بازاری خلوتتر از همیشه و دودی که زودتر از همه به چشم کتابفروش و ناشر میرود. در شرایط بیثبات اقتصادی، اول قلمی که از لیست هزینههای خانوار خط میخورد، سبد کالاهای فرهنگی است.
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو: صادق علیزاده
انگار قرار نیست آب خوش از گلوی کسی پایین برود. بازار کتاب و خرید و فروش این کالا در حالت عادی هم ضعیف است، با حاشیه سود پایین و دیربازده. حالا در نظر بگیرید که به یک باره در یک بازه یک ساله از قیمت ارز گرفته تا کاغذ و در نهایت هم کرونازدگی جامعه، آن را رخوتناکتر از همیشه کند. وضعیت میشود همینی که این روزها شاهدیم؛ بازاری خلوتتر از همیشه و دودی که زودتر از همه به چشم کتابفروش و ناشر میرود. در شرایط بیثبات اقتصادی، اول قلمی که از لیست هزینههای خانوار خط میخورد، سبد کالاهای فرهنگی است. همان نیمبند بازار سرپای این یکی دو سال اخیر هم بشدت متاثر از آثار ترجمه است؛ آثاری که عموما در رده آثار عامهپسند قرار میگیرند. جالبتر آنکه عموما هم از کشور همسایه شمالغربی ایران یعنی ترکیه وارد میشوند. اگر آثار زرد روانشناسی را کنار بگذاریم، بازار کتاب داخل بویژه در یک سال اخیر بشدت متاثر از آثار عامهپسندی است که از دنیای کتاب و نشر ترکیه راهی ایران شده است؛ موجی که البته خودش را به نشر الکترونیک هم رسانده است. بیضابطه بودن بازار ترجمه و رها بودگی آن را هم در این اوضاع قمر در عقرب ضرب کنید تا مشخص شود جریانهای اصلی بازار کتاب داخل ایران چگونه خود را از قید سیاستگذاریهای فرهنگی رها میکنند. آش به قدری شور شده که بعضا خاطرات میانمایه همسر یک سیاستمدار ایالات متحده به یک باره توسط ۲۰ و اندی ناشر منتشر و روانه بازار میشود. همه اینها تشریح شد تا حساسیت و سختی این موضوع بخوبی لمس شود که ناشری که بخواهد زرد نباشد و محتوای فرهنگی قابل قبول تولید یا ترجمه کند و در عین حال چرخ اقتصادی خودش را در فرهنگ بچرخاند، چه کار سخت و صعبی پیش رو دارد. مانند راه رفتن روی بند که در آن واحد باید ملاحظه صدها پارامتر را داشت. راستی یادم رفت بگویم ناشرجماعت، تقویم اقتصادی سال خودش را بر مبنای نمایشگاه کتاب تنظیم میکند و طرفه آنکه برگزار شدن نمایشگاه در سال بعد هم فعلا روی هواست!