این در و دیوار زدنها و نقدهای بیخودی و بشدت شعاری به کلیشههای مذهبی، هر فیلمی را مضمحل میکند که رگههایی از این ماجرا در «قصیده گاو سفید» دیده میشود خصوصا صحنهای که درحد تابوشکنی و حجاب از سر برداشن و اینها میرود
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو:
مخاطب سینما خصوصا بیننده عام، چشمش روی پرده به دو جاست؛ یکی قصه خوب و دیگری متأسفانه لزوما بازیگر و یکسری سلبریتیهایی که همیشه هم بار اضافی به فیلم تزریق نمیکنند. هرچند هستند فیلمهای خرد و کوچکی که از قضا حسابی هم میتوانند جذب مخاطب کنند و این را بهتاش صناعیها در «احتمال باران اسیدی» یعنی در اولین تجربه سینمایی خود نشان داد. در فیلم تازهاش یعنی «قصیده گاو سفید» همین رویه را دنبال میکند؛ داستانی کوچک و مخاطبپسند را در لوای فرمی خیلی ساده و حتی هنری بکار میگیرد که حتی همین سادگیاش توی ذوق نمیزند و با کمی حوصله، میشود فیلمش را دید و دوست داشت. البته این در و دیوار زدنها و نقدهای بیخودی و بشدت شعاری به کلیشههای مذهبی، هر فیلمی را مضمحل میکند که رگههایی از این ماجرا در «قصیده گاو سفید» دیده میشود خصوصا صحنهای که درحد تابوشکنی و حجاب از سر برداشتن و اینها میرود؛ درحالیکه واقعا سینمایی به این سادگی درحد این ادعاها نیست! بهتاش صناعیها و مریم مقدم مشخصا این جنس سینمای نقلی قصهگو را شناختهاند و پیگیر ظواهر کارشان نمیشوند، ولی نباید ریتم سینمایی ازدستشان دربرود. بالاخره این فیلم نیاز به مخاطب سینما دارد و نه فیلمی حوصلهبر با سکانسهای چنددقیقهای حتی اگر واقعا فیلمنامهای با قصه خوب و حسابی داشته باشد. «قصیده گاو سفید» فیلم بدی نیست، ولی شاید هر مخاطبی از این جنس فیلمها را نپسندد. قصه میگوید، ولی با فرمی خاص و یک سری بازی کردنهای غیرموجه و بیدلیل با ادوات زندگی ایرانی. لطفا فیلمتان را بسازید، ولی بیخیال از این حواشی شوید.