنگتن و توصیه صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به دنبال قطع یارانه بدون اقدام جبرانی بودند.
فشار روی مردم بالاست، مردم از بی تدبیری و تبعیض ناراضی هستند و از شهرهای مختلف گزارش می رسد مردم به ویژه بخشی از مستضعفین در کف خیابان هستند و این فرصت بیشتری برای گروه های معارض نظام برای تخریب و فراهم کرده است.
موضع رهبری چرا حمایت بود؟ رهبری در تصمیمی درست و براساس مردمسالاری دینی و طبق رویه پیشین خود و امام راحل، تصمیمات اکثریت سران نظام که از قضا در این مورد انتخابی ها بودند را تایید کردند تا نظام دوپارچه نشده و درگیر درگیری درونی نشود و در شرایط بحران داخلی و دومینوی ناارامی کشورهای همجوار اعتراضاتِ بحق به سمت سرنگونی دولت نرود و خلاء قدرت در درون به وجود نیاید و زمینه بیثباتی دولت های اتی با این تجربه فراهم نشود.
دولت مجبور شود به پشتوانه حمایت نظام با تدبیر بیشتر فرایند را اصلاح کند و بهانه نمی گذارند کار کنیم و چه کسی مملکت را تعطیل کرده از انان گرفته شود. توده های مردم، متدینین و وفاداران نظام از سردرگمی خارج شوند و با وجود نارضایتی شدید از دولت، مقابل نقشه سوریه سازی ایران بایستند.
رهبری نشان داده رهبرِ مسئول است و مسئولیت اقدامات نظام را هرچند مثل ماجرای جمعیت خود مخالف آن باشد، می پذیرد.
سازوکار جلسه سران قوا قانونی است سازوکار جلسه سران قوا قانونی است؛ چرا که بر اساس حکم حکومتی شکل گرفته است و در حکم قانون است این ساختار مثل نهادهای بالادست سیاستگذاری کشور است و هرچند ناکارامد باشد و تصمیمات غلط بگیرد برای خروج از بن بست شکل داده شده است.
اصلاح طلبان به دنبال تکرار تجربه شان در تقابل با هاشمی از ۷۴ تا ۷۹ در مورد دولت فعلی هستند و می خواهند با ان مرزبندی کنند، انتقاد از دولت، استعفا در مجلس و... برای این مرزبندی و ایجاد محبوبیت مردمی در شرایطی است که انها در کشتی دولت مورد حمایتشان در حال سقوطند. اصولگرایان دو دسته شده اند توجیه گران وضع موجود و کسانی که صرفا به دنبال استفاده برای تقابل با دولتند. بهاری ها هم به دنبال اپوزیسیون نمایی و بهره برداری هستند. بعضی بزرگان و مجموعه های اتقلابی هم بدون اطلاع از ضرورت ماجرا در حال مطالبه توقف فرایندند که در صورت تحقق این مطالبه غلط گذشته از بحران اقتصادی، تصمیمات اینده نطام و دولتها را نیز متزلزل خواهد کرد.
حال چه باید کرد؟ باید از اصل سهمیه بندی دفاع کرد و حتی باید دولت را مورد سوال قرار داد که با چه عقلانیتی با حذف کارت سوخت در ابتدای دولت یازدهم، برنداشتن فازهای بعدی هدفمندی یارانه ها و تعطیلی تولید بنزین در پتروشیمیها کشور را دچار بحران کرد؟
باید مطالبه کرد تا فرایند اصلاح شود، بسته های حمایتی و جبرانی مثل افزایش یارانه تسریع شود. دولت و مجلس اینجا نوک پیکان مطالبه هستند. مجلس می تواند به صورت قانونی چارچوب درستی ایجاد کند.
در فصای کنونی اعتراض میدانی برنامه ناارام سازی دشمن را تداوم می دهد، باید تلاش کرد هم با مردم مذاکره کرد و در قالب هسته های کوچک خیابانی با مردم صحبت کرد و هم با شکل دادن اعتراضات در مکان های سالنی و مسجدی و... مردم معترض را از کف خیابان خارج کرد. باید مطالبه مداوم باشد و مثل سال ۹۶ فورا رها نشود.
مطالباتی مثل استعفای دولت، قطع سهمیه بندی و افزایش قیمت سوخت اشتباه و موجب تزلزل نظام است و اساسا غلط هم هست و دولت هم نشان داده از ان استقبال می کند تا ادعا کند نمی گذارند کار کنیم. بجای ذن مطالبه اصلاح فرایند از طریق مجلس و پاسخ خواهی از دولت ضروری است.
دولت حسن روحانی اختیاراتی دارد که جز بنی صدر کسی در جمهوری اسلامی نداشته است، باید از دولت مطالبه کرد با این حجم اختیارات چه کرده است؟
مطالبه از صداوسیما برای نشر درست انتقادات از این ماجرا و خارج شدن از رویه غیرعاقلانه طی شده در مواردی مثل برجام ضروری است. بیانیه و طومار اعتراضی خطاب به صداوسیما ضروری است.
باید نشان داد با تدبیر درست می توان این مسئله را اجرا کرد. بازخوانی نحوه مدیریت سهمیه بندی و هدفمندی در نظام در دهه هشتاد یکی از راهکارهاست.
باید سوال کرد چرا اصلاح تنها متوقف بر مواردی است که زندگی مردم از انها مستقیما تاثیر میپذیرد. چرا مواردی مثل اصلاح نظام مالیاتی و فرار مالیاتی، مالیات بر درامد و ثروت، مالیات بر دلالی (عایدی سرمایه)، مالیات از پزشکان و تجار، معوقات بانکی و...، اصلاح نظام بانکی، اصلاح رویه خصوصی سازی مورد توجه قرار نمیگیرد.
هم با کار رسانه ای و همایش های اعتراضی و موضع گیری و کار نمادین باید بر این مورد تمرکز کرد. باید به صورت جدی مطالبه کرد درامد حاصل از اصلاح قیمت بنزین شفاف شده در مسیرهای درست مثل حمایت از تولید و مستضعفین هزینه شود.
محمد صادق شهبازی- دبیر اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.