مسعود دلخواه گفت: نمایشنامهنویسی در ایران یک هنر جوان است. نمیتوان انتظار داشت یک شبه یا چند ساله نمایشنامهنویسی ایران تقویت شود بلکه نیاز به یک پروسه حداقل نیم قرنه همراه با تلاش و حمایت جدی از آثار شایسته و خوب ایرانی دارد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نمایش «هیچ چیز جدی نیست» به کارگردانی مسعود دلخواه مدتی است که در تماشاخانه ایرانشهر در حال اجرا میباشد. هیچ چیز جدی نیست» عنوان مجموعه نمایشنامههای کوتاه از «رچ اورلاف» نویسنده و منتقد آمریکایی است که توسط «عبدالمحمد دلخواه» به فارسی ترجمه شده است.
بخشی از متن این نمایش حاصل تلفیق چهار نمایشنامه از مجموعه «هیچ چیز جدی نیست» از اورلاف و صحنههایی کوتاه از نمایشنامههای «هملت»، «مکبث»، «در انتظار گودو» و «به وقت ضیافت» است که نیمی از کار را تشکیل میدهد و نیم دیگر متن نیز با توجه به نیاز مخاطب جامعه ما و طی تمرینات توسط خودم به آن اضافه شده است.
«هیچ چیز جدی نیست» روایت بازی یک گروه تئاتری است که ادعای زیادی دارند و تصمیم گرفتهاند آثار شکسپیر را به شکل پست مدرن اجرا کنند، اما درگیری آنان با اتفاقات و حواشی غیرمنتظره آنها را از اصل موضوع منحرف میکند.
مسعود دلخواه کارگردان پیشکسوت تئاتر کشور که در این سالها نمایشهای پراستقبالی، چون «مفیستو» و «شاه لیر» را به صحنه برده، میگوید: بسیاری از موضوعات در این کار درباره روابط انسانی، هنر و تئاتر است که مشابه جامعه خودمان نیز هست، همچنین حواشی جالبی در این نمایشنامه اتفاق میافتد که شبیه حواشی تئاتر خودمان است.
حمیدرضا هدایتی، ناصر عاشوری، گیلدا حمیدی، پریسا رضایی، سارا الهیاری، بیژن زرین، سجاد بابایی، صادق حیدری، مریم قربانی، کوثر سعادت، علی بهمنی، محمدرضا میری و فرشید گویلی از بازیگران این اثر نمایشی هستند.
درباره این نمایش و اجرای نمایشنامههای ایرانی و غربی به گفتگو با مسعود دلخواه نشستیم:
*جناب دلخواه برای سوال نخست لطفا درباره تم نمایشنامههای اورلاف برایمان بگویید. این نمایشنامه نویس آمریکایی است، اما ضد سرمایه داری مینویسد چطور شد برای نخستین بار تصمیم گرفتید نمایشنامههای اورلاف را در ایران اجرا کنید؟
-ابتدا به این نکته اشاره کنم که ما در حوزه فرهنگ و هنر نیاز داریم هنرمندان مترقی جهان را به فرهنگ دوستان معرفی کنیم، به نظر من این یک وظیفه است. رچ اورلاف یک نمایشنامه نویس شاخص و برجسته آمریکایی است که همواره آثارش انتقاد جدی بر سیاستهای امپریالیستی و نظام سرمایهداری آمریکا بوده و هست، در نتیجه او منتقد سیستم سیاسی آمریکا است.
از سوی دیگر وی به روابط انسانها، مسائل زناشویی، رابطه زن و مرد، رابطه هنرمند و اجتماع و احساس مسئولیت او نسبت به مردم و حواشی هنری با یک نگاه طنزگونه میپردازد. یعنی به نوعی یک طنز تلخ را در آثار او میتوان دید. اینکه برای نخستین بار از اورلاف نمایشنامهای و مجموعهای نمایشنامه کوتاه اجرا بشود، ضرورت داشت مخصوصا اینکه کتاب او مجموعه هفت نمایشنامه کوتاه «هیچ چیز جدی نیست» هم اخیرا به چاپ سوم رسیده است.
