به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجو، ۱۶ آذر امسال را شاید بتوان سیاسیترین روز سال ۹۸ نامگذاری کرد. یک وجه آن در دانشگاههای کشور رقم میخورد در میان برنامههای پرهیاهوی دانشگاههای کشور به مناسبت روز دانشجو و روی دیگر آن، اینجا در وزارت کشور، در میان انبوه ثبتنامیها برای یازدهمین انتخابات دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در آخرین روز ثبت نام.
به گفتهی کمیتهی اطلاع رسانی ستاد انتخابات وزارت کشور از زمان آغاز ثبتنامها یعنی یکشنبه گذشته تا ساعت 14 عصر رو پایانی ۱۱۴۰۸ نفر ثبت نام کردند که از این تعداد ۱۱ درصد زنان و ۸۹ درصد مردان بودند.
اما امروز شانزدهم آذر آخرین روز ثبتنام است و البته شلوغترین؛ از صبح امروز تا حوالی ظهر جمعیتی بالغ بر ۱۹۳۵ نفر برای ثبتنام به وزارت کشور و فرمانداریها مراجعه کردند و از این تعداد ثبتنام ۱۳۳۶ نفر قطعی شد.
در میان این جمعیت هزار نفره چهرههای نام آشنای زیادی وجود داشتند که به گفتهی خودشان در واپسین لحظات ثبتنام بخاطر احساس تکلیف و توصیه و اصرار دوستان برای ثبتنام خود را به وزارت کشور رساندند.
از نمایندگان سابق و فعلی مجلس گرفته تا دیگر چهرههای سیاسی که علیرغم مسئولیتهای مهم ضرورت حضور را در خانهی ملت یافتند.
حسین مظفر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، یکی از این چهرهها بود که در ابتدای آغاز آخرین روز نامنویسیها برای ثبتنام از حوزه انتخابیه تهران وارد وزارت کشور شد.
پس او دو چهرهی سیاسی دیگر اهالی رسانه را به خود مشغول کرد؛ چهرههایی که اگرچه سابق بر این نماینده مجلس نبودند اما فعال سیاسی محسوب میشدند در ابتدا سعید زیبا کلام و سپس عبدالحسین روحالامینی.
زیباکلام که در حال حاضر استاد دانشگاه است مجلس فعلی را بیلیاقتترین و فاسدترین مجلس در دورههای اخیر میدانست و اعلام کرد برای مبارزه با این جوشش فساد به میدان آمده البته که اعلام جهت سیاسی خود را به بعد از رای آوردن موکول کرد.
وقتی یکی از خبرنگاران از احوال برادرش صادق زیباکلام از او پرسید با خنده گفت: اینکه کاندید میشود یا نه را باید از خودش بپرسید؛ من سعید هستم؛ نه صادق.
اما رئیس خانهی احزاب یعنی عبدالحسین روح الامینی بر عکس سعید زیباکلام صریحا از شناسنامهی سیاسی خود گفت و اعلام کرد که همگام با شورای ائتلاف نیروهای انقلاب است و به همهی تصمیمات شورای ائتلاف چه حضور باشد و چه انصراف پایبند میماند؛ روح الامینی با انتقاد از وضعیت فعلی مجلس، آن را نتیجهی تَکرار دانست و به لزوم پاسخگویی مسببان وضع موجود اشاره کرد.
امید کریمیان نماینده مردم مریوان در مجلس نهم و حسن ونایی نماینده مردم ملایر در مجلس هشتم مجددا از حوزه انتخابیهی قبلی خود یعنی مریوان و ملایر مجددا ثبتنام کردند.
موسی غضنفرآبادی دیگر چهرهای بود که علی رغم مسئولیت خود یعنی ریاست دادگاه انقلاب اسلامی، برای ثبت نام سری به وزارت کشور بود و در پاسخ به سوال خبرنگاران مبنی بر اینکه چرا با وجود چنین مسئولیتی به فکر نمایندگی افتادید به اهمیت و نقش منحصر به فرد مجلس اشاره کرد.
کمی بعد از او خبرنگاران سراغی از الیاس نادران گرفتند؛ فردی که چند دوره نماینده مجلس بوده و وقتی از چرایی ثبتنام مجدد او پرسیدیم به وضعیت نابسمان مجلس فعلی اشاره کرد و دخیل نبودن نمایندگان در تصمیمات کلان را یک آسیب برشمرد و گفت: در قضیهی اخیر بنزین نمایندگان مجلس بیشتر مقصر بودند و در این باره قصور رئیس مجلس از رئیس جمهور بیشتر است.
مهدی کوچک زاده دیگر شخصیتی است که مانند نادران نمایندگی چند دورهی مجلس را در کارنامهی خود دارد اما برعکس او به سختی مصاحبه میدهد و با یکی دو جملهی کلی سوالات را جواب میدهد.
