چهار دفتر تشکل دانشجویی دانشجویی دانشگاههای تهران در نامهای به رئیس سازمان صدا و سیما نوشتند: رسانه ملی به جای استقبال از نقد مصلحانه قوای سهگانه به محملی برای لاپوشانی و توجیه نواقص مسئولان تقلیل یافته است.
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام، بسیج دانشجویی دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی، بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر و مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران (آرمان) طی نامهای به علیعسگری رئیس سازمان صداوسیما نوشتند: متاسفانه سازمان صداوسیما نسبت به وظایف فوق الذکر عملکردی ناامیدانه داشته و دارد. رسانه ملی به جای استقبال از نقد مصلحانه قوای سهگانه به محملی برای لاپوشانی و توجیه نواقص مسئولین تقلیل یافته است.
جناب آقای دکتر علیعسگری، رییس محترم سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران
سلام علیکم؛
بدون شک تصدیق میفرمایید که تار و پود انقلاب اسلامی با نوای پر درد مستضعفان و محرومان گره خورده و نوای حریت بخش امام خمینی (ره) با حنجره خونآلود پابرهنگان به گوش جهانیان رسیده است؛ از این رو یقیناً تمامی نهادهای جمهوری اسلامی ایران در قبال این حنجرهای به خون آلوده که صاحبان اصلی انقلاب هستند، مسئولاند.
با این حال، اما متاسفانه صداوسیمای جمهوری اسلامی، هنوز هم نتوانسته دِین خود را به خون پاک شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ادا کند. رسانه ملی دارای ظرفیت بالقوه بالایی برای اصلاح امور جاری کشور بوده و هست، اما متاسفانه به خاطر بسیاری از سیاستهای غلط و آمیخته با محافظهکاری، این فرصت عظیم در کثیری از موارد به تهدیدی برای کشور بدل گشته است.
جناب آقای علیعسگری! سازمان تحت امر جنابعالی وظیفه دارد در کنار به تصویر کشیدن هنرمندانه پیشرفتهای نظام، در راستای برطرف کردن کاستیهای امور جاری کشور، مسئولین مربوطه را مجبور به شنیدن مطالبات و پاسخگویی کند.
سازمان صداوسیما میتواند با نقد مصلحانه و جدال احسن، زمینه تغییرات اساسی را در ساختارهای معیوب فراهم کند. تشکیلات تحت امر شما میبایست افکارعمومی را با جهتدهی درست و چارچوبمند، به تضمینی برای حسن اجرای وظایف مسئولین بدل کند. رسانه ملی وظیفه دارد با شجاعت تمام، آینه محرومیتها باشد و نوای دردآور مستضعفان را منعکس کند.
انعکاس منصفانه و به دور از سیاه نماییِ کاستیها و ضعفها، تنها راه امیدآفرینی در عرصه عمومی است. چنانچه رسانه ملی به دور از ترس و محافظهکاری به مصادیق دردآوری، چون قصهی پرغصهی مردم غیزانیه و ماجرای دردآور مرحوم آسیه پناهی میپرداخت، زمینه برای رفع ساختارهایی که اینچنین میوههایی تلخ را ثمر میدهند، فراهم میشد.
آقای علیعسگری! تفکر امنیتیزده حاکم بر سازمان صداوسیما از هرگونه چالش و نقد واهمه دارد و فعالانه تلاش میکند با تولید برساختهایی پوچ، واقعیات را بپوشاند، غافل از آنکه این رویه نه تنها ضامن امنیت نیست، بلکه مردمی را که در تزاور دائمی با ناکارآمدیها قرار دارند، به ورطهی بیاعتمادی و ناامیدی میکشاند. چنانچه شما و سیاستگذاران عالی صداوسیما حقیقتاً دغدغهی امنیت عمومی و امیدآفرینی را دارید، از این رویکرد غلط دست بکشید. سیاستهای دوگانهی رسانهی ملی مخصوصاً در عرصهی خبررسانی مردم را به دامن رسانههای معاند میفرستد. آقای آخوندی، معاونت محترم سیاسی چطور از تناقضات شگرف در امور خبررسانیِ سازمان دچار حیرت نمیشوند؟!
چطور است که رسانه ملی اعتراضات بحق و مسالمتآمیز مردم محروم و مستضعف کشور را پوشش نمیدهد، اما بخش قابل توجهی از زمان اخبار به اعتراضات مردم آمریکا اختصاص مییابد؟! ظلم رژیم سفاک و ظالم آمریکا برای ما تازگی ندارد. وحشیگری پلیس جنایتکار آمریکا به ماجرای جرج فلوید محدود نمیشود و نگارندگان این نامه لزوم اطلاعرسانی در خصوص بحرانهای بیشمار تمدن غرب را ابداً نفی نمیکنند، لکن بازتاب ظلم حکومت آمریکا بدون انعکاسی عاری از محافظهکاری در برخورد شدید پلیس با مردم مظلوم غیزانیه و مصادیق مشابه، نتیجهای جز بیاعتبار کردن رسانهی ملی، ناامیدی و هدایت مردم به دامن بنگاههای خبرپراکنی ضدانقلاب ندارد. رسانهای که توییت خوانندگان هالیوودی را بر قاب تلویزیون نمایش میدهد، اما جوانان مومن و حقطلب را به جرم صراحت لسان سانسور میکند، بدون تعارف، رسانه انقلابی نیست.