تئاتر ما همچون دیگر حوزهها، چون سینما و موسیقی دارای حواشی خاص خود است. نکته دیگر اینکه علاقه به هنر تئاتر به خصوص بازیگری و کارگردانی در جوانهای ایرانی به یک تب شدید تبدیل شده و اغلب جوانان اعم از دختران و پسران میخواهند بازیگر یا کارگردان بشوند، بهتر این است این مسائل و سوتفاهمها در تئاتر مطرح شود تا این افراد هم در راه درست و علمی در این حوزه قدم بگذارند و راه را از بی راهه بشناسند.
نکته دیگر اینکه مسلما اورلاف از تئاتری که تجارت محور هست و همچنین از بازیگرانی که کم سواد و پرادعا هستند یا کارگردانها و دراماتورژهایی که بدون داشتن صلاحیت ادعاهای بزرگ دارند و دست به ویران کردن آثار شاخص ادبی جهان میزنند و آثار را نه تنها بهتر نمیکنند بلکه باعث از بین رفتن محتوای آنها میشوند، نقد دارد. من هم متوجه شدم که چقدر این حواشی در تئاتر ما وجود دارد و میتواند این نمایشنامه به درد ما بخورد.
*اتفاقا مسئله دراماتورژی که شما هم بدان اشاره کردید در این چند سال اخیر خیلی مطرح شده و نقدهای زیادی هم بر آن در کشور ما مطرح است، شما برای دراماتورژی کار با چه مسائلی روبه رو بودید؟
-بله، مسئله دراماتورژی یکی از این مسائل است که در سالهای اخیر در ایران مطرح شده و هنوز دو دهه از معرفی آن در ایران نگذشته و دارای حواشی خاص خود است و پرسشهایی در ذهن علاقهمندان به تئاتر مخصوصا دانشگاهیان و هنرمندان حرفهای تئاتر ایجاد کرده است. بهرحال سوال ایجاد میشود که دراماتورژی بالاخره حدوحدودش کجاست، چه معنایی دارد و چه روندی را در تاریخچه خود طی کرده است.
همه اینها در کنار روابط انسانها و خودخواهیها و اینکه هیچ چیز میتواند سرجای خود نباشد، هر کسی میخواهد جای دیگری باشد و با اندکی استعداد میخواهد همه کاره شود، همه این مسائل به علاوه حواشی خاصی که در تئاتر جهان ممکن است وجود داشته باشد و مختص تئاتر ماست، باعث شد که من این نمایش را کار کنم و ترکیبی از چهار نمایشنامه اورلاف به علاوه بخشهایی از آثار کلاسیک شکسپیر، مونولوگهایی از پینتر و بکت داشته باشم من مجبور شدم برای اینکه یک دراماتورژی بد را نشان دهم، خودم به طور بدی کار را دراماتورژ کنم؛ بنابراین کل کار توسط یک شخصیت که دراماتورژ است و البته دراماتورژ خوبی هم نیست، میچرخد وی ادعای پست مدرن دارد، اما آن را نمیشناسد بنابراین ناخودآگاه من مجبور شدم کار را طوری دراماتورژ کنم که مفهوم منتقل شود. اگر من میخواستم نمایش را با ساختار منسجم آماده کنم، خوب از آب در نمیآمد. بهرحال من در کارهای دیگر دراماتورژ داشتم که خیلی دقیق و حساب شده بود، اما در این کار مجبور شدم خودم دراماتورژی را نقد کنم.
در نهایت بخشهایی از کار مختص جامعه آمریکا است مثل بخش هالیوود. ولی ما مشابه آن را در جوامع دیگر هم میتوانیم پیدا کنیم، مثلا کاراکتر خانومی که بازیگر تبلیغاتی تلویزیون هست و میخواهد عکسش همه جا باشد در جامعه خود ما بین جوانان و حتی حرفهایها نمونهاش وجود دارد.
*برگردیم به شخصیت جیمی که در واقع قرار است بازیگر نقش اصلی (هملت) شود، اما از ابتدای کار در نمایش غیبت دارد، علت چیست و چه چیز را میخواستید با غیبت او برسانید؟
-بله بازیگر نقش جیمی از یک طرف غایبی است که حضورش خیلی تأثیرگذار است یعنی او غیبت دارد، اما کاملا حضورش در کار حس میشود، دوم اینکه شاید او در بین بازیگران تنها کسی باشد که صلاحیت بازی کردن نقش هملت را دارد، او مسلط است و میتواند کار را خوب در بیاورد درحالیکه دیگران به طور مضحک میآیند و مونولوگ هملت را اجرا میکنند، حتی نمیتوانند مونولوگ را حفظ کنند.
البته این تحلیل باید به عهده منتقدین باشد، اما بهرحال این دنیای فانتزی که بازیگران برای خود ساختند، در برج عاج هستند و میخواهند تئاتر پست مدرن کار کنند، اما واقعیتهای اجتماعی از آنها دور است، به نوعی ارتباط هنرمند قلابی و پرمدعا با جامعه کاملا قطع است ما هم نگاه انتقادی به چنین هنری داشتیم که درب را به روی خود میبندد و رابطهاش را با جامعه قطع میکند. در نهایت هم تمام این مقدمهها برای گفتن این است که شاید واقعیت آن چیزی نباشد که هنرمندان سر آن دعوا میکنند بلکه حواشی غیر ضروری کار باشد.
*جناب دلخواه نکتهای که در این وادی به ذهن میرسد این است که چرا ما نمونه چنین نمایشهایی را هر چند سطح پایینتر در سطح ملی نداریم و چرا نمایشنامهنویسان ما آثاری تولید نمیکنند که کارگردانان به سمت اجرای آنها رغبت داشته باشند؟ سطح نمایشنامههای ملی ما از نمایشهای غربی اکنون در جامعه خیلی پایینتر و به لحاظ کمی هم کمتر است.
-نمایشنامه نویسی در ایران یک هنر بسیار جوان است ما همواره گفتیم که صد و بیست یا سی سال از تولد نمایشنامه نویسی در ایران میگذرد بنابراین ما سابقه زیاد نمایشنامه نویسی در ایران برخلاف شعر و داستان زیاد نداریم. به نظر من نمیشود یک شبه یا حتی چند ساله در یک برنامه کوتاه بگوییم که نمایشنامهنویسی ایران باید تقویت شود، این یک پروسهای است که حداقل نیم قرن تلاش و حمایت جدی و عملی ا. زآثار شایسته و خوب ایرانی میطلبد.
ما چنین برنامهای نه در وزارتخانه و نه در دیگر نهادها نداریم که بگوییم اگر نمایشنامه را از منابع ادبی خودمان و فرهنگ عامه و مسائل اجتماعی ایران بگیریم حال چه نمایشنامه فاخر یا به روز باشد ـ. اگر ما یک بنیادی داشتیم و چنین اتفاقی برایمان میافتاد خیلی زودتر به اهدافمان میرسیدیم ـ. متأسفانه بنیاد حمایت از نمایشنامه نویسان ایرانی وجود ندارد.
این اولین بار است که این مسئله را رسانهای میکنم. نزدیک به هشت سال پیش یک بنیادی موقت به نام نمایشنامه نویسی در ایران شکل گرفت، اما بعد از مدتی بدون دلیل مشخص منحل است.
حتی من قراردادی با این بنیاد بستم و قرار شد نمایشنامههایی کار کنیم، بنیاد هنوز هم به ما بدهکار است چرا که من از جیبم خرج کردم، اما هنوز پولی از آنها دریافت نکردم چرا که منحل شدند. بهرحال ما نیاز به یک چنین بنیادی داریم که نمایشنامه نویسان ایرانی جوان تا پیشکسوت را حمایت کند. این بنیاد میتواند در زمینه آموزش درست نمایشنامهنویسی هم فعال باشد. امروز فقط در زمینه آموزش برخی ورکشاپهای آموزشی خارج از دانشگاه فعال هستند.
سوال من این است که چرا وقتی در بخش نمایشنامه نویسی ضعیف هستیم، بنیادی هم نداریم که نمایشنامه نویسان را حمایت کند نباید از نمایشنامههای قوی خارجی بهره ببریم؟ اولا ما نمایشنامه نوس خوب در ایران کم داریم به اندازهای که اگر یک نمایشنامه خوب ایرانی آماده شود، شاید پنجاه کارگردان بخواهند آن را اجرا کنند. دوما تئاتر ملی معنایش این نیست که فقط نمایشنامههای بومی، ملی و محلی را کار کند، همانطور که حافظ جهانی است، شکسپیر نیز جهانی است چرا که حرف جهان شمول برای گفتن دارد.
