کد خبر:۸۸۰۹۳۳
اندیشکده شورای آتلانتیک:

«سپاه پاسداران» و «نیروی قدس» قابلیت منحصر به فردی دارند/ توسعه نفوذ منطقه‌ای، هسته مرکزی امنیت ملّی ایران است

اندیشکده شورای آتلانتیک نوشت: هدف اصلی ایران، مرتب‌سازی اصولی ساختار قدرت حاکم در منطقه و دستیابی به امنیت مطلق است.

گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو - احمد رضاپور؛  اندیشکده شورای آتلانتیک، در تحلیلی با عنوان «بررسی راهبرد منطقه‌ای ایران» به قلم «کنت کاتزمن» کارشناس میز ایران در اندیشکده پژوهشی کنگره آمریکا نوشت: هدف اصلی ایران، ایجاد یک نظم اساسی در ساختار قدرت حاکم بر منطقه و دستیابی به امنیت مطلق است. ایران برای رسیدن به این هدف، با استفاده از نیروی قدس سپاه پاسداران نقلاب اسلامی در سطح منطقه، جناح و احزاب مسلّح طرفدار ایران پرورش می‌دهد و آن‌ها را تبدیل به جنبش‌های سیاسی می‌کند تا بتواند بر نتایج سیاسی در کشورهای دیگر تاثیرگذار باشد. این راهبرد فراتر از مقوله‌ای تحت عنوان [به زعم نویسنده] حمایت از تروریسم است.

نویسنده در ادامه مدعی موازی‌سازی ایران در کشور‌های دیگر است کارشناس میز ایران در مرکز پژوهش کنگره آمریکا در ادامه نوشت: نیروی قدس به‌طور معمول در تلاش است که سپاه پاسداران و نیروی بسیج را شبیه‌سازی کند. سپاه پاسداران و نیروی قدس قابلیت منحصر به فردی دارند؛ بخشی از آن به این دلیل است که فرماندهانشان عموماً مستقیم به رهبری معظّم [آیت‌الله] علی خامنه‌ای گزارش می‌دهند. گرچه نیروی قدس تنها ۲۰ هزار نیرو دارد، امّا قادر است از دیگر نیرو‌های موجود در ایران نظیر نظامیان (ارتش و سپاه) و داوطلبان بسیج، نیرو بگیرد و آن‌ها را در جبهه‌هایی مستقر کند که ایران می‌تواند از آن دستاورد مشهودی به ‌دست بیاورد.
 
نویسنده در ادامه ادّعاهای خود نوشت: سیاست ایران در منطقه مبتنی بر صدور انقلاب و برپایه تاسیس حکومت‌های طرفدار تهران بنا شده است. حکومت‌هایی که توان عملیاتی موثر ارتش آمریکا را بگیرند و کشورهای دشمن نظیر عربستان سعودی و اسرائیل را تحت فشار قرار دهند. نبردهای اخیر و طولانی مدّت منطقه‌ غرب آسیا فرصتی به تهران داد تا با مداخله(!) در نوار غزه، لبنان، سوریه، عراق، افغانستان، بحرین، یمن و کشورهای دیگر اهداف خود را پیش ببرد. بررسی نمونه مطالعاتی ذیل نشان می‌دهد که نه تعامل دیپلماتیک و نه فشار اقتصادی آمریکا راهبرد ایران را به صورت ماهیتی تغییر نداد. اتحاد غیر رسمی میان آمریکا، اسرائیل و کشورهای عربی خلیج(!) واکنشی به دستاوردهای منطقه‌ای تهران است [امّا] بعید است که موجب تغییر راهبرد ایران شود.
 
بیشتر بخوانید:
***
کارشناس میز ایران در اندیشکده پژوهشی کنگره آمریکا نحوه حضور ایران در کشورهای مختلف را اینگونه روایت می‌کند:
لبنان؛ حزب‌الله که از سوی ایالات متحده به عنوان سازمان تروریستی(!) شناخته می‌شود، بهترین مثال تلاش سپاه پاسداران برای شبیه‌سازی خودش و بسیج از طریق مداخله خارجی است. سپاه پاسداران بعد از حمله ۱۹۸۲ به لبنان در منطقه شامات مستقر شدند تا نیرو‌های حزب الله را سازماندهی کنند. شاخه نظامی حزب‌الله با نیرو‌های اسرائیل جنگید و به تهدیدی استراتژیک مهمی برای اسرائیل تبدیل شد. شاخه سیاسی حزب‌الله، کرسی در پارلمان لبنان به دست آورد، وارد حکومت شد و به جایی رسید که در سال ۲۰۲۰ ترکیب حکومت را تا حدّ زیادی تعیین کرد. هرقدر نفوذ حزب‌الله گسترش می‌یابد، لبنان به طور فزاینده‌ای از [دسترس] قدرت‌های غربی و دولت‌های عربی نظیر عربستان سعودی دور می‌شود.
 
عراق؛ جمهوری‌اسلامی از شیعیان عراقی ضد صدّام حمایت و آن‌ها را برای جنگ با [رژیم بعث] در طول جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰-۱۹۸۸) سازماندهی می‌کرد. سرنگونی رژیم صدام توسط نیرو‌های آمریکا در سال ۲۰۰۳، ایران را قادر ساخت تا سازمان‌های نظامی [متحد] خود نظیر سازمان بدر را در قالب نیرویی مهمّ و جنبشی سیاسی قرار دهد. هادی العامری، رئیس سازمان بدر، در جریان انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۸ عراق، در رده دوّم کسب بیشترین کرسی مجلس قرار گرفت. کتائب حزب‌الله که تحت‌الحمایه نیروی قدس است، عملیات علیه نیروهای آمریکایی مستقر در عراق را هدایت می‌کند تا ایالات متحده را تحت فشار بگذارد از این کشور عقب نشینی کند. 
 
