حواسمان باشد که یک وقت گول ظاهر این سی بر هیچ را نخوریم، که خوردنش عجیب مست مان میکند و هوش از سر مان میرباید و از مسیر تعقل خیلی خیلی دورمان میکند!
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- مهدی قاسمخانی*؛ پیروز شدیم، ۳۰ بر هیچ! درست عکس سال ۹۴، حالا، اما بادی به غبغب مان میاندازیم و به تلافی همان سال، سی بر هیچ را تیتر میکنیم و بر در سایتها و روزنامههای مان میکوبیم، خیلی هم خوب، اما حواسمان باشد که یک وقت گول ظاهر این سی بر هیچ را نخوریم، که خوردنش عجیب مست مان میکند و هوش از سر مان میرباید و از مسیر تعقل خیلی خیلی دورمان میکند!
گولش را بخوریم خیال برمان میدارد که ما بردیم، چون که بعد از سالها به هر ضرب و زوری هم که بود در دقیقه نود، جمع مان جمع شد و از پایداری تا نواصولگرا، پای یک میز نشستیم و نامهای نوشتیم و جشن وحدت مان را علنی کردیم.
یا بدتر آنکه خیال برمان میدارد مایی که بردیم، چقدر جلو تریم از رقیب مان در جمیع حوزهها از اقتصاد و مدیریت گرفته تا فرهنگ و سیاست، و آنها چقدر عقب ترند از ما. دور ما را اقتصاد دان و مدیر گرفته و دور آنها را سیاست مدارانی پیر و دنیا پرست و ضد انقلاب!
اما از همه اینها که بگذریم، بدترین عارضهای که ممکن است بعد از خوردن گول ظاهر پیروزی سی بر هیچ یقه ما را بگیرد و رها نکند، توهم محبوبیت و مقبولیت بی حد مان در میان مردم است. وهمی که سال هاست گریبان ما را گرفته و رها نمیکند. وهمی که در انتخاباتهای گذشته هم از ضرب سیلی اش بی نصیب نبوده ایم و حالا با این اتفاق فرصت عرض اندام بیشتری پیدا کرده است، وهمی که اگر فریبش را بخوریم فاتحه مان را خوانده است و میتواند کارمان را یکسره کند!
آقایان بزرگوار، برادران عزیز، مدیران جهادی!
بیاید و رو راست باشیم و درکنار تبریکات پیروزی و فتح، کمی هم در کنج خلوت مان و بعدترش بر سر همان میز وحدت تان، به این فکر کنیم که پیروزی سی بر هیچ مان، بیش از آنکه مدیون وحدت و ائتلاف و این داستانها باشد، مدیون مشارکت پایین مردم و نه آنها به انتخابات میباشد! مدیون دلسردی مردم از مجلس و مسئولین. مردمی که دیگر نه نای پای صندوق رای آمدن را داشتند و نه رمق نوشتن نام کسی بر روری برگ رای را. مردمی نجیب، که حالا بیش از آنکه خسته باشند بی اعتمادند. مردمی که هم قلبشان برای حاج قاسم میتپد و هم دل شان از مسئولین و بعضا نظام آزرده است. رو راست باشیم! وحدت شما را جریان رقیب هم داشت، بیشتر هم داشت، اما خیلیها نیامدند و شد آنچه شد! پس واقع بین باشیم و منشأ این پیروزی را در خودمان و عملکرد قبیله مان محصور نکنیم!
قرض از این سیاهه، اما تلخ کردن این فتح خفیف نبود که "در بیابان یک لنگه کفش هم غنیمت است"، فقط خواستم به عنوان برادری کوچک و هواداری دیرین، بگویم تان فتح آن روزی است که شما، با روحیه جهادی و دوختن شب و روزتان به هم، برای دوای درد صاحبان انقلاب، دل مردم را دوباره بند انقلاب کنید و دست شان را به صندوقها بازگردانید! موسم فتح نزدیک است، ان شاالله...
مهدی قاسمخانی- فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.