*گوشه و کنار نشریات، محمد امین سپیده دم، دانشجوی هوا و فضا کارشناسی ۹۶ دانشگاه صنعتی شریف: نامش کم کم بر سر زبانها افتاد. درست چند سال قبل از از همان وقتی که شهرها در عراق و سوریه یکی پس از دیگری فتح می شدند و به دست داعش و جبهه النصره و ... می افتادند.
فرماندهی که شجاعتش را با لطافت همراه کرده بود و دلسوزی را با غضب الهی کنار هم جا داده بود.
لباس رزم زیاد به تن نمی کرد چون اعتقاد داشت هنوز جنگ اصلی فرا نرسیده است.
فرمانده میدان های حلب، موصل و دیرالزور و دشت های اطراف بغداد و دمشق، اما صرفا به این روحیات محدود نمی شد و مانند فعالیت هایش که فرامرزی پیش می رفت؛ در زمینه های گوناگون اجتماعی، معنوی و سیاسی هم دستی بر آتش داشت.
روایت های زیادی درباره این سردار پر رمز و راز وجود دارد آنقدر زیاد و متفاوت که کار را برای اهل تحلیل که می خواهند شخصیت شناسی سیاسی او را به سرانجامی برسانند بسیار سخت کرده است خیلی ها برای راحتی کار از وجه نظامی او وارد می شوند و هر یک اشاره هایی می کنند به بخش هایی از زندگی سردار تا گزاره ای که در مورد شخصیت شناسی او آماده کرده اند اثبات کنند هر آنچه اما تاکنون گفته شده نمی تواند تصویر تمام نمای سردار را البته از بعد سیاسی نمایان سازد!
مثال چرا زمانی که مذاکره کنندگان در بحبوحه مذاکرات بودند، او وارد میدان شد و از آنها قاطعانه حمایت کرد؟! یا آن زمان که رئیس جمهور آمریکا به رئیس جمهور ما توهین می کرد، از ایشان دفاع کرده و پاسخ آمریکایی ها را با همان ترامپ قمار باز معروفش، داد؟!
از آن طرف چطور می شود مذاکرات موشکی که به برجام ۲ معروف شد را با آن قاطعیت رد کرد و گفت عده ای می خواهند مجددا به رهبر انقلاب جام زهر بنوشانند!!! یا شاید ما هیچ کدام یادمان نیاید یا اصلا آن زمان نبوده باشیم که بخواهیم تحلیل کنیم که "آن ۲۴ سردار معروف" در دولت اصلاحات نامه ای به رئیس دولت نوشتند و در تب و تاب شلوغی های کشور اعلام کردند که كاسه صبرمان به پايان رسيده و تحمل بيش از آن را در صورت عدم رسيدگي، بر خود جايز نمي دانيم که در این میان نام این سردار بزرگ ملی هم به چشم می خورد!
از طرفی اخبار و خبرگزاری ها را هم که بررسی می کردی موارد متعددی از جلسات و مشاوره های او به سیاسیون را می شد پیدا کرد که بدون هیچ چشم داشتی و با توجه به اشراف اطلاعاتی اش بر منطقه و سیاست مداران و مردم کشورهای غرب آسیا به سلایق گوناگون مشورت می داد و ممکن بود کسی نتواند هویت سیاسی وی را آن گونه که باید و شاید به سرمنزل مطلوبی برساند اصلا چرا راه دور برویم؟!
فعالیت های او در این حوزه به اظهار نظر و مشاوره ختم نشد و مثال همین چند روز پیش بود که سفیر ایران در عراق، از دلیل آخرین سفر حاج قاسم عزیز ما به آنجا که منجر به شهادتش شد رمزگشایی کرد و گفت که دلیل حضور وی، انتقال پیام جمهوری اسلامی به نمایندگان عربستان بوده است!
اما برای رسیدن به تصویر درست از حاج قاسم سلیمانی باید اول او را و دنیای او را شناخت. به بیان دیگر شاید در سطح تحلیل سیاسی مهم این نباشد که دیگران چگونه به او نگاه می کنند بلکه اهمیت با این است که او چگونه به دنیای سیاست ایران نگاه می کند. اگر از این زاویه وارد فضای تحلیل شویم آنوقت می توان داده ها و نشانه های بیشتری استخراج کرد و بر مبنای آن، مختصات هویت شناسی این سردار پر رمز و راز را به دست آورد برای این کار بیایید از همه این به اصطلاح دیتاها بگذریم نکته اصلی ماجرا به نظر من هیچ کدام از این ها نبوده و نیست که بخواهیم با آن حاج قاسم را تحلیل کنیم نکته ای که باید در مورد او دانست که دقیقا همان وجه تمایز بین او و دیگر سیاسیون (بخوانید: سیاستزده ها( بود نه تنوع اقدامات و اظهارات، بلکه دقیقا چیزی بود که در نامه اش به رهبر انقلاب با صراحت و البته کامل و واضح بیان کرد:
حقیر سرباز صفر ولایت و نظام جمهوری اسلامی و ملت شجاع و عزیزتر از جانم بوده و انشاءالله با استعانت از خدای سبحان تا آخر عمر در همین جایگاه «سربازی» خواهم بود.
و دقیقا همینجاست که معلوم می شود نخ تسبیح شخصیت سیاسی او، نه تنها وابستگی اش به افراد و احزاب و جناح ها نبود، بلکه دقیقا همین انقلابی عمل کردن وی در همه بخش های سیاست پر پیچ و خم ایران بود که از قضا هم باعث محبوبیت و نفوذ کلمه وی می شد و هم گاهی ممکن بود از این چپ و راست های سیطره انداخته بر فضای کشور فحشش را هم بخورد!
اما طبیعتا او انقلابی عمل کرد و رفتار او تا آخرین لحظات و روزها به همین شیوه ادامه یافت و شاید بتوان وجه تمایز جنس و میزان محبوبیت او را در همین قسمت خلاصه کرد که او از چند پله بالاتر به مسائل نگاه می کرد و جز مصلحت کشور و انقلاب به چیز دیگری فکر نمی کرد و واضحا در همین راه و توسط دشمن همین مسیر هم به آرزوی دیرینه خود دست یافت. رحم ا... لنا و له.
نشریه میدان انقلاب. شماره ۷۰