نایب رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران گفت: بستههای حمایتی به همهی کارگران تعلق نگرفت و بسیاری موفق به دریافت بیمه بیکاری نشدند در حالی که مخارج سنگین درمانی هم بر آنها تحمیل شد.
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، صدای مردم به گوش مسوولین میرسد یا نمیرسد را مسوولین باید جواب بدهند، به نظر ما رسانه ایها حتما مسوولین باید صدای مردم را از لابه لای سطوری که هر روز از مشکلات مختلف اقتصادی مینویسیم بشنوند، اما چرا میخوانند و میبییند و میشنوند و از آن عبور میکنند را خودشان باید جواب بدهند؛ البته اگر دستمان به آنها برسد و شاهد دیدار مسوولین و دولتمردان پشت آن میز بزرگی که آقای روحانی در جلسات مینشیند و بقیه دولتمردان جدا جدا و با فاصله اجتماعی از هم گرداگرد آن مینشینند در قاب رسانه ملی نباشیم. امید واهی به خودمان ندهیم آن میز بزرگ و گل و بلبل گفتنهای آقای رئیس جمهور و در نهایت تمرکز بر آدرس کاخ سفید دادن برای لعن و نفرین ناشی از مشکلات اقتصادی تنها چیزی است که از دولت دست ما را پر میکند و باز ما میمانیم و این سفرههای خالی و دلاری که هر روز حال ما را ناخوشتر از روز قبل میکند و برای ما شاخ و شانه میکشد. این بار به سراغ ناصر چمنی؛ نایب رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران و عضو شورای عالی کار رفتیم تا از حال و روز نیمی از مردم شریف ایران که این روزهای پاییزی در سایهی شوم کرونا و تورمهای عجیب و غریبی و دلار ۳۲ هزار تومان و سکه ۱۶ میلیون، با سیلی روی خود را سرخ میکنند خبری بگیریم که در این تورم حال آنها چطور است و دولت برایشان چه میکند؟
آقای چمنی از زندگی و معیشت کارگران چه خبر، از حمایتهای مسوولین برای این قشر زحمت کش خبر خوبی دارید تا مرحمی بر دل تنگمان شود؟ متاسفانه به نظر میرسد مردم کشور روی یک موضوع دردناک اجماع کرده اند و آن موضوع چیزی نیست به غیر از اینکه مسوولین فقط حرف میزنند، اما التزامی به کار کردن و انجام وظایف خود در قبال ملت یا عمل به وعدههای خود ندارند. از دولت آقای روحانی که پرچمدار گرفتاریها و مصائب مردم شده، مجلس قبلی و مجلس کنونی که قول و وعده داد، اما گویا از دست این مجلس هم فعلا کاری برای رفع گرفتاریها و حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم برنمی آید. ما در کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران به عنوان یکی از سه تشکل عالی کشور به دلیل نگرانیهای شدید از مسائل معیشتی و عدم گذران زندگی که در خانوادههای کارگری از نزدیک شاهد آن هستیم به کمیسیون اجتماعی مجلس نامه زدیم و از نمایندگان درخواست کمک کردیم به این دلیل که دست ما اصلا به مدیران و وزرا نمیرسد چه اینکه بخواهیم صدایمان را به گوش رئیس جمهور برسانیم! لذا از روی اجبار به کمیسیون اجتماعی مجلس نامه زدیم تا برای کمک به خانوارهای کارگری با ما همراه شوند و بتوانیم جلسه یا جلساتی را از طریق نمایندگان با وزرا ترتیب دهیم. به این امید به مجلس نامه زدیم تا شاید از گرفتاری خانوارهای کارگری و اینکه دلاری که وارد کانال ۴۰ هزار تومان شده چه بلایی بر سر اقتصاد و معیشت کارگران آورده سخن بگوییم که متاسفانه هیچ پاسخی تا کنون دریافت نکردیم. بیشتر بخوانید:
آیا سندیکاها و شوراهای عالی کارگری نمیتوانند برای حمایت از