سوریه؛ ایران از [ابعاد مختلف] قدرت خود برای حفاظت از متحد نزدیک‌اش [دمشق] در مقابل شورشیان/تروریست‌های مسلّح استفاده کرد. ایران سلاح و مشاوران نظامی نیروی قدس را روانه سوریه کرد. نیروی قدس مشابه بسیج را در سوریه با عنوان نیروی دفاع ملّی ایجاد کرد و زمینه را برای حضور نیروهای رزمی حزب‌الله لبنان و نیروهای رزمی از افغانستان و پاکستان برای کمک ارتش سوریه فراهم کرد. ایران درصدد است با استفاده از حضور خود در سوریه، کریدور زمینی به لبنان ایجاد کند و اسرائیل را با احداث پایگاه‌های ساخت راکت و موشک برای حزب‌الله تحت فشار قرار دهد. سوریه از سوی آمریکا به عنوان کشور حامی تروریسم شناخته شده است(!)
 
یمن؛ ایران از موفقیت‌های یک گروه بومی و مخالف ـــ شیعیان زیدی/حوثی‌ها ـــ برای شرمساری و ضربه به سعودی و پروژه منطقه‌اش بهره برد. نیروی قدس "موشک‌های بالستیک برد کوتاه، پدافند هوایی و پهبادهای پیشرفته" به حوثی‌های یمن داده است. حوثی‌ها از این تسلیحات علیه اهداف سعودی و همچنین تعدادی از کشتی‌ها در تنگه باب‌المندب استفاده کردند. حوثی‌ها در هر حکومتی که پس از پایان جنگ تشکیل شود، نقشی مهم خواهند داشت. تاکنون حوثی‌ها از سوی آمریکا به عنوان سازمان تروریستی شناخته نشده است. 
 
افغانستان؛ برخلاف تنش و اختلافات گذشته، ایران از شاخه نظامی طالبان پشتیبانی می‌کند(!) و بر روی هدف اصلی و مرکزی خود متمرکز شده است: فشار به ارتش آمریکا. اگرچه تاثیر تلاش‌‌های ایران "در تصمیم دولت ترامپ برای گفتگو با طالبان جهت کاهش نیروهای ایالات متحده" کم بود، امّا با عقب نشینی ایالات متحده از افغانستان، یک تهدید کلیدی از مرزهای شرقی ایران از بین می‌رود و تهران را قادر می‌سازد که نفوذ خود در این کشور را افزایش دهد. طالبان به عنوان گروه تروریستی از سوی آمریکا شناخته "نشده" است(!)
 
بحرین؛ ایران بدنبال فرصتی در این کشور بود. کشوری که پایه‌های [رژیم] آن پس از قیام/خیزش مردم در سال ۲۰۱۱ متزلزل شده است. رهبران ایران اینگونه ارزیابی کرده‌اند که تاسیس حکومت شیعی و طرفدار ایران در بحرین، ضربه راهبردی به عربستان سعودی است و به صورت بالقوه موجب بسته‌شدن سرفرماندهی ناوگان پنج دریایی آمریکا می‌شود که بحرین برای هفتاد سال میزبان آن بود. ایران از گروه‌های زیرزمینی ـــ نظیر تیپ الاشتر ـــ حمایت می‌کند. دولت ترامپ این گروه‌ها را تروریستی شناخته است. [لازم به ذکر است که خاندان آل خلیفه طی دهه‌های گذشته و بالاخص از سال ۲۰۱۱، درحال شکنجه و کشتار اکثریت شیعه است و رژیم حاکم با اعطای تابعیت به افراد خارجی و سنّی مذهب درحال برهم زدن ترکیب جمعیتی بحرین است]
 
نوار غزه؛ ایران به عنوان بخشی از پروژه تحت‌فشار قراردادن اسرائیل و زیرسوال بردن مشروعیت [نداشته] آن، از سازمان‌های مبارز فلسطینی نظیر حماس و جهاد اسلامی حمایت می‌کند. هر دو گروه سنّی هستند و هردو از سوی آمریکا تروریستی شناخته شده است. جهاد نسبتاً گروه کوچکی است. ایران از اقدامات حماس در دهه ۱۹۹۰ جهت اخلال در فرآیند سازش اسرائیل و [جنبش فتح به رهبری یاسر عرفات] حمایت می‌کرد. ایران کنترل حماس بر نوار غزه در سال ۲۰۰۷ را یک موفقیت مهم دانست. حماس، جهاد و سایر گروه‌های فلسطینی طی چندین جنگ با اسرائیل [از ایران آموختند که] به صورت بومی راکت تولید کنند. رابطه ایران حماس دارای نوسان بوده است ولی همواره به دلیل ایجاد رکود در مذاکرات فلسطینی-اسرائیلی، منافع ایران را تأمین کرده است.
 
«کنت کاتزمن» در پایان نوشت که "مشخص نیست که اقدامات ایالات متحده، ایران را مجبور به دست‌کشیدن از راهبردی منطقه‌ای خود کند." کارشناس میز ایران در اندیشکده پژوهشی کنگره آمریکا در پایان نوشت: توسعه نفوذ منطقه‌ای هسته مرکزی راهبرد امنیت ملّی ایران است.

مطالب فوق مورد تایید خبرگزاری نیست. صرفاً جهت مطالعه مخاطبان و درک تحلیل ناظران خارجی درباره ایران ترجمه شده است.
 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار