تازه صبحانه خوردن تمام شده بود که دستاندکاران اخذ رأی از اندیمشک آمدند. ساعت ۸ بود که رأی گیری شروع شد و برادران ارتشی در صفوف منظم میآمدند و رأی میدادند. نامزدها سه نفر بیشتر نبودند. مقام معظم رهبری، آقای عسگراولادی و آقای کاشانی.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، جعفر طهماسبی از جمله پیشکسوتان تخریب چی لشکر۱۰ سیدالشهدا (ع) در خاطرهای از انتخابات سال ۱۳۶۴ روایت میکند: سحر روز جمعه ۲۵ مرداد ماه سال ۶۴ رزمندگان تیپ سیدالشهدا (ع) با حمله غافلگیرانه به مواضع دشمن در منطقه عمومی فکه در یک عملیات که بشتر از چند ساعت طول نکشید انهدام وسیعی از امکانات و نفرات دشمن انجام دادند و نزدیک ۴۰ نفر از دشمن اسیر گرفتند و ۳۰ نفر از رزمندگان نیز به شهادت رسیدند. قبل از طلوع آفتاب همه گردانها عقب آمده بودند و در دهکده حضرت رسول در چنانه مشغول استراحت بودند.
ساعت ۶ صبح بود که با خودروهابه سمت اندیمشک حرکت کردیم. داخل ماشین فقط حرف از شهدا میزدند و خاطرات شهدا در آخرین لحظه وداع رو مرور میکردند و بعضیها هم که یک مجروحیت سطحی داشتند و عقب نرفته بودند. با افتادن ماشین در دست انداز یا فشار بچهها داخل ماشین آخ و اوخ میکردند. بعضی از وسواسیها هم غُر میزدند که برادرها مواظب لباسهای خونی باشید و به ما نمالید. اونها هم به شوخی میگفتند: «خون شهید پاکه.» گاهی هم نام یک شهید را میآوردند و دسته جمعی براش گریه میکردند. خلاصه غوغایی بود. اصلا کسی حواسش نبود که امروز روز انتخابات ریاستجمهوری است. به همه چی فکر میکردند الا رأی دادن.
ساعت ۷ صبح مقابل ایستگاه صلواتی پل کرخه رسیدیم. بچهها با داد و فریاد ماشینها را متوقف کردند. همه با تجهزات کامل از ماشینها پیاده شدند و سمت درب ورودی صلواتی هجوم بردند. مقابل ورودی صلواتی روی پارچهای نوشته بود: «محل اخذ رأی». اما هنوز صندوقی برای رأی گیری نبود. بچهها اسلحهها را روی میزهای چوبی که داخل صلواتی بود گذاشتند و برای گرفتن صبحانه صف کشیدند. بساط نون و پنیر و چای شیرین داخل لیوانهای پلاستیکی قرمز رو به راه بود.
تازه صبحانه خوردن تمام شده بود که دست اندکاران اخذ رأی از اندیمشک آمدند. ساعت ۸ بود که رأی گیری شروع شد و برادران ارتشی در صفوف منظم میآمدند و رأی میدادند. نامزدها سه نفر بیشتر نبودند. مقام معظم رهبری، آقای عسگراولادی و آقای کاشانی.
از مسولین صندوق سوال کردیم: «ما هم میتوانیم رأی بدهیم؟» گفتند: «باید کارت شناسایی عکس دار داشته باشید.» گفتیم: «کارت داریم، ولی عکس نداره. خودمون که هستیم عکس برای چیه؟» گفتند: «به ما این طور ابلاغ شده.» هر چی بچهها اصرار کردند فایدهای نداشت.
فرماندهان اعلام کردند: «برادران سوار ماشینها شوند و کسی هم اسلحه و تجهیزاتش را جا نگذاره.» تقریبا ما آخرین نفراتی بودیم که از صلواتی کرخه بیرون آمدیم که مسئول صندوق با خوشحالی گفت: «برادرهای رزمنده تماس گرفتیم با مرکز و اجازه دادند که با کارت جنگی، شما رأی دهید.»
این خبر زود میان بچهها پخش شد و صدها رزمنده تیپ سیدالشهداء (ع) در یک صف شدند و رأی خود را به صندوق ریختند. جالب این بود که همه به هم میگفتند به آقای خامنهای رأی بدهید. روز ۲۵ مرداد ۶۴ بچههای رزمنده به دو تکلیف عمل کردند. یکی شرکت در عملیات «عاشورای۳» و انهدام دشمن بعثی و دیگری شرکت در انتخابات ریاست جمهوری.