ماهیت انقلاب اسلامی ایران با حقطلبی ممزوج است و همین اصل اگر سرلوحه امور خبری سازمان قرار گیرد، گام اول برای اصلاح رویههای غلط برداشته شده است. حقگویی، خودی و غیرخودی و بالا و پایین و چپ و راست نمیشناسد.
متاسفانه سازمان صداوسیما نسبت به وظایف فوق الذکر عملکردی ناامیدانه داشته و دارد. رسانه ملی به جای استقبال از نقد مصلحانه قوای سهگانه به محملی برای لاپوشانی و توجیه نواقص مسئولین تقلیل یافته است.
حیرت انگیز است که سازمان تحت امر حضرتعالی به جای تشویق و تقویت معدود برنامههایی که دلسوزانه و با رویکردی انقلابی در صدد ارتقای بینش سیاسی و حل مشکلات بودهاند، اقدام به تعطیلی یا سانسور آنها مینماید.
به طور خاص دو برنامهی «ثریا» و «جهانآرا» (با وجود نقدهایی که میتوان به آنها وارد دانست) به خاطر رویکرد حقطلبانهشان تحت فشار قرار گرفتند و در نهایت در وضعیتی قرار گرفتند که باید بین تعطیلی و سانسور یکی را برمیگزیدند. این در حالی است که آنتن زنده صداوسیما همواره برای کاسبان کنکور و قرعهکشی برندهای تجاری زمان دارد! به راستی چرا صداوسیما برنامههای بیمحتوا و سلبریتیزده را بر آنتن تحمل میکند، اما وقتی نوبت به برنامههای مسالهمند و از قضا پرمخاطب میرسد، سانسور و تعطیلی نصیبشان میشود؟!
تهیهکننده برنامه ثریا در صفحه مجازی خود مدعی است که یکی از عوامل سازمان صداوسیما با اجیر کردن فردی اقدام به شایعهپراکنی جهت تخریب دو برنامه مورد ذکر کرده است که گویا پرونده این شایعهسازی در دستگاه قضایی در حال پیگیری است.
آقای علیعسگری، به راستی در سازمان تحت امر جنابعالی چه خبر است؟! از شما استدعا داریم با پیگیری جدی این مصادیق برای همیشه سازمان را از عناصر ریاکار و غیرانقلابی پاک کنید و با شفافیتی صادقانه آبروی رسانه ملی را احیا کنید. ضمناً بازگشت دو برنامه مذکور به آنتن زنده و تکثیر تولیدات انتقادی از مطالبات به حق خانوادههای شهدا و تشکلهای دانشجویی بوده و هست.
سخن کوتاه کنیم؛ در حالی که رسانه ملی باید برای گشودن باب نقد در بین نهادهای حاکمیتی، پیشقدم شود، ولی معالاسف تا به امروز در بستن دهان منتقدان از هیچ تلاشی مضایقه نکرده است. روابط عمومی که عنصری بسیار حیاتی برای جهتدهی به سیاستهای کلان نهاد رسانه میباشد، این روزها در صداوسیما رسماً به اداره مالهکشی بدل شده است.
روابط عمومی صداوسیما، تمجید از رسانه ملی را به جای اصلاحگری سرلوحهی سیاستهای خود قرار داده است. شاید اصلاح وضعیت خطرناک روابط عمومی رسانه ملی، بهترین مسیر برای آشتیِ مدیران رسانه ملی با نقد در راستای اصلاح وضع موجود صداوسیما باشد.
آقای علیعسگری! تا وقتی ساختارها و سیاستهای کلان نهاد رسانه متحول نشود، زحمات جنابعالی و همکاران محترمتان بیثمر خواهد بود.
در پایان باید گفت، این نامه بهطور اجمال به کاستیهای مربوط به معاونت سیاسی و روابطعمومی صداوسیما منحصر شد، اما انتقادات به سایر بخشهای ساختار سازمان صداوسیما، سیاستها و مدیران بالادستی، آنقدر شرح فراوان دارد که در این مرقومه کوتاه نمیگنجد، لکن تشکلهای دانشجویی در راستای وظیفه ذاتی خود در قالبهای مختلف ضعفهای بزرگ آن نهاد را در ساحت سلب و ایجاب، پیگیری خواهند نمود چرا که تا اصلاح رسانه ملی اتفاق نیفتد هیچ تحول جدی را نمیتوان در ساختارهای سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی شاهد بود؛ و من الله توفیق