خبرگزاری دانشجو، سید پویا هاشمی و سارا عاقلی؛ ساعت 11 در میانه خیابان خردمند که مقر مهندسین به اصطلاح سیاسی است، در ساختمانی قدیمی نزد او رفتیم. طبقه دوم محل کار همیشگیاش پس از مجلس با ما قرار گذاشت. پشت میز کارش عکس رهبری بسیار گل درشت به چشم میخورد.
در کمد شیشهای پشت سر او کتب فلسفی و سیاسی بسیاری دیده میشد که البته از یک پیر سیاست داشتن این کتابها بعید نیست ولی آن چیزی که چشم را بسیار به خود جلب میکرد، عکس برادرش همراه با آیت الله مهدوی کنی و دیگران بود. با نعلینی که اکثرا روحانیون به پا دارند در اتاق قدم میزد و از ما دعوت کرد که بر روی مبلهای مخملی ساده بنشینیم و گفتگو را آغاز کنیم.
خیلی آرام از کنار موضوع ائتلاف اصولگرایان میگذشت. میگفت که در جلسات شرکت دارم ولی فعال نیستم.
همانند همیشه و طبق روال روتین تمام مصاحبههایش نبود چند حزب شناسنامه دار و قوی را ضعف احزاب میدانست و بر این عقیده بود که تا این شرایط ایجاد نشود، گروهها و افراد سیاسی ناگزیر با هم ائتلاف میکنند و در اصل ضعف مجلس به دلیل ائتلافی بودن آن است.
محمد رضا باهنر نماینده چندین دوره مجلس که به نوعی یکی از سیاسیونی است که بیشترین حضور را در قوه مقننه داشته بر این عقیده بود که اصلا آرای نمایندگان در مجلس نباید شفاف باشد و برای استفاده از جوانان در موضوع کاندیداتوری به هیچ وجه نباید به صورت افراطی عمل کرد زیرا مجلس جای آزمون و خطا نیست.
وی بر این موضوع تاکید داشت که اساسا اداره یک کشور با یک مجلس کار بسیار صحیحی نیست و برای تصمیم گیری در مورد موضوعات ملی باید مجلسی دیگر ایجاد شود زیرا که نمایندگان مجلس اکثرا درگیر موضوعات حوزه انتخابیه خود هستند تا موضوعات ملی.
با نزدیک شدن به انتخابات مجلس شورای اسلامی همچون تمام برهههای تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان، نقش احزاب پررنگتر میشود همین موضوع باعث شد تا به سراغ یکی از بزرگان جریانات سیاسی، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری برویم. در این مصاحبه سخنان بسیاری هم در مورد اصلاح طلبان تبادل شد.
متن کامل این گفتگو به شرح زیر است:
با توجه به اینکه شما در جلسات شورای وحدت شرکت میکنید چرا هنوز برخی جناح ها حضور ندارند؟
در جلسات شورای وحدت شرکت میکنم ولی جزء اعضای فعال نیستم؛ سعی میکنم کمکشان کنم و کار را جلو ببرم؛ اما بالاخره تا زمانی که دو سه حزب چارچوبدار و ضابطهدار در کشور نداشته باشیم متاسفانه هر دوره انتخابات این مشکلات وجود خواهد داشت و تنها برای ما نیست؛ در کل جامعه ضابطهدار نداریم بنابراین جریانات سیاسی به هر انتخاباتی که نزدیک میشوند مجبورند با یکدیگر ائتلاف کنند ائتلافی که میگوییم به قول حضرت آیت الله مهدوی کنی یک ائتلاف فلسفی و وحدت فلسفی نیست بلکه یک همکاری، همدلی و همگرایی برای انتخابات است بالاخره در جریانات اصولگرا طیف وسیعی وجود دارند که بعضیها یک خرده تندتر هستند بعضی ها یک مقدار نرمتر.
جریانات و این طیف مختلف با یک گفتگو و یکی دو جلسه نمیتوانند از نظر فکری یکی شوند ولی قرار است با هم همکاری کنند؛ در هر دوره انتخابات، چشمانداز و قلهی ما وحدت صددرصدی است اما معلوم نیست حتما به این قله برسیم.
بعضی دورهها 80 درصد نیروها دور هم جمع میشوند و بعضی دورهها کمتر، این دوره هم از بقیهی دورهها مستثنی نیست یعنی در حال حاضر تلاش میشود طیف وسیعی از مجموعهها با یکدیگر کار کنند؛ بعضیها که هنوز نپیوستهاند قاعدتا یکسری مواضعی دارند که میگویند با مواضع شما تطبیق ندارد بعضیها هم پیوستهاند اما گاهی کنایهای دارند که ما را تحویل گرفتند یا نه؛ براین مبنا این داستانها همیشه وجود دارد اما تحلیل من این است که نهایتا یکپارچه هستند و یکپارچه میشوند و مخصوصا شهرهای بزرگ مثل تهران، مشهد و اصفهان به یک لیست خواهند رسید؛ البته ممکن است در بعضی شهرها لیستهای کوچکی هم دربیاید اما عرف این طور نشان داده که در یک حوزهای مانند تهران معمولا لیست سوم جایگاه تاثیرگذاری ندارد معمولا در تهران دو لیست هست یک لیست منتسب به اصولگراها که یک موقع اسمشان جمنا است یک موقع شورای ائتلاف یک موقع شورای وحدت و یک لیست هم مربوط به اصلاح طلبان میشود ممکن است لیستهای ریز دیگری باشند ولی در انتخابات موثر نیستند و معمولا رقابت بین این دو لیست هست که این دوره هم انتظاراتفاق جدیدی متفاوت از دورههای قبل را نباید داشته باشیم.
نقش شما در جریان اصولگرایی قابل چشم پوشی نیست این جریانها و گروههایی که میگویید بعضا مشکلاتی دارند و با آنها مذاکره میشود غالبا بحثشان بر سر چه موضوعی است؟
یک تعبیر زیبا از حضرت آقا وجود دارد که میفرمودند اصولگرایی یک چیزی بین آرمانگرایی و واقعگرایی است و باید نقطه تعادل را پیدا کرد؛ بعضی از دوستان ما به شدت آرمانگرا هستند و از واقعیات فاصله میگیرند و بعضیها میخواهند آنقدر واقعگرا باشند که کم کم آرمانها را فراموش میکنند؛ ما در طیف اصولگرا آرمانگرای ناب ناب داریم که کاری به واقعیات ندارد یک تعدادی هم هستند که واقعگراند و به بعضی از آرمانها کاری ندارند؛ اختلافات اینجاست. فرض کنید مثلا یک سری دوستان آرمانگرا می گویند ما در کشور 290 آدم بسیار خوب را معرفی میکنیم و از آنها حمایت میکنیم؛ رای آوردن یا نیاوردن مهم نیست در حالی که انتخابات یعنی اقبال مردم.
در انتصابات اشکال ندارد به دنبال اصلح باشیم و منصوبش کنیم مثلا استاندارش کنیم اما در انتخابات باید به دنبال شخصی باشیم که مردم به او اقبال دارند؛ بعضی از افراد آرمانگرا میگویند کاری به این حرفها نداریم و اصلح را معرفی میکنیم رای آوردن یا نیاوردش مهم نیست در حالی که ما میگوییم این ادبیات به درد انتخابات نمیخورد از طرف دیگر برخی از افراد میگویند ما بررسی میکنیم ببینیم چه کسی رای میآورد تا از او حمایت کنیم اما شاید کسی که رای آورده از نظر ما صلاحیتهای لازم را نداشته باشد البته کسانی که نامزد میشوند مورد تایید شورای نگهبان هستند و حداقل صلاحیتها را دارند اما بالاخره ما یک طیف جریان سیاسی هستیم ممکن است یک رقیبی در حوزه انتخابیه داشته باشیم از همین الان میدانیم که به احتمال زیاد رای میآورد اما ما که حمایت نمیکنیم چون در جریان ما نیست؛ در نتیجه در جریان اصولگرایی طیفهای گوناگونی داریم که در گفتگوها کمکم نزدیک میشوند اما ممکن است کامل بر یکدیگر منطبق نشوند.
در مورد موضوع کاندیداتوری آقای زاکانی از شهر قم چرا احزابی مثل موتلفهی قم کاندیداتوری او را قبول ندارد؟
آیا این تصویب شورای ائتلاف است که آقای زاکانی از تهران به قم رفته؟! رفتن آقای زاکانی به قم معنا و مفهوم دیگری هم دارد مثلا اینکه آقای لاریجانی خوش آمدی! من هنوز این را نمیدانم؛ در شهرستان معمولی ممکن است درباره کاندیدایی اختلاف نظری باشد که خیلی هم مهم نیست.
منظورتان این است که علت مخالفت موتلفه بخاطر خارج از شورای وحدت بودن این بحث است؟
احتمالا
با وجود شورای ائتلاف تکلیف جمنا چه میشود؟
جمنا در شورای ائتلاف حضور دارد و نیروهایش فعال هستند؛ برخی اعلام میکنند که جمنا چیز دیگری است؛ نه من این باور را ندارم و توصیهام به دوستان خودمان این است که این حرف را نزنند؛ همان شورای ائتلاف همیشگی یک موقع اسمش جمنا است؛ اگر از من سوال کنند الان شورای ائتلاف چیست؟ میگویم جمنا هم هست؛ نمیگویم شورای ائتلاف فقط جمنا است بعضی از دوستان میخواهند این طور القا کنند که شورای ائتلاف فقط جمناست؛ نه این طور نیست؛ میخواهند بگویند مخالف با جمنا است آن هم نیست؛ جمنا باید عضوی از شورای ائتلاف این دوره باشد.
تشکیل مجموعه فراتر از جمنا با منطق حزبی مبنی بر ضابطهمند بودن احزاب در تضاد نیست؟
ما یک مجموعهی فعالان سیاسی را داریم یک مجموعه ترکیب احزاب هستند و یکسری آدمها سرمایه اجتماعی هستند ولی فعالیت حزبی ندارند یعنی مجوز سیاسی حزبی نگرفتهاند اما فعال اجتماعی هستند در واقع اشخاص حقیقی هستند و در جریان اصولگرایی نفوذ دارند ولی حزب و تشکیلاتی ندارند؛ مشکل ما همین است یک موقع هست ده حزب مشخص با ده اسم هر دوره دور هم جمع میشوند مثل جبهه پیروان خط امام و رهبری یک تشکیلات ثابت سیاسی است 15 عضو دارد که همگی از وزارت کشور مجوز گرفتهاند.
جریان اصولگرایی فقط جبههی پیروان خط امام و رهبری نیست؛ فقط حزب موتلفه نیست. جریان اصولگرایی ترکیبی از مجموعهی احزاب اصولگرا، سرمایههای اجتماعی اصولگرا و اشخاص حقیقی صاحب نفوذ در جریان اصولگرایی است؛ جمنا زمانی که انتخابات تمام شد عملا فعال سیاسی نبود چون حزب نیست.
این داستان همواره بوده؛ نه این دوره که دورههای آینده نیز تکرار میشود راه حل نهایی این است که تبدیل به یک حزب جامع اصولگرایی شوند؛ اگر جمنا را بخواهید از نظر فیزیکی رسم کنید یک دایره است و شورای ائتلاف هم یک دایره دیگر، از نظر من 80 درصد این دو دایره بر همدیگر منطبق هست ولی یک قطعات بیرونی هم دارد که باید هل بدهیم تا بر هم منطبق شوند.
در حال حاضر جریان اصولگرایی نگاهش به جوانان برای حضور جوانان در انتخابات چگونه است؟
نظرم این است که شورای ائتلاف باید نگاه جدیتری به جوانان داشته باشد اما در این بخش افراط و تفریط نیز درست نیست؛ یک موقع بحث در کار اجراست؛ خب نیروهایی هستند که میتوانند مدیران میانی شوند و مدیران از پایین شروع میکنند و بالا میایند اما در مجلس دیگر سلسله مراتب نداریم؛ یک فرد عادی نامزد میشود و اگر انتخاب شد سردار و امیر میشود؛ در عالم سیاست 290 نفر نماینده در جبههی سیاسی نقش امیر و سردار را دارند؛ نمیتوانیم 290 نفر ستوان را به مجلس ببریم و بگوییم جایگاهتان امیری است.
اتفاقا مجلس جای تجربه کردن نیست؛ فردی که به مجلس میرود باید منافع ملی و مسائل حاکمیتی را بفهمد؛ آنچه الان جایش خالی است حزب است؛ حزب جامعی که بتواند کادرسازی کند؛ نیروها را پرورش دهد؛ سطحشان را بالا بیاورد تا اگر خواستند به مجلس بروند ده سرهنگ با یکدیگر رقابت کنند تا یکی امیر شود.
در مجلس باید یک سری جوان، فعال، پویا، اصیل و ارادتمند به کلیت نظام حضور داشته باشند اما اگر بخواهیم صددرصد مجلس را دست جوانان بدهیم و از فردا قانون تصویب کنیم که افراد بالای 40 سال نباید به مجلس بروند؛ حتما افراط است.
تا جایی که اطلاع دارم شورای ائتلاف دنبال این مسیر است که جاهایی مثل تهران درصد قابل توجهی از لیست سی نفرهاش از نیروهای جوان باشد.
منظورتان این است که باید جوانان در ساز وکار باشند در جای دیگری کسب تجربه کنند و بعد به مجلس بیایند؟
من میگویم افراط و تفریط نباشد؛ اینکه بگوییم در مجلس هیچ فردی بالای 50 سال نباید حضور داشته باشد؛ حتما غلط است و اینکه بگوییم در مجلس هیچ کس پایین 50 هم نباید حضور داشته باشد اشتباه است؛ مجلس باید تلفیقی از آدمهای مجرب، کارکشته و یکسری جوانان فعال و خوشفکر باشد تا ترکیب خوبی از آب در بیاید.
جلساتی که با اصلاح طلبان شرکت میکردید به کجا رسید؟
این جلسات ادامه دارد و مبنای آن بر این است که جریانات سیاسی فعال کشور خوب است که گفتگوهایی با هم داشته باشند البته جریانات سیاسی مختلف که چارچوب نظام را قبول داشته باشند؛ یک سری جریانات هستند که هنجارشکن هستند و به آنها کاری نداریم.
جریانهای مختلف سر یک سری مسائل اتفاق نظر دارند و خوب است به یکدیگر کمک کنند بعضی از دوستان فکر میکردند این گفتگوها برای ائتلاف در انتخابات است در حالی که اصلا معنا ندارد دو جریان سیاسی که رقیب هم هستند با هم ائتلاف کنند؛ این قضیه منتفی است قصدم ائتلاف با جریان رقیب نبوده، الان هم نیست و در آینده هم نخواهد بود؛ ما اگر با آقای عارف جلسهای داشتیم برای این بود که میگفتیم علی رغم رقابت میشود یک سری گفتگوهایی داشت؛ فرض کنید اگر صد مسئله در کشور و مجلس داشته باشیم ممکن است در 50 مسئله با هم اتفاق نظر داشته باشیم و روی 50 مسئله هم اختلاف نظر؛ روی مسائل اتفاق نظری باید دست به دست هم دهیم تا کار نظام پیش برود این گفتگوها به این دلیل بود؛ نه به عنوان ائتلاف سیاسی یا انتخاباتی.
چه قدر توانست به حل مشکلات کمک کند؟
این شروع کار است باید فراگیر شود مثلا در مجمع دوستانی داریم که مسما به اصلاحطلبی هستند و یک عده مسما به اصولگرایی؛ در خیلی از مسائل در مجمع ممکن است اتفاق نظر داشته باشیم از یک مسئلهای دفاع کنیم و یک جاهایی اختلاف نظر داریم؛ اینها شروع کار است؛ این مسیر باید باز بشود یعنی گفتگو در کشور نباید یک حرف مذموم باشد.
در حال حاضر با ناکارآمدی دولت در اقتصاد و معیشت، بدنهی اجتماعی اصلاح طلبان نیز دچار آسیب میشود؛ این موضوع چقدر در سبد رای اصلاحطلبان برای انتخابات پیشرو تاثیر دارد؟
ما برای انتخابات آینده ممکن است بگوییم زمینه رایآوری اصولگراها فراهم است اما من به عنوان کسی که جزء جریان اصولگرایی هستم توصیهام به دوستان این است که اصلا خیالشان راحت نباشد یعنی برای انتخابات همیشه باید در حالت خوف و رجا باشیم از یک طرف امیدوار به رای آوری و از یک جهت نگران که نکند بعضی از رفتارها، ادبیات ما و مسائل دیگر باعث شود رایمان ریزش کند؛ لزوما پشت کردن توده مردم از اصلاح طلبی روی کردن به اصولگرایی نیست؛ اصولگرایان باید تلاش کنند؛ فعال باشند؛ ادبیاتشان را اصلاح کنند و چهرههایی را معرفی کنند که مقبول جامعه باشد؛ اینها شرایط پیروزی است؛ اما من هم از نظر تحلیلی امیدوارم اصولگرایان در مجلس یازدهم نقش پررنگتر و جدیتری داشته باشند اما این امید نباید باعث خاطرجمعی شود.
آیا اصلاحطلبان تلاش میکنند واگرایی با دولت را به مردم نشان دهند تا این هزینه و ریزش بدنه اجتماعی را کاهش دهند؟
این فرار به جلو و نپذیرفتن مسئولیت است؛ در افکار عمومی کسی در این باره تردید ندارد؛ اصلاح طلبان باید پاسخگوی عملکرد دولت باشند؛ بالاخره تکیهی دولت در اداره کشور معلوم بود؛ هم دولت یازدهم و هم دوازدهم تکیه اش عموما روی بدنهی اصلاح طلبی بود و قاعدتا اصلاحات در این باره باید پاسخگو باشد حالا اگر عدهای میخواهند فرار به جلو کنند بدانند افکار عمومی این مسائل را به سادگی نمیپذیرد.
سخن برخی چهرههای سیاسی مبنی بر اینکه با تعداد کاندیدای بالا هزینه رد صلاحیت را برای شورای نگهبان افزایش دهیم یا صحبتهای آقای روحانی در ایجاد حاشیه برای شورای نگهبان را چطور ارزیابی میکنید؟
نظارت استصوابی یک مقولهی قطعی است که اعمال میشود؛ اگر کسی تصور کند انتخابات باید رها باشد نه قانون اساسی این اجازه را میدهد؛ نه در زمان حیات حضرت امام (ره) این موضوع مطرح بوده و نه الان مطرح هست؛ کسانی که میخواهند وارد صحنه انتخابات شوند باید صلاحیتهای عمومیشان توسط شورای نگهبان تایید شود؛ اما من معتقدم اصلاح طلبان آنهایی که داخل چارچوب نظام میخواهند کار کنند زمینه کار برایشان خیلی فراهم است.
همین دوره گذشته آقای عارف یک لیستی به نام لیست امید را در سراسر کشور مطرح کردند و تعداد زیادی از کاندیداهای آن رای آورد اما خود کسانی که لیست دادند معلوم نیست از وضعیت فعلی راضی باشند؛ وقتی به آنها میگوییم چرا آدمهایی معرفی کردید که سابقه نداشتند پاسخ میدهند هرچه فرد قدرتمند معرفی کردیم صلاحیتشان تایید نشد در حالی که همین الان بنده میتوانم حداقل اسم دهها نفر را ببرم که منصوب به اصلاح طلبان هستند؛ ثبتنام هم بکنند به احتمال قریب به یقین شورای نگهبان تاییدشان میکند؛ سابقه تایید دارند و منصوب هم به اصلاح طلبان هستند؛ حداقل از نیروهای خودشان، نوع قدرتمند را بیاورند.
یک موقع به خاطر بیحاشیه بودن آدم بیشناسنامهای را میآورند؛ مقصود من فرد بیشناسنامه نیست؛ فرد شناسنامهدار بیحاشیه است؛ ما افراد قدرتمندی داریم که پارلمانتاریست هستند؛ منافع ملی را میفهمند؛ رهبری را قبول دارند اما با من اصولگرا اختلاف موضع دارند؛ خب داشته باشند حقشان است؛ میتوانند رقابت کنند.
چطور است که رئیس جمهور در سخنرانیهایش صریح و بیپرده به ساختار قانونی ضربه میزند؛ این یک تناقض است؛ چرا شخصیت اول کشور ساختار قانونی را زیر سوال میبرد؟
آقای روحانی باید یک خرده دقت کند؛ بعضی اوقات در صحبتهایشان یک خرده عصبانی می شوند و صحبتهایی را مطرح میکنند که خیلی حقوقی نیست.
آیا مجلس دهم توانسته در قانونگذاری و نظارت دقیق عمل کند؟
شاید شما توقعتان این باشد که من مجلس دهم را به توپ ببندم اما نه؛ ما در مجلس دهم همین الان اگر بخواهم بشمارم حداقل 40، 50 نیروی قوی، سابقه دار و مجرب داریم اما این مجلس یک مشکلی پیدا کرد که مجالس قبلی آن را نداشتند؛ حداقل در 7 مجلسی که من بودم چنین مشکلی وجود نداشت؛ مجالس گذشته عموما یک فراکسیون اکثریت داشت اما مجلس دهم فراکسیون اکثریت ندارد و سه فراکسیون اقلیت دارد؛ ما در مجلسی که فراکسیون اکثریت داشتیم با یکدیگر مشورت و صحبت میکردیم؛ تصمیم میگرفتیم و با یکدیگر عمل میکردیم؛ مجلس دهمیها این وضعیت را نداشتند؛ در کل دنیا هم دولتها و مجالس ائتلافی نمیتوانند قوی ظاهر شوند چون دستشان زیر ساطور یکدیگر است و باید با یکدیگر بده بستان داشته باشند؛ چارهای هم ندارند تا بتوانند کاری را جلو ببرند.
مجلس دهم اواخر سال 96 سه وزیر را استیضاح کرد ولی روز استیضاح هر سه وزیر رای بیشتری از روز اول کسب کردند در حالی که ما در مجلسی که فراکسیون اکثریت داشته باشیم این کار را نمیکنیم یا استیضاح نمیکنیم یا اگر استیضاح کردیم کار را تمام میکنیم؛ اینها تقصیر نداشتند این نوع مشکلات پیش آمد؛ مقصر آن ساختار است و مدیریت آن فراکسیون اکثریت مدیریت مهمی است.
آیا افزایش قیمت بنزین به این صورت خواست مردم است؟ نقش مجلس شورای اسلام در حمایت از مردم و مطالبتشان چطور تعریف میشود؟
مثال بنزین مثال مناسبی نیست یعنی اینکه آقای روحانی میخواهد بنزین را سهمیه بندی کند حتما باید از مردم رفراندم بگیرند؟ حضرت آقا فرمودند که روسای سران سه قوه به تصمیمی رسیدند و باید حمایت شوند.
اما آیا این طرح جامع و کامل و خوب انجام شد؟ نه صددرصد خوب نبود؛ شما الان از بین 290 نماینده ده نماینده را اسم ببرید که در این دوره 4 سال صددرصد به وظایف خود عمل کردند؛ قاعدتا نمیشود. این توقع درستی نیست که نماینده مجلس بگوید میخواستیم بدانیم در چه ساعت و در چه روزی شما میخواهید بنزین را سهمیهبندی کنید؛ برخی از اقدامات اینگونه است که در کل مملکت 5 نفر بیشتر نباید بدانند.
فکر میکنید کار درستی بود اگر از یک ماه قبل اعلام میکردند ما از اول آذر میخواهیم بنزین را سهمیهبندی کنیم؟!
کار به شدت ضدامنیتی میشد و گرفتاریهای عظیمی به وجود میآمد؛ این درحالی است که نمایندهها یکسری قانون تصویب کردند و یکسری اختیارات به دولت در بودجه سال 98 دادند بعد هم آقایان در جلسه سران سه قوه طرحی را کلید زدند که کارشناسان یک عده مخالف و یک عده موافق آن بودند و مزایا و معایبی داشته؛ اینکه نباید انجام میشد را قبول ندارم اما یکسری اشکالاتی دارد.
اظهارنظر نمایندگان هست و میگویند ما دو بار این طرح را در مجلس رد کردیم.
مگر نمایندهها هر چه میگویند درست است؟! تحقیق و بررسی کنید رد نکردند. از ما سوال میشد آیا حضرت آقا کار خوبی کردند که به این صورت مسئولیت کار را پذیرفتند؟ پاسخ میدادم بالاخره مملکت صاحب دارد؛ رهبر دارد؛ روسای قوا یک تصمیمی گرفتهاند ممکن است دو تا اشکال هم داشته باشد اینکه حضرت آقا بگویند به من چه ارتباطی دارد؛ هر کی کرده خودش درست کند؛ این اصلا معنایی ندارد؛ کار دیگر انجام شد.
الان وظیفهی نمایندهها و رسانهها چیست؟ معتقدیم کارهای پیشینی که باید انجام میشد نشد؛ یک سری کارهای پسینی است که باید انجام شود و مجلس باید دقیق و مو به مو انجام آن را رصد کند؛ از وزرا، دولت، خزانه و سازمان برنامه بودجه بخواهد که اقدامات درست انجام شود؛ در عین حال رسانهها نیز باید انجام امور پسینی را تعقیب کنند تا درست انجام شود.
شما مجلس آرمانی را چطور ترسیم میکنید؟ و راهکارتان برای تشکیل آن چیست؟
بعد 28 سال تجربه معتقدم کشور را با یک مجلس نمیتوان اداره کرد؛ دو مجلس نیاز است چون ساختار انتخابات مجلس شورای اسلامی است به گونهای است که نمایندگان نمیتوانند منافع ملی را در راس خواستههای خود قرار دهند و منافع منطقهای، حزبی، تشکیلاتی، جنسیتی و صنفی بسیاری وجود دارد که باعث میشود منافع ملی مورد غفلت قرار گیرد؛ یک مجلس مکملی میخواهیم که مسئولیتش، منافع ملی باشد.
نکته دیگر اینکه مردم سالاری دینی بدون وجود چند حزب قدرتمند ضابطه دار ممکن نیست و مجلسی که فراکسیونهای قدرتمند حزبی و پشتوانههای فکری حزبی داشته باشد.
گاهی میدان رقابت در انتخابات آنقدر آلوده میشود که افراد صاحب صلاحیت حتی زمانی که اصرارشان میکنیم حاضر نمیشوند کاندید شوند؛ برای داشتن مجلس مطلوب در ابتدا باید دو مجلسی شویم آن هم در یک زمانی که فرصت اصلاح قانون اساسی بود و دوم انتخابات در کشور باید حزبی شود.
به حداقلی بودن مجلس فعلی معتقد هستید؟ مجلس توان استیضاح یک وزیر را نداشت.
اشکالش این است که فراکسیون اکثریت ندارد؛ مثل پنجاه سرهنگ هستند که دو تا سرتیپ بالا سرشان ندارند.
در بحث شفافیت رای نمایندگان با تغییر نظر نمایندگان روبرو شدیم؛ درحالی که ادعا میکردند موافق شفافیت هستند. این دیگر ارتباطی به فراکسیون اکثریت ندارد و به شخص نماینده برمیگردد.
خودم مخالف شفافیت رای نمایندگان هستم. شفافیت رای نمایندگان اتفاقا یکی از شعارهای خلاف حکمت است؛ اصولا در دنیا در انتخابات رای مخفی است؛ در خود ایران هم رای مخفی است؛ شما مگر نمیگویید شفافیت؟! خب از این به بعد حضرت آقا هم رایشان را نشان دهند و بگویند به چه کسی رای داده؛ در حالی که این حتما ضد مصلحت است اگر قرار باشد رای مردم علنی باشد آن وقت انتخابات، واقعی نخواهد بود. اگر قرار باشد رای نمایندگان علنی باشد؛ نماینده باید زمان رای دادن خواستِ استاندار، امامجمعه، فرمانده سپاه و... را در نظر بگیرد و عوامل مختلفی در رای او اثر میگذارند؛ در حالی که اصل قانون مجلس این است که رای مخفی باشد؛ اگر رای یک نماینده شفاف باشد و همه مردم بدانند او در هر طرحی چه رایی داده؛ آن رای سالم نخواهد بود؛ شفافیت از شعارهای پوپولیستی است که بعضیها مطرح میکنند.
پوپولیستی!!!
شما همون آقایی هستی که نیروهای انقلابی رو میگی کسایی هستین که وقتی میگین برید کلاه بیارید میرید سر بیارید...
امثال شما که خدای تفکراتتان غرب است اونا رای نمایندگانشان علنی است...
چگونه مردم نظارت کنند بر نماینده ای که به مجلس فرستاده اند؟! باید منافقین رسوا بشوند نه این که شعار مردم و منافع مردم بدهند ولی در عمل فقط زدوبند...
نماینده باید رای که میدهد را مردم بداند... چرا ترس از رای دارد...
متاسفانه این قسم تفکرات مشع شع شما کشور را به این سو برده اند...
این همه سال تفکرات باطل شما که مخفی گری و انحصار طلبی بود کشور را با بحران فساد و نارضایتی و عقب ماندگی مواجه کرده لطفا همانطور که فهمیدید رای نمی آورید و رفتید از نظر دادنتان هم بکنار بروید و اجازه بدهید همفکرانتان هم بروند...
مردم ملاک هستند نه شما... وقتی خبر از نیامدن لاریجانی به میان آمد موج امید و شادی بین ملت پخش شد... چرا...