به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، پس از پایان جنگ نهروان که با شکست سخت خوارج توسط سپاهیان امیرالمؤمنین(ع) همراه بود، سران خوارج جلساتی در شهر مکه شکل دادند. در یکی از این جلسات سخن از علی علیهالسلام و انتقام از حضرت به میان آمد و به این نتیجه رسیدند بهتر است امت اسلام را از وجود او راحت کنیم. به این ترتیب یکی از خوارج مأمور این ترور شد که ابن ملجم مرادی (لعنةالله علیه) نام داشت.
اما از یک سو قراینی وجود دارد که با عنایت به آنها نمیتوان نقش معاویه را در این رابطه نفی کرد. تردیدی نیست که معاویه در صدد قتل امام علیهالسلام بوده است؛ زیرا او خوب میدانست که تا علی علیهالسلام زنده است٬ نمیتواند به خلافت برسد و از سوی دیگر نه تنها قتل امام علیهالسلام در میدان نبرد عادتاً میسّر نیست؛ بلکه تجربه واقعه صفین ثابت کرد که اگر بار دیگر این جنگ تکرار شود ٬ به شکست قطعی و نابودی معاویه خواهد انجامید. بنابراین بهترین راه برای از میان برداشتن امام علیهالسلام ترور اوست؛ راهی که در مورد مالک اشتر، کارآمدترین نیروهای همراه امام علیهالسلام تجربهشده بود. از این لحاظ میتوان اذعان داشت شهادت امیرالمؤمنین٬ نتیجه توطئه مشترک٬ معاویه به عنوان نماینده جنگ صفین٬ ابن مجلم بهعنوان نماینده جنگ نهروان و اشعث بهعنوان نماینده جنگ جمل بود که همگی کمر همت برای قتل امام بسته بودند.
عجیب است که امیرالمؤمنین مدتها قبل آن هم در جنگ صفین، خبر شهادت خویش را به امام حسن مجتبی بیان داشتند. ابن شهر آشوب در کتاب خود به «مناقب آل أبی طالب علیهم السلام» روایت را اینگونه نقل میکند:
امیرالمؤمنین علیهالسلام در «صفین» بین دو صف [بدون زره و] با لباسی که زیر زره میپوشند، دور میزد. امام حسن عرض کرد: این لباس جنگ نیست. فرمود: «ای فرزندم، پدرت اهمیتی نمیدهد که او سراغ مرگ رود یا مرگ سراغ او بیاید» و میفرمود: «منتظر شقیترین آنها (ابن ملجم) نیست که صورتش را با خون بالای سرش رنگین کند؛ [بلکه هر لحظه آماده شهادت است] و هنگامیکه ابنملجم بر [سر] او ضربه زد، فرمود: «فُزْتُ وَ رَبِ الْكَعْبَة؛ سوگند به پروردگار کعبه که رستگار شدم.»