کمی بعد حضور حشمت الله فلاحت پیشه، نماینده فعلی مجلس در وزارت کشور خبرساز شد؛ او که با همراهانش به ستاد ثبتنام آمده بود با یکی دیگر از مراجعین که به وضعیت فعلی مجلس و نمایندگان انتقاد میکرد وارد بگو مگو شد و در نهایت با وساطت مسئول بخش انتظار اوضاع آرام و قرار گرفت؛ کمی بعد فلاحت پیشه در طبقهی بالا به خبرنگار خبرگزاری متبوعش لبخند میزد و با تمسخر خبرنگار یکی از رسانهها را که با او همسو نبود، تندرو میخواند و با سر به او اشارهای میکرد.
سهراب گیلانی دیگر نمایندهای بود که جهت ثبتنام وارد کشور شد و اعلام کرد که قصد دارد مجددا از شوشتر کاندید شود.
قاسم میرزایی نیکو نماینده فعلی دماوند در مجلس دهم نیز در جمع خبرنگاران اعلام کرد که اینبار قصد دارد از حوزه انتخابیه تهران کاندیدا شود.
اهالی رسانه در جستجوی چهرههای نام آشنایی بودند که برای ثبتنام به وزارت کشور مراجعه میکردند اما خبر حضور یکی دیگر از چهرههای شاخص سیاسی همهی آنها را یکجا جمع کرد؛ چهرهای که نه برای ثبتنام بلکه برای نظارت به وزارت کشور آمده بود یعنی دادستان کل کشور، محمد جعفر منتظری.
چند دقیقهای از حضور و سرکشی دادستان کل و احوال پرسیش از ثبتنامیها نگذشته بود که خبر حضورش در ستاد دهان به دهان پیچید و همهی عکاسان، خبرنگاران و فیلمبرادران را مقابل تریبون اصلی ستاد جمع کرد؛ جایی که نیم ساعتی اهالی رسانه را معطل کرد و مهمترین چالش چیدن لوگوهای رنگارنگ روی میز دادستان بود و بحثها را تا مرز باریک دعوا و "آقا به لوگوی ما دست نزن!" و "کی به تو اجازه چیدمانشو خراب کنی!" پیش میبرد و شاید به همین خاطر باید الیاس حضرتی را بدشانسترین ثبتنامی بدانیم چون پروسهی ثبتنامش با حضور دادستان همزمان شد و در قاب کمتر رسانهای جا گرفت.
ساعت ثبتنام به پایان خودش نزدیک میشد و ستاد انتخابات وزارت کشور اعلام کرده بود ساعت ۱۸ پایان زمان ثبت نام است و بعد از این ساعت ثبتنامی نمیپذیرد اما تجربهی افرادی که شاهد دورههای قبل بودند میگفت که به سرانجام رساندن همان تعدادی که تا ساعت ۱۸ وارد وزارت کشور میشوند تا ساعت ۲۱ به طول میانجامد!
دقایق آخر ثبتنام مانند لحظات پایانی فوتبال بود؛ همه میدانستند که این همهی اتفاقات نیست و باید اتفاق پرماجراتری هم بیافتد مخصوصا با نقلقولهایی که از بیرون از وزارت خبر از ثبتنام قالیباف میداد.
همان چند خبر غیر رسمی کافی بود تا دوباره همهی اهالی رسانه یکجا مقابل درب ورود به سالن دقایقی را به انتظار بایستند؛ و بعد از نداهای "بیا دیگه!" و "علاف شدیم!" بالاخره آمد! اما نه از دربی که انتظارش را میکشیدیم؛ از دربی دیگر و جماعتی دوربین و پایه دوربین به دست در کسری از ثانیه نقل مکان کردند تا صحنهی ورود شهردار سابق را از دست ندهند.
اینها ماجراهای طبقهی پایین بود اما در طبقهی بالا اتفاقات دیگری جریان داشت و در واقع تنها پیوست دانشجویی روز آخر ثبت نام در حال رقم خوردن بود؛ محمد صادق شهبازی فعال سابق دانشجویی برای ثبتنام وارد سالن شده بود و گفت: قرار گذاشتیم با وحید اشتری باهم بیاییم؛ او هم چند دقیقه دیگر میرسد و شاید آنچه در سالن طبقهی بالا رقم میخورد شباهت بیشتری به جوانگرایی داشت تا اتفاقات طبقهی پایین.
هنگام خروج آنچه به چشم میخورد خیل ثبتنامیها در سالن انتظار بود؛ مولاوردی هم در میان جمع نشسته بود؛ دوباره به داخل سالن ثبتنام برگشتم تا آخرین رسالت خبریم را انجام دهم و حضورش را اعلام کنم.