استاد حوزه علمیه راهکار مقابله با فتنه فکری مهدی باوران دروغین در مقابله با مهدی باوران واقعی را آشناسازی جامعه مهدوی با مشخصههای مهدی باوران واقعی عنوان کرد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حجتالاسلام سیدمحمدتقی قادری: هرچه از زمان غیبت بیشتر میگذرد فتنه مهدی باوران دروغین در مقابله با مهدی باوران واقعی شعلهورتر میشود؛ به گونهای که گاهی شعله آن نه تنها دامن عوام بلکه خواص را هم گرفته و میگیرد.
راهکار مقابله با چنین فتنه فکری، آشناسازی جامعه مهدوی با مشخصههای مهدی باوران واقعی است. در این مطلب، چند اصل کلیدی که بیان کننده مشخصه مهدی باوران واقعی است توضیح داده میشود که با در دست داشتن چنین ملاکهایی میتوان رصد کرد که چه جریان فکری و یا چه اشخاصی همسو و هم فکر با مهدوی باوران واقعی و چه جریان و کسانی فرصتطلب و در مقابل مهدوی باور واقعی قرار دارند:
۱ـ باورمندان فکری و عقیدتی
مهدی باوران واقعی کسانیاند که از نظر باور فکری و ایمانی معتقدند که: اول: به حکم آیه مبارکه (وَنُریدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ استُضعِفوا فِی الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثینَ: سوره قصص/آیه ۵) و آیه (وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ: سوره نساء/ ایه ۱۰۵) که در آخرالزمان نجات نجات بخش وجود دارد که بشر را از وضعیت موجود ظلم وتباهی نجات میبخشد. دوم: آن نجات بخش و منجی، کلی بدون مصداق نیست که بسیاری از ادیان توحیدی و غیر توحیدی به آن باوردارند؛ بلکه وی از ذریه رسول الله (ص) و از نسل حضرت فاطمه زهرا (س) است. چرا که رسول خدا (ص) فرمودند: (الْمَهْدِی مِنْ عِتْرَتِی مِنْ وُلْدِ فَاطِمَة: سنن ترمذی، ج۴، ص۵۵، ح۲۲۳) و (المهدی من ولد فاطمه: سنن ابن ماجه، ج۲، ص۵۱۹) آن منجی فرزند حضرت امام حسن عسکری (ع) است که در سال۲۵۰ هجری متولد شد (الغیبه، ص۲۳۱) و در سال ۲۶۰هجری به امامت رسید و تا سال ۳۲۹ هجری به مدت ۷۰ سال غیبت صغرا و از آن سال تاکنون در پشت پرده غیبت کبرا قرار دارد. (الغیبه، ص۱۳۹؛ النجم الثاقب ص۴۸-۴۹) بنابراین هرکس چنین را باوری را داشته باشد مهدوی باور واقعی است و گرنه نمیتواند مهدوی باور باشد؛ هرچند در برخی از این ملاکهای معرفتی همسو با مهدوی باوران باشد.
۲ـ حضور بدون ظهور
مهدوی باوران واقعی براین عقیدهاند هر چند حضرت مهدی (ع) درعصر غیبت ظهور ندارد، ولی حضور دارد، چون غیبت به معنا عدم ظهور است نه به معنای عدم حضور. از همین رو بر همه اموری که در جامعه میگذرد به حکم وظیفه ذاتی امامتش با ولایت تکوینی خود، جامعه را به صورت نامرئی مدیریت و هدایت میکند، نظیر اعمال ولایت خضر نبی که کشتی را سوراخ میکرد تا حاکم ظالم استفاده نکند و دیوار مخروبه بالا را میبرد تا گنج آن، برای بچههای یتیم محفوظ بماند و آن جوان را به قتل میرساند که والدینش را منحرف نکند که چنین تصمیمی برای موسی کلیم (ع) شگفتآور بود (سوره کهف آیه ۶۶تا ۸۴). امام عصر (عج) در زمان غیبت نیز همانند خورشید، در پشت پرده در روز نور افشانی کرده و برکت وجودش به همه میرسد و همانند خضر نبی، اعمال ولایت میکند.
۳ـ ظلم علامت ظهور نه علت ظهور
مهدی باوران واقعی گسترش ظلم و تباهی را علت ظهور حضرت مهدی نمیدانند که اگر ظلم در جامعه گسترش پیدا کرد پس امام ظهور میکند چراکه درجامعهای که مردم خود خواهان ظلماند و همراهی با ظالم میکنند و با ظلم کنار میآیند، دلیلی ندارد که حضرت ظهور کند بلکه گسترش ظلم علامت ظهور است. اگر مردم جامعه در برابر ظلم ایستادند و قدرت مقابله با ظالم را نداشتند، در این صورت، چون حجت را بر حضرت حجت تمام میکنند نوبت امام غایب میرسد که باید ظهور کند.
