استاد اقتصاد دانشگاه سمنان گفت: اقتصاد ایران در ده سال گذشته سقوط ده پلهای در همهی ابعاد اعم از نفتی، اشتغال، رفاه و کاهش ارزش پول ملی را تجربه کرده، بنحوی که نگرانی رسیدن به سطح کشورهای فقیر آفریقایی برای ما بسیار جدی است.
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، سالهاست بخش اعظمی از صادرات ایران نفت خام است و گاز. ایران چهار فصل با موقعیت جغرافیایی ویژه، قومیتها و فرهنگهای مختلفی که هر کدام تولید کننده صنایع دستی متنوع و با ارزش و محصولات کشاورزی مختلفی باشند، اما درآمدهای نفتی نادیده گرفتن این محصولات و ظرفیتهای اقتصادی را به شدت دامن زد بنحوی که سهم تجارت غیر نفتی ما در منطقه با جمعیت ۵٠٠ میلیونی و در سطح جهانی بر اساس آمارهای ارائه شده از سوی وزارت صنعت، ایران در چهار ماهه ابتدایی سال 1398، حدود ۵۰ میلیون تن کالا، با ارزش تقریبی ۱۴.۶ میلیارد دلار برابر با ۱۲.۹ میلیارد یورو صادرات غیرنفتی بوده است. وزن صادرات ایران در این مدت افزایشی بیش از ۳۱ درصدی را تجربه کرده و البته صادرات ایران از نظر دلاری کاهشی حدودا هفت درصدی داشته است. این آمار در برابر ظرفیتهای اقتصادی و طبیعی ایران آمار نگران کنندهای است. از این رو احیای صادرات غیر نفتی برای توسعه اشتغال و افزایش تولید و درآمد زایی ارزی و ریالی کشور بسیار مهم است. از طرفی زنجیره داخلی و توان تولید با استفاده از نیروی انسانی ماهر که سرمایه ی انسانی برای رشد تولید و در نتیجه توسعه صادرات به عنوان یک استراتژی موثر توسعه اقتصادی محسوب می شود از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به بیان دیگر مهارت افزایی نیروی انسانی و تبدیل آن به سرمایه انسانی پیش نیاز جهش تولید و توسعه صادرات یا همان تحقق اقتصاد مقاوتی به معنی اقتصاد درون زا و برون نگر است.
رحمان سعادت؛ اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه سمنان در این گفتگو علت اصلی بیتوجهی به صادرات غیر نفتی و اهمیت پرورش سرمایه انسانی را بیان میکند.
آیا میتوان گفت صادرات نفتی و درآمدهای نفتی، صادرات غیر نفتی را در سالهای گذشته به حاشیه برد؟ در واقع اقتصادی، اقتصاد واقعی است که آمار رشد اقتصادی آن براساس صادرات غیر نفتی استوار باشد. به این دلیل که صادرات غیر نفتی عملا در بدنه اقتصاد نفوذ و رسوخ دارد و کل اقتصاد را در بر گرفته و اشتغال زیادی ایجاد میکند و موجب رشد پایدار اقتصادی میشود. صادرات نفتی هر چند برای کشور درآمد زاست، اما چون استانهای کمی دو سه استان تولید کننده و صادر کننده نفت هستند، بنابراین در حوزه نفت نمیتوان به اشتغال زایی چندانی امیدوار بود؛ لذا اگر صرفا اقتصاد کشور بر اساس نفت بسته شود، تنها در حد همین چند استان اشتغالزایی صورت میگیرد. طبیعتا سایر استانها به دلیل اینکه تولیدی و صادراتی ندارند، عملا دچار رکود اقتصادی میشوند؛ لذا میتوان گفت همین درآمدهای نفتی ما را دچار بیماری هلندی کرده است، یا به عبارت دیگر کشور در تمام سالهای گذشته با درآمد این چند استان نفت خیز به نوعی عدم بهره وری و کم کاری سایر استانها را با درآمدهای نفتی پوشش داد. چون سایر استانها از بودجه نفت استفاده میکردند، کم کم مزیتهای صادراتی خود را از دست دادند، بنابراین صادرات غیر نفتی و تلاش و تمرکز بر تولید کالاهای غیرنفتی یک مزیت مهم در اقتصاد به شمار میرود. بیشتر بخوانید:
چرا صادرات غیرنفتی به صادرات نفتی ارجحیت دارد و آیا انتخاب شغل دولتی عامل مهمی در تضعیف مشاغلی که صادرات غیر نفتی را تولید میکنند نشده است؟ ببینید حتی اگر بحث تحریمهای نفتی هم مطرح نبود، با رخ دادن اتفاقات غیر مترقبهای مثل شیوع بیماری کرونا و کاهش فروش نفت و کاهش قیمت نفت به شدت با مشکلات مختلفی رو به رو بودیم، اتفاقات این چند ماه به ما نشان داد نباید تماما روی درآمدهای نفتی حساب کنیم، از سوی دیگر مدیریت غلط بر تولید کالاهای غیر نفتی و بی مبالاتی دولتها و دولت کنونی، موجب شد تا بسیاری از صادرات غیر نفتی خود را از دست بدهیم یا نسبت به قبل به مراتب کاهش بیابد. به عنوان مثال صادرات فرش ایران در دهه شصت، حجم قابل توجهی از صادرات غیر نفتی کشور را پوشش میداد. بسیاری از خانواده در استانها و روستاهای مختلف با صادرات فرش و صنایع دستی درآمد ارزی کسب میکردند، یا در حوزه کشاورزی چنین مزیتی برای اقتصاد کشور ایجاد شده بود. متاسفانه به دلیل تزریق درآمد نفتی به اقتصاد، به تدریج خانوادهها مزایای نسبی خود را کنار گذاشتند و به مشاغل دولتی روی آوردند. در واقع به دنبال مشاغل لوکس و لاکچری رفتند و عملا از شغلهای یاد شده دست کشیدند، لذا با شتاب بیشتری مزیت نسبی خود را در صادرات غیرنفتی از دست دادیم. افتادن در چندین روندی موجب از دست دادن بازارهایمان در سایر کشورها شد.
