موسسه سلطنتی چتم هاوس انگلیس میگوید با توجه به ناموفق بودن فشار حداکثری دونالد ترامپ، باید مقدمات انعقاد برجام ۲ فراهم شود (!)
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، پایگاهاینترنتی این اندیشکده سلطنتی نوشت: با توجه به نزدیکی بیشتر برجام به فروپاشی و تنشهای موجود، برخی از کارشناسان معتقدند سیاست «اعمال فشار حداکثری» واشنگتن در قبال تهران نتوانسته دستیابی به هدف بازگشت به میز مذاکره را تسهیل کند.
کارشناسان در رابطه با سناریوهای موجود با یکدیگر اختلافنظر دارند. برخی باور ندارند که چانهزنی و داد و ستد بزرگ با ایران ممکن است. برخی یک سناریوی برجام با اندک امتیازات بیشتر یا به عبارت دیگر نسخه ۲ برجام را ممکن میدانند.
برخی بر این باورند که توافقهای جداگانه برای رسیدگی به مسائل هستهای، موشکی و منطقهای تنها راهحل موجود است و برخی معتقدند که در این نقطه هیچ راهحل دیپلماتیکی وجود ندارد.
شماری از کارشناسان معتقدند بهرغم تنشهای فزاینده و نزدیک شدن توافق هستهای ایران به فروپاشی، هنوز هم سناریوی «برجام+» یا «برجام ۲» امکانپذیر است. این الگو را میتوان به عنوان یک توافق جدید تعریف کرد که اساس برجام در آن حفظ و چند بند دیگر برای بهبود و ارتقاء توافق قبلی به آن اضافه میشود، اما همه مسائل موجود را حل نمیکند.
اولین پیشرفتی که میتواند حاصل شود، تمدید بندهای «غروب» توافق (محدودیت غنیسازی) بعد از انقضای محدودیتهای کنونی در سالهای ۲۰۳۰ و ۲۰۴۰ است؛ با این حال، هیچ اجماعی درباره اینکه چه نتیجهای قابل دستیابی است، وجود ندارد.
ارتقاء مکانیزمهای بازرسی و شفافسازی بخش «T» برجام درباره فعالیتهای دو منظوره نیز میتواند یکی از حوزهها باشد. مشکلات به آسانی با توانمندسازی روند بازرسی و تایید آژانس بینالمللی انرژی اتمی حل میشوند. شاید بتوان دیگر سایتهای هستهای و نظامی فهرست شده در «آرشیو اتمی» را به فهرست سایتهای تحت بازرسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی اضافه کرد.
توانمندسازی آژانس بینالمللی انرژی اتمی بارها به عنوان ابزاری برای رسیدگی به ابعاد نظامی احتمالی برنامه هستهای ایران مطرح شده است. بسیاری از کارشناسان معتقدند که آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیش از برجام نیز حق درخواست بازرسی را داشته است؛ با این حال، کارشناسان آمریکایی و اسرائیلی فکر میکنند که این مسئله هم در رابطه با اقدامات گذشته و هم در رابطه با آینده برنامه هستهای ایران اهمیت زیادی دارد.
یک مولفه دیگر در «برجام+» میتواند تجدید تعهدات قبلی ایران در رابطه با موشکهای بالستیکی قارهپیما و محدود کردن برد موشکها تا ۲ هزار کیلومتر باشد. به این معنا که ایران یک امتیاز بزرگ برای ایالات متحده و اروپا قائل شده است. یک توافق بر سر برد موشکها با اظهارات کریس فورد، معاون وزیر امور خارجه آمریکا، مبنی بر اینکه «در راهحل مذاکره شده باید به مسئله موشکی ایران رسیدگی شده باشد»، تطابق دارد.
چتم هاوس در ادامه میافزاید: ایران در برابر همه این امتیازات و پیشرفتها در امور، لغو تحریمها و دسترسی به نظام مالی ایالات متحده را خواستار است. در رابطه با چنین مناسباتی، در کوتاهمدت بعید است ایالات متحده که بهدنبال توافقی بزرگ با ایران بوده، بخواهد یا بتواند همه تحریمها را در برابر توافقی کوچک لغو کند. با این حال، کارشناسان باور دارند یک مکانیزم تجاری بالقوه (!) میتواند معاملات بینالمللی مجاز را تسهیل کند.
اگرچه کمیسیون مشترک در چارچوب فعلی برجام مجاز نیست در مورد مسائل غیرهستهای بحث کند، اعضای آن میتوانند پارامترها را تغییر دهند تا امکان مذاکره به وجود آید. در همین حال، برخی کارشناسان آمریکایی معتقدند برای موفقیت هرگونه توافقی متعاقب برجام، رهبری آمریکا ضروری است و درست همانند روند پیشبرد ارتباطات در سال ۲۰۱۲، هرگونه گفتوگویی باید از طریق کانالهای پشتی ایجاد شود تا تهران و واشنگتن بتوانند پیش از علنی شدن مذاکرات اعتمادسازی کنند.
تحلیلگر چتم هاوس هیچ اشارهای به بدعهدیهای سه کشور اروپایی بهویژه دولت انگلیس نکرده است. او همچنین توضیح نمیدهد که ایران برای چه در ازای «یک مکانیزم تجاری بالقوه» باید مجددا امتیاز بدهد و وعدههای قبلی را دوباره بخرد؟!