*اگر بنیادی در این حوزه دو مرتبه تأسیس شود، چه وظایفی میتواند بر عهده داشته باشد؟
-ببینید به هرحال نمایشنامه نویسان ایرانی نیاز به حمایت و برگزاری ورکشاپ با حضور اساتید برجسته ایرانی و خارجی دارند خیلی از تکنیکها باید آموزش داده شود، بسیاری نمایشنامه نویسان ما هنوز نیاز دارند تکنیکهای به روز نمایشنامه نویسی را یاد بگیرند هیچ ایرادی هم ندارد که از کشورهای دیگر هم برای آموزش تکنیکها بهره ببریم، اما محتوای فرهنگی خودمان را کار کنیم.
الان من شنیدم که نزدیک به هزار دانشگاه غیر دولتی ما رشته تئاتر دارند خب این خیلی خوب است، اما فقط کمی گرایی اهمیت ندارد، کیفیت هم باید بالا برود. ما میتوانیم کارهای ایرانی را هم ماهها روی صحنه در کشورمان داشته باشیم تا مردم از آنها استفاده کنند. من خودم قبل از هر چیز یک موضوع برای کار کردن به ذهنم میرسد بعد آن را بررسی میکنم ببینم چه طور نمایشنامههایی از ایرانی تا خارجی در زمینه آن وجود دارد که هر کدام بهتر باشد آن را در نظر میگیرم و مهم برایم نوع پرداخت به موضوع است چرا که هنر مرزها را در مینوردد.
*آیا نسبت به سایر کارهای پراستقبالتان، این نمایش چه بازخورد و میزان فروشی داشته است؟
-من فکر میکنم تمام تئاترهایی که در یک ماه اخیر روی صحنه بودند با اُفت جدی تماشاگر روبه رو شدند، مخصوصا بعد از قطعی اینترنت که نزدیک به دو هفته طول کشید لطمه شدیدی به تئاتر وارد شد و همه متضرر شدند از جمله ما هم خسارت زیادی را تحمل کردیم به خاطر اینکه حدود دو هفته نتوانستیم تبلیغات اینترنتی کنیم و تماشاگر هم نمیتوانست مجازی بلیت تهیه کند.
با وجود اینکه هر تماشاخانهای تماشاگران خاص خود را دارد با این حال اصلا از استقبال تماشاگران در یکی ـ. دو ماه اخیر برای هیچ تئاتری راضی نیستم اگر یک نفر بخواهد پژوهش کند میتواند بررسی کند تئاترهایی که از شش ماه پیش اجرا میشدند با آنهایی که در دو ماه اخیر اجرا شدند، چه تفاوت تماشاگری داشتند و علل آن را بررسی کند. بهرحال علل اقتصادی هم برای آن وجود دارد مردم و به ویژه دانشجویان برایشان دشوار است که این روزها بلیت تئاتر تهیه کنند.
بیشترین گروهی که در ایران تخفیف زیاد برای دانشجویان قائل شده گروه تئاتر ما بوده هم در نمایش مفیستو، شاه لیر و هم این نمایش ما تخفیف خوبی برای دانشجویان قائل شدیم البته از ابتدای کار شاید این اتفاق نیافتاد، ولی اواسط کار استقبال دانشجویان زیاد شد.
*تا چه تاریخی اجرا خواهید داشت؟
-ما تا ۲۲ آذر ماه، جمعه تمدید شدیم و سه روز دیگر بیشتر اجرا نداریم، امیدواریم بیشتر دانشجویان تئاتر و اعضای خانه تئاتر همت کنند و در این سه روز کار را ببیند، چون موضوع در حد زیادی مربوط به این قشر است.
*تصمیم دارید در سالن دیگری به صحنه بروید یا نمایش جدید اجرا کنید؟
-ما از دو سالن خصوصی پیشنهاد داشتیم که کار را ادامه دهیم، اما هنوز تصمیمی در این زمینه نگرفتیم و باید پیشنهادات را بررسی کنیم.
درباره اجرای کار جدید هم هنوز مشخص نیست تا زمانی که یک حمایت جدی ـ. منظور حمایت مالی از تئاتر ـ. نباشد نمیتوانم کار جدید داشته باشم. مسلما انگیزه برای ادامه کار برای گروهها باید قوی باشد و اگر حمایتی در کار نباشد بهتر است که هنرمندان به دنبال شغل دیگری باشند.
*نکته پایانی؟
-ما در سرما، باد و طوفان به دشواری شعله تئاتر را روشن نگه داشتیم و دست یاری میطلبیم تا تئاتر ورشکسته نشود.