گویا «موسویخوئینیها» بهتازگی مأموریتی جدید یافته است، تحرکات این روزهای وی نشان میدهد که برخی از اصلاحطلبان به دنبال مطرح کردن چهره «موسویخوئینیها» هستند تا بتوانند او را بهعنوان رهبر اصلاحات معرفی کنند و در مقابل نظام قرار دهند.
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، امید فعال؛ «آنچه از مسموعات و مشاهدات و مطالعه گزارشها و تحلیلها دریافت کردهام آشکارا حاکی از آن است که آنچه در ذهن و زبان بسیاری از مردم و در زندگی آنان میگذرد زیبنده نظامی نیست که با پرچم اسلام به دنیا معرفی میشود. همین مردم بر این باورند که مدیریت کشور، بهویژه عالیترین سطح آن، باید با ملاحظه همین مشکلات و چالشها شیوهای در مدیریت امور به کار میبست که امروز گرفتار این آشفتگیهای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و … نمیشدیم»؛ این متن بخشی از نامه موسویخوئینیها به مقام معظم رهبری است. فردی که خود را بهظاهر نگران انقلاب و ملت معرفی میکند، اما با کمی تأمل میتوان خط و ربط این قبیل اظهارات را پیدا کرد.
موسویخوئینیها در رسانهها به نام «عالیجناب خاکستری» شناخته میشود و همواره گذشته مرموز وی، مملو از ابهامات تاریخی فراوانی است. بسیاری از کارشناسان سیاسی و تاریخی معتقدند که محمد موسویخوئینیها، امام جماعت وقت مسجد جوستان شمیران نقش مهمی در شکلگیری افکار افراطی اکبر گودرزی، رئیس گروهک فرقان و دیگر شاگردانش داشته است.
براساس مندرجات کتاب «ترکیب التقاط و ترور» که توسط «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» منتشرشده است، روحانیون نزدیک به شهید مطهری میگویند شهید مطهری تفسیرهای موسویخوئینیها را «مارکسیستی» و «تفنگی» میدانست.
حمیدرضا ترقی عضو حزب موتلفه و عضو سابق حزب جمهوری اسلامی درباره تلاش موسویخوئینیها و تیم او برای اینکه به شهید بهشتی ضربه بزند، میگوید: «میدانستیم بعضی از این دانشجویان و شخص آقای خوئینیها به دنبال این هستند که آنجا سندی علیه شهید بهشتی پیدا کنند تا به تخریب حزب جمهوری اسلامی و ضربه زدن به آن حزب کمک کنند که نتوانستند به چنین چیزی برسند».
وی در بسته شدن پروندهی انفجار دفتر نخستوزیری هم نقش ویژهای داشت. پروندهی انفجار نخستوزیری توسط گروهی به مسؤولیت «بهزاد نبوی» خارج از روال قانونی و قضایی تحت بررسی قرار گرفت؛ با حساسیت قوهی قضاییه و انحلال این کمیته در اولین مراحل تحقیق گروه، نبوی مورد سوءظن بازپرس ویژه قرار میگیرد و به دستور وی، این گروه منحل و بعضی از اعضای آن بازداشت میشوند، اما بهزاد نبوی با برخورداری از اهرمهای فشار گوناگون توانست مانع از رسیدگی کامل به پرونده گردد. یکی از پشتیبانان او در این عرصه، موسویخوئینیها بود. او مانع از بازجویی «حجاریان» و «نبوی» میگردد و حتی آنگونه که برخی از حاضران نقل میکنند، خوئینیها با جعبهی شیرینی به دیدن متهمین میرود و آنها را دعوت به استقامت کرده و از رهایی نزدیک آنها خبر میدهد.
موسویخوئینیها با توجه به عقبه تاریک خود، بارها به دنبال هزینهتراشی برای نظام بوده است. وی در نامه انتقادی خود به مقام معظم رهبری معتقد است که مردم بهنظام بیاعتماد شده است و نظام را مقصر ناکارآمدی دولتمردان هم سو خود میداند.
ادامه حیات سیاسی در نقش اپوزیسیون عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با اشاره به نامه اخیر سید محمد موسویخوئینیها خطاب به رهبر انقلاب و ماهیت این نامه اظهار داشت: «رهبر انقلاب با مشاهده برخی ضعفهای دولت آقای روحانی نهتنها در اختیارات دولت مداخله نکردند، بلکه تلاش کردند دولت را تقویت کنند؛ چون دولت به معنای تقویت مدل دموکراسی جمهوری اسلامی است که تحمل آن برای آمریکاییها بسیار سخت است».
صادق زیباکلام فعال سیاسی اصلاحطلب هم معتقد است: «امثال من و موسویخوئینیها بهجای اینکه پاسخگو باشیم، بیاییم و از خودمان سلب مسئولیت کنیم و انگشت اتهام را به سمت یک فرد یا جریان بگیریم و او را مقصر جلوه دهیم بههیچوجه درست نیست. نمیشود شما درباره اسباب و عللی که وضع کشور را به اینجا رسانده سکوت کنید و بعد انگشت اتهام را به سمت رهبری بگیرید و بگویید که ایشان مقصر هستند».
گویا «موسویخوئینیها» بهتازگی مأموریتی جدید یافته است، تحرکات این روزهای وی نشان میدهد که برخی از اصلاحطلبان به دنبال مطرح کردن چهره «موسویخوئینیها» هستند تا بتوانند او را بهعنوان رهبر اصلاحات معرفی کنند و در مقابل نظام قرار دهند.
سردار «جعفری» فرمانده وقت کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز (ایرنا، ۱۱/۰۶/۸۸) دراینباره گفته است: «خوئینیها در بهمن ۱۳۷۸ در یک جلسهی خصوصی گفته بود ما باید بیاییم و توان خود را بگذاریم و به هر قیمتی رهبری را از تخت پایین بکشیم، او باید بفهمد این مملکت اینطور نیست که ایشان هر طور که خواستند این نظام را به هر سمتی بکشند».
محمدحسین صفارهرندی درباره وی (کیهان، ۲۵ مهر ۱۳۸۸) میگوید: «موسویخوئینیها پس از رحلت امام (ره) و در دوران ابتدایی رهبری حضرت آیتالله خامنهای با رهبری ایشان مخالف بود و همیشه نسبت به موضوع رهبری ایشان واکنش منفی نشان میداد که بخشی از شیطنتهای کنونی وی نیز متأثر از همان نگاه قدیمی است».
فرار رو به جلو حال که دولت روحانی نتوانسته بر مشکلات اقتصادی و معیشتی فائق شود و هر روز محبوبیت رئیسجمهوری در حال ریزش است، اصلاحطلبان به دنبال اعلام تبری و بیزاری از دولت روحانی هستند تا بتوانند به حیات سیاسی خود ادامه دهند. جریان اصلاحات میداند که دولت تدبیر و امید زاییده حمایت خود اوست و در تمام این بیتدبیریهای موجود درگیر است؛ پس برای انکار به سمت نقد نظام و دولت پیش میرود.
حجتالاسلام محمد زارع فومنی دبیرکل حزب مردمی اصلاحات درباره نامه اخیر موسویخوئینیها خطاب به رهبر معظم انقلاب گفت: «این فرار روبهجلو برای آن است که انتخابات ریاست جمهوری را در پیش داریم و اصلاحطلبان میخواهند خود را از کارنامه روحانی مبرا کنند. اگر کارنامه این دولت رضایتبخش نیست چرا پشت سر هم «تکرار» کردید؟ این تکرار کردنهای رفیق نزدیک موسویخوئینیها وضع کشور را به اینجا رسانده است».
با شروع انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، مجدداً موسویخوئینیها و همقطاران وی فعال شدند و درصدد تأثیرگذاری بر انتخابات هستند. کاش وی بهجای نامه به مقام معظم رهبری، نامهای به رئیسجمهوری مینوشتند و علت مشکلات موجود را از ایشان جویا میشدند.
فومنی در ادامه مصاحبه خود با مهر، سؤالاتی را مطرح کرد، وی بیان داشت: از موسویخوئینیها و امثال او بپرسید که خانههای چند هزار متری بالای شهر را از کجا آوردهاند؟ از او که مدعی دفاع از معیشت و مسکن مردم است بپرسید که در کاخهای چند هزار متری چه میکنند؟ یک سال پیش شهرداری تهران ملکی را در منطقه دارآباد به رئیس دولت اصلاحات هدیه داد، از او بپرسید ماجرای این هدایا چیست؟
اصلاحطلبان بهجای فرار از مسئولیت و متهم کردن زمین و زمان، باید پاسخگو حمایتهای خود از دولت حسن روحانی باشند و دیگر حضور در نقش اپوزیسیون نظام نمیتواند برای افراد جایگاهی بین مردم رقم بزند؛ امثال تاجزاده و موسوی خوئینیها خود را در ایستگاه آخر فعالیت سیاسیشان میبینند، پس حاشیهسازی میتواند به حضور مقطعی آنان کمک کند.