آخرین اخبار:
کد خبر:۸۲۸۵۵۴

روایت یک فرمانده از شهادت ۶ تخریب‌چی

از قرارگاه تاکتیکی ابلاغ شده بود مسئولین برای رفتن به خط باید اجازه بگیرند، رفتم قرارگاه تا هماهنگی کنم. گفتند: «مثل اینکه خبرنداری؟» گفتم: «از چی؟» یکی از برادران گفت: «بچه‌های گردان اکثرشان شهید شده‌اند، از جمله بچه‌های تخریب‌چی.»

 به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، روایتی از سردار شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده تخریب لشکر۱۰ سیدالهشدا (ع) درباره چگونگی شهادت رزمندگان تخریب‌چی در عملیات «والفجر مقدماتی» به یادگار مانده است که به مرور آن می‌پردازیم.

علیرضا جلیلوند راننده تریلی بود. با اینکه سه تا فرزند داشت به واحد تخرب آمده بود. به او گفتم: «آقای جلیلوند لطفاً شما بروید واحد ترابری مشغول شوید.» گفت: «نه! من آمده‌ام اینجا کارکنم. هر چه هم شما بگویید. گوش می‌کنم.»

به خدای احد و و احد قسم، نشد یک دفعه من یک چیزی به جلیلوند بگویم و او گوش نکند؛ یا بهانه‌ای بیاورد و سرخودکاری انجام دهد. او خودش را به خدا وصل کرده بود و با همه بچه‌ها می‌جوشید. من واقعاً به حالش غبطه می‌خوردم. چون او کسی بود که زن و فرزند و زندگی، ماشین، خانه و همه چیزش را به خاطر خدا رها کرد بدون اینکه یک لحظه تردید کند، هر چه داشت در راه خدا خرج کرد.

در عملیات والفجر مقدماتی برای هماهنگی و تحویل نیرو به فرمانده گردان عمل کننده من هم تا پشت خاکریز دنبالشون رفتم. آن روز جلیلوند با ۹ نفر دیگررفت و بعد من به عقب برگشتم. اما آن شب عملیات انجام نشد.

بعد اطلاع دادند قرار است گردان را عقب بیاورند ومن هم خواستم بروم نیرو‌های تخریب را بیاورم. اما چون از قرارگاه تاکتیکی ابلاغ شده بود مسئولین برای رفتن به خط باید اجازه بگیرند، رفتم قرارگاه تا هماهنگی کنم. گفتند: «مثل اینکه خبرنداری؟» گفتم: «از چی؟» یکی از برادران گفت: «بچه‌های گردان اکثرشان شهید شده‌اند، از جمله بچه‌های تخریب‌چی.»

روایت یک فرمانده از شهادت ۶ تخریب‌چی

فوراً با چند تا از برادر‌ها رفتیم خط، پشت همان خاکریز دیشبی دنبال آن‌ها گشتیم. زمین منطقه رملی بود و نمی‌شد سنگر کند. بچه‌ها یک مقدار جزیی از جایی را پشت خاکریز چال کرده بودند و هر هشت نفرشان یک جا نشسته بودند؛ و بعد، در همان گودی خمپاره‌ها وسطشان خورده بود.

صادقی دو تا پایش قطع شده بود. خدایاری و جلیلوند درجا شهید شده بودند. صادقی، گردویی و اسماعیل عزیزی بعداً شهید شدند. صادقی در مسیر برگشت، گردویی در بیمارستان و عزیزی که از گردن به پایین فلج شده بود، چهار یا پنج روز بعد به شهادت رسید. از آن جمع ۹ نفره، سه نفره زنده مانده بودند؛ که البته آن‌ها نیز مجروح بودند.
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار