وضع فعلی جهان و همهگیری کرونا میتواند در بافتی غیر آخرالزمانی هم تعریف شود و فراتر از تعریف، نقش انسان در فرجام این رخداد دیده شود.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، همۀ ما قصۀ «دیستوپیاها» را شنیدهایم؛ کابوسهای اجتماعیای که بعد از شکستخوردن ایدههای آرمانشهری در عرصۀ عمل، متولد شدند و به لطف خلاقیت نویسندهها هر روز در یک قالب جدیدتر خود را عرضه کردند. اما پشت تمامشان یک جمله نهیب میزند: «آنچه که در آینده میآید وحشتناکتر از تصور ماست!» و این وحشت محصول انسان است.
این تصاویر ویرانشهری در آغاز بیشتر با بهچالش کشیدن ساختارهای سیاسی در آثار جرج اورول یا رمانهایی مثل فارنهایت ۴۵۱ و دنیای قشنگ نو بازنمایی شدند. اما از اواسط سدۀ نوزدهم با جدی شدن این رویا که تکنولوژی جهان پیشروی ما را بهشت خواهد کرد، در کنار خوشبینی افراطی به علم، بدبینیهای فلسفی و اخلاقی هم جوانه زدند و تصاویر جدیدی از فاجعههای پیشرو پیشبینی کردند.
مضامینی مثل غلبۀ ربات بر انسان، شیوع بیماریهای حاصل از آزمایشهای علمی، نابودی زمین بر اثر زیادهخواهی بشر و ... رفتهرفته یک نگران جمعی را ایجاد کرد که اگرچه در ابتدا محدود و در فضای نخبگان فکری بود، اما با ورود هالیوود و فراگیرشدن فیلمهای دیستوپیایی تصویری از «آخرالزمان» در عامۀ انسانها شکل گرفت. این صفت آخرالزمانی که در موقعیتهای روزمرۀ خود بهکار میبریم براساس آن چیزی است که هالیوود در این چند دهه روایت کرده است؛ روایتهایی که حالا با پیدا شدن کرونا بیشتر از هر زمان دیگری در ذهن ما یادآوری و بازتعریف میشوند.
تصویر انبوه جنازههای رویهم سوارشده، بیمارهایی که دیگر در هیچ جایی پذیرش نمیشوند و در آوارگی محض فقط مرگ را به انتظار نشستهاند، غارت محمولههای بهداشتی در گوشهوکنار دنیا، استیصال کادر درمانی و فیلم گریههای از روی درماندگیشان، فریادهای فراخواندن کمک که تقریباً هیچ پاسخی ندارد و... اگرچه برای ما بهتآور و رعبانگیز است، اما چندان ناآشنا نیست و هرکدامشان یک یا چند نما از همان فیلمها و داستانها را به ذهن ما متبادر میکند. بعضی از این شباهت آنقدر زیاد است که انگار کسی نشسته و همین روزهای ما روایت کرده است. این همان چیزی است که همیشه از آن میترسیدیم و انتظارش را نیز میکشیدیم.
طبیعی است که وقتی اتفاق را قبلاً فیلمها و رمانها روایت کرده باشند سرانجام واقعه نیز بر اساس همانها پیشبینی شود. بر همین اساس دو نوع نگاه شکل گرفته است: آنهایی که با پذیرش قرائت اپوکالیپسی [۱]از آخرالزمان مطمئن هستند باز هم علم به داد ما خواهد رسید و همین امروز و فرداست یک کشف جدید همۀ ما را نجات بدهد و آنهایی که باور کردهاند این انتهای راه است، مگر اینکه معجزهای به داد ما برسد؛ مثل بیمارهایی که رنج بیماری افسردهشان کرده و باور کردهاند که دیگر هرگز خوب نخواهند شد.
در این میان جوامع دینی میتوانند وضع متفاوتی داشته باشند؛ آنهایی که در کنار فیلمها، روایتهای نقلی دیگری هم از آخرالزمان و فرجام اتفاقات آن دارند. در چنین قرائتی وضع فعلی جهان و همهگیری کرونا میتواند در بافتی غیر آخرالزمانی هم تعریف شود و فراتر از تعریف، نقش انسان در فرجام این رخداد دیده شود. با اینحال اغلب تحلیلها و توصیفهای اندیشمندان دینی نیز بیشتر رنگ و بوی نزدیکی ظهور دارد. این محدود شدن به نگاههای آخرالزمانی و ندیدن ابعاد دیگرِ رخدادهای این ایام، میتواند رهزن باشد.
ابتلائات و مصائب انسانی در سنت الهی
ابتلاء و گرفتاری در متن روزمرۀ انسان و جامعۀ دیندار نقش اساسی دارد. اگرچه مقیاس و زمان این ابتلائات قاعدۀ یکخطی ندارد و تابعی از عوامل مختلف است، اما زیست فردی و جمعی انسان در آن اثرگذار است.
در بسیاری از آیات و روایات این بلایا پیشبینی و یا از گذشتۀ تاریخ توصیف شده است و دو قالب عمده دارد: امتحان برای اهل ایمان و فرصت یا عقوبت برای گنهکاران. مثلاً در آیۀ ۵۵ سورۀ بقره آمده: «وَلَنَبلُوَنَّکُم بِشَیءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجوعِ وَنَقصٍ مِنَ الأَموالِ وَالأَنفُسِ وَالثَّمَراتِ وَبَشِّرِ الصّابِرینَ» یعنی قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی با کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم؛ و بشارت ده به صبرکنندگان! علامه طباطبایی در تفسیر این آیه چند نکتۀ مهم را یادآور میشود [۲]:
اینجا یک بلای عمومی و جمعی پیشبینی شده است. اگرچه بلاهای فردی سنگین و سخت است، اما مانند بلاها و محنتهاى عمومى مهیب و هول انگیز نیست. بلاى فردى وقتى روى مىآورد صاحب بلا هم در نیروى تعقلش و هم در استوارى عزمش و هم در ثبات نفسش، از قواى دیگر افراد کمک مىگیرد. اما بلاهاى عمومى که دامنهاش همه جا گسترده مىشود، شعور عمومى را سلب میکند و احتیاط و تدبیر چاره را از هیئت اجتماع مىگیرد و در نتیجه نظام حیات از همۀ مردم مختل مىشود و خوف چندین برابر و وحشت متراکم مىگردد. این مصیبت برای اهل توحید رخ میدهد. یعنی کسانی در زمرۀ اهل ایمان هستند و در آستانۀ جهاد در راه خداوند قرار دارند.
مردم در این مصیبت هرگز به مدارج تعالى و رحمت پروردگارى و به هدایت نمىرسند، مگر آنکه در برابر آن صبر کنند و مشقت هایش را تحمل نمایند.
صبر در قرآن معنای انفعالی ندارد بلکه عبارت است از خوددارى از جزع و ناشکیبائى و از دستندادن امر تدبیر. یعنی در کنار حلم و بردباری اقدام و عمل نیز در صبر مندرج است. [۳]باید توجه کرد این وضعیت اشارهای به آخرالزمان ندارد بلکه نوعی خبر از آیندۀ نزدیک برای قومی است که در آستانۀ جهاد هستند و در ضمنِ این خبر، تکلیفشان نیز تصریح شده است. فرجام واقعه هم در نسبت با انجام همین تکلیف رقم میخورد و از چیز از قبل معینشدهای خبر داده نمیشود بلکه هر نتیجهای در محصول واکنش انسانهاست.
آیاتی که ابتلائات گذشتگان را توصیف کردهاند به فهم این قاعده کمک بیشتری میکند. در آیات ۴۲ تا ۴۵ سورۀ انعام جریان را اینگونه روایت میشود:
«وَلَقَد أَرسَلنا إِلى أُمَمٍ مِن قَبلِکَ فَأَخَذناهُم بِالبَأساءِ وَالضَّرّاءِ لَعَلَّهُم یَتَضَرَّعونَ» یعنی ما به سوی امتهایی که پیش از تو بودند، (پیامبرانی) فرستادیم؛ (و هنگامی که با این پیامبران به مخالفت برخاستند) آنها را با شدّت و رنج و ناراحتی مواجه ساختیم؛ شاید (بیدار شوند و در برابر حق) خضوع کنند و تسلیم گردند!
در این آیه که بازهم به یک ابتلاء جمعی اشاره دارد علت اصابت بلا انانیّت، استکبار، استعلا و غرور انسانی است و دعا و تضرع لازم است تا این را بشکند [۴]. آنان که طبق آیات قبل در همین سوره در مقابل معجزات الهی خاشع نشدند و به توان خود غره بودند به مصیبتی سخت گرفتار میشوند تا خدا را یادآور شوند.
دعا و تضرع اینجا نقش انفعالی به این معنا که دیگر کار از بشر ساخته نیست و معجزهای لازم است نیست بلکه نقش شکستن استکبار نفس در برابر قدرت الهی دارد. این تضرع تنها زمانی مقبول میافتد که این انکسار از سطح زبان فراتر رفته و درون بشر رخ بدهد. اما این قوم از فرصتی که به آنها داده شد استفاده نمیکنند و مسیر گذشته را پیش میگیرند.
جالب اینجاست که در مقابل این تمرد و سرکشی، خداوند مسیر عقوبت را نه از طریق بلایای بیشتر که از مسیر نعمتهای مادی طی میکند: «فَلَمَّا نَسوا مَا ذُکرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَب کلّ شیءٍ حَتی إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسونَ» یعنی وقتى عذاب ما را به کلى از یاد بردند درهاى همه لذائذ مادى را به رویشان گشودیم و وقتى سرگرم و شادمان به آن شدند بهناگاه گرفتیمشان، پس آنگاه ایشان فرومانده و خاموشانند.
بر این اساس تصویر دیگری از ابتلائات جمعی به دست میآید. ابتلائاتی ناشی از طغیان نفوس نوع بشر است و برای نجات از آن راهی جز تضرع الهی نیست و اگر چنین نشود امن و آسایش نعمات دنیوی چنان جامعه را در خود میبلعد که بلای بعدی را نمیفهمند و به یکباره در آن غرق میشود.
روشن است که این رخدادهای توصیف شده در قرآن هیچ کدام محصور در آخرالزمان نیست در تمامی مراحل تاریخ بشر میتواند رقم بخورد و فرجام آن نیز محصول کنش انسان در مواجهه با مصیبتها است. البته که این مدعا نافی ضرورت در انتظار فرجبودن بودن نیست، اما مقهور شدن تحلیلهای رایج آخرالزمانیِ هالیوودی شدن و در انتظار فرجامهای از پیش تعیینشده نشستن حداقل در جوامع دیندار نسخۀ مجربی نیست و چه بسا مسیر سقوط را هموارتر کند.
[۱]. واژهای یونانی به معنای افشای دانش که در کتب دینی به معنای افشای چیزی است. در مکاشفات یوحنا وحیای است که او دریافت میکند و از پیروزی نهایی خیر بر شر و پایان عصر حاضر حکایت میکند.