۴ـ انتظار یا آمادهباش کامل
مهدی باوران واقعی انتظار را که در روایت افضل الاعمال شمرده شد و رسول خدا (ص) فرمودند: (افضل اعمال امتی انتظار الفرج: اکمال الدین، ج۲، ص۶۴۴) هرگز آن را به سکون و سکوت معنا و تفسیر نمیکنند تا سلب مسؤولیت و تکلیف را از دوش خود در برابر جامعه بردارند و یا اینکه ظلم، تبعیض و فساد را ببیینند و فریاد برنیاورند؛ بلکه انتظار در نگاه منتظران واقعی، به معنای چشم به راه بودن است. به کسی چشم به راه گفته میشود که خود را از همه جهات برای کسی که در انتظارش نشسته است آماده و مهیا کرده باشد و همانند سرباز در پادگان آماده و گوش به فرمان فرمانده برای حرکت و انجام وظیفه باشد. از همین رو حضرت علی (ع) در توصیف منتظران فرمودند: (المُنتَظِرُ لأِمرِنا کَالمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فی سَبیلِ اللَّهِ:کسی که در انتظار حکومت ما باشد، مانند کسی است که در راه خدا به خون خویش غلتیده است. همان، ج۲، ص۶۴۵) حضرت امام صادق (ع) فرمودند: (من مات منتظرا لهذا الامر کان کمن کان مع القائم فی فسطاطه.. بل کان بمنزله الضارب بین یدی رسول الله بالسیف: همان، ص ۳۳۸) با چنین برداشتی که مهدوی باوران انتظار دارند پیوسته خطر میکنند و جبهههای باطل را شناخته و تمام قد به قیمت جان و مالشان در برابرشان میایستند و هرگز خود را معطل توجیه و تأویل دیگران نمیکنند. نمونه بارز از این منتظران واقعی، رزمندگان هشت سال دفاع مقدس ورزمندگان مدافع حرماند.
۵ـ معرفت به امام علیه السلام
مهدی باوران کسانی اندکه هر روز بر سطح معرفت و شناختشان نسبت به امام (ع) میافزایند چراکه تاریخ ۲۵۰ ساله حیات ائمه اطهار (ع) و دوره غیبت کبرا، تجربه مهمی است که میتواند چراغ راه باشد؛ چون پیوسته چه در زمان حضور معصوم و چه در زمان غیبت، مدعیانی بودند که از جهل مردم استفاد کرده و خود را امام یا نایب امام معرفی میکردند. مذهب زیدیه، اسماعلیه، وافقیه، فتحیه در زمان حضور و بابیه در زمان غیبت، همه گواه و سند روشن بر چنین لغزش و انحراف است که اگر معرفت و شناخت نسبت به امام نباشد ممکن است هرکسی در این تور پهن شده گرفتار و خواسته یا ناخواسته، گرفتار چنین گرداب فکری شود. از همین رو امام حسین (ع) در بیان ضرورت معرفت امام فرمودند: (ای مردم! خداوند عز و جل بندگان را نیافرید مگر برای اینکه بشناسند و هنگامی که او را شناختند عبادتش کنند، وقتی او را عبادت کنند به برکت این عبادت از عبادتی غیر او بینیاز شوند، مردی پرسید:ای پسر رسول خدا! پدر ومادرم به فدایت، شناخت خدا چیست؟ حضرت فرمودند: این است که اهل هر دوره امام زمان (عج) خودش که اطاعت از او واجب است را بشناسند، بحارالانوار، ج۲۳، ص۸۳) و نیز رسول خدا (ص) فرمودند: (من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة: کسی که بدون شناخت امام زمان خود، از دنیا برود چنان است که بر مرگ جاهلیت مرده است: بحارالانوار،۲۳، ص۷۶)
۶-اهل تعبداند نه توقیت
مهدی باوران هرچند با علائم ظهور حتمیه غیر حتمیه آشنایند؛ ولی به دلیل تعبدی که به این امور دارند هرگز اهل توقیت نیستند که زمان معینی را برای ظهور تعیین کنند. چراکه امام باقر (ع) سه بار فرمودند: (کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقاتون: کسانی که وقت تعیین میکنند دروغ میگویند: کافی، ج ۱، ص۳۶۸) و در روایت دیگری فرمودند: (کذب الوقاتون و هلک المستعجلون و نجا المسلمون: وقت تعیینکنندکان دروغ میگویند، عجلهکنندگان هلاک میشوند و تسلیم شدگان به امر خدا نجات پیدا میکنند: همان، ص۳۶۸)
۷ـ باورمندند نه زود باور
مهدوی باوران هرچند ملاقات با امام (ع) در زمان غیبت را امکانپذیر میدانند و به این حقیقت باور دارند که امام به ملاقات بعضی میآیند؛ ولی زود باور نیستند که ادعای ملاقات را از هر کسی بپذیرند؛ مگر آن که شواهد و قرائن قطعی بر ملاقات وجود داشته باشد که نتوان آن را انکار کرد چراکه امام عصر (ع) در توقیع فرمودند: هرکس قبل از خروج سفیانی ادعا کند مرا مشاهده و ملاقات کرده است دروغگو است (مَنْ یَدَّعِی اَلْمُشَاهَدَةَ أَلاَ فَمَنِ اِدَّعَى اَلْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ اَلسُّفْیَانِیِّ وَ اَلصَّیْحَةِ فَهُوَ کَذَّابٌ مُفْتَرٍ: کتاب الغیبه، ص۲۴۱).
۸ـ امامت عامه، استمرار امامت خاصه
مهدوی باوران بر این عقیدهاند که به دلیل قاعده عقلی تنزل تدریجی در عصر غیبت -که رهبری امام معصوم امکان ندارد- ما حق نداریم رهبری طاغوت را بپذیریم؛ بلکه تنها یک درجه تنزل کرده رهبری فقیه جامع الشریط را قبول کنیم. چرا که چنین فقیهی سنخیت و مشابهت به امام معصوم را دارد. از همین رو امام عصر (ع) در توقیع خود در پاسخ به پرسش اسحاق بن یعقوب فرمودند: شما در عصر غیبت در رخدادهای سیاسی و اجتماعی، فقهی.. به فقها مراجعه نمایید: (وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ)
۹ ـ زاهدان در شب، شیران در روز
مهدی باوران واقعی آنانند که جامع بین وجه اللهی و وجه الخلقی اند؛ یعنی خدمت به خلق و دستگیری از عائله الهی در روز، آنان را از لذت و حلاوت مناجات دل شب غافل نمیکند که تنها عملگرا باشند؛ بلکه بخشی از شب را به انجام نافله و خلوت با خدا اختصاص میدهند و خود سرمست از معنویت میکنند؛ ولی این جنبه وجه اللهی و عرفانی نیز موجب نمیشود که روحیه صوفیانه پیدا کرده و از خدمت به بندگان غافل شوند؛ بلکه در روز شیرانی هستند که خود را به خطر زده و هر آنچه توان دارند بدون منت و تظاهر، خدمت به جامعه میکنند و این عبادت خالصانه در شب و خدمت به خلق و بندگان خدا در روز از آنان شخصیت نورانی و مردمی میسازد که جامع (وجه اللهی، وجه الخلقی) میگردند. از همین رو حضرت امام صادق علیه السلام در توصیف یاران امام مهدی (ع) میفرمایند: (مردانی هستند که شبها نمیخوابند و در نمازشان زمزمه و مناجات میکنند مانند زمزه زنبور عسل، آنها شب زندهداری میکنند؛ به طوری که شب را به صبح میرسانند درحالی براسبها خویش سوارند، زاهدان شب و شیران روز هستند، آنان فرمان بردارتر از امت در برابر رهبرشان هستند: بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۰۸).
۱۰ ـ اهل عشقاند نه اهل محبت
مهدی باوران ارادتشان نسبت به قائم آل محمد از سر «عشق» است؛ نه از سر «محبت». یعنی اینگونه نیست که در کنار دوستی دیگران آن حضرت را دوست بدارند؛ بلکه ارادت و محبت حضرت آنچنان در وجودشان شعلهور است که دیگران را در طول دوستی او دوست میدارند و حاضرند همه دوستیها را به پای دوستی او نثار کنند و این عشق آنچنان در وجود مهدی باوران شعلهور است؛ نه تنها هر صبح جمعه به ندبه خوانی و نجوا با امام میپردازند؛ بلکه صبحگاهی هر روز آنان، با دعای عهد آغاز میشود و خواهان رجعت خویش پس از مرگ در راستای نصرت رساندن آن حضرتاند و میگویند: (اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ (وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ) وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ ... فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِرا کَفَنِی شَاهِرا سَیْفِی مُجَرِّدا قَنَاتِی...)