در چه بخشهایی قابلیت صادرات کالاهای غیر نفتی بالایی داریم؟ اگر همین الان بخواهیم به مزیتهای نسبی گذشته که چند مثال آن مطرح شد بازگردیم، رویکرد به ساخت صنایع دستی به عنوان مهارت در استانهای مختلف بسیار حائز اهمیت است. اگر به این مساله توجه نشود و مهارتها کم کم فراموش شود، قطعا بازگشت به مسیر قبلی بسیار سخت است و این مسئله در بلند مدت باعث میشود تا صادرات غیر نفتی را از دست بدهیم. به عبارت دیگر با توجه به اینکه تحریمها فروش نفت را متوقف کرده است، در صورت عدم احیای صادرات غیر نفتی، از اینجا مانده و از آنجا رانده شده ایم، یعنی هم صادرات نفتی مان را از دست میدهیم و هم اینکه صادرات غیر نفتی را کاملا از دست میدهیم.
مقوله فرهنگی برای تغییر ذهنیت و رویکرد به این بخش چقدر ضرورت دارد؟ پیشنهاد میشود برای رسیدن به هدف احیای صادرات غیر نفتی، جهت گیری آموزشی و جهت گیری اشتغال را تغییر دهیم. خوشبختانه به نظر میرسد حرکتهای خوبی در این موضوع در حال انجام است چرا که جهت گیری رسانه ملی و سایر رسانهها در این مورد عوض شده است. از این جهت عرض میکنم چرا که جدیدا برنامههای تلویزیونی، موضوعاتی را ترویج میکنند تا مردم به سمت مدرک گرایی صرف تشویق نشوند، بلکه مردم به سمت مهارت گرایی تشویق شوند. متاسفانه در سالهای اخیر مدرک گرایی به صادرات و اشتغال کشور ضربهی سنگینی زد. اگر این برنامهها در سطح رسانهها گسترش پیدا کند و خانوادهها به این موضوع برسند، میتوانیم صادرات غیر نفتی خود را احیا کنیم، صادراتی که اشتغال گسترده به همراه دارد و هم اینکه اشتغال کشور را از شکنندگی درآمدهای نفتی عاری میکند و وابستگی ما را به درآمدهای نفتی کم میکند. در یک جمع بندی میتوان گفت در طول ده سال گذشته، مشکل اساسی اقتصاد ایران کاملا محرز شده است. موضوعی که بارها در صحبتهای مقام معظم رهبری اشاره شده. یعنی در مجموع مسئولین، مردم و نظام به این نتیجه رسیدند که در حوزه اقتصادی مشکلات اساسی و جدی داریم، اما برای رفع مشکلات اقتصادی برنامه ریزیها عملیاتی نشده است. طبیعتا بحثهای تحریم، افزایش قیمت ها، سوء مدیریت و فساد گسترده در حوزه اداری و بخش خصوصی باعث شده که برنامههای تولیدی به معنای واقعی اتفاق نیفتد. در طول چند سال گذشته با همین رویکرد بسیاری از کارخانجات تعطیل شدند، بنابراین در مجموع به نظر میرسد اقتصاد ایران نسبت به ده سال پیش به لحاظ رفاه و رشد اقتصادی سقوط ده پلهای و افت شدید در حوزه اقتصادی در همه ابعاد داشته اتس، نه در یک بعد خاص، کاهش صادرات نفتی و غیرنفتی، اشتغال، رفاه اقتصادی و ارزش پول ملی باعث شده اقتصاد ایران از ردههای نسبتا بالای سطح جهانی به زیر متوسط کاهش پیدا کند. در شرایط فعلی اکثر شاخصهای اقتصادی کشور وضعیت مطلوبی ندارد و اگر سوء مدیریت همچنان ادامه داشته باشد ممکن است در سطح برخی از کشورهای فقیر آفریقایی قرار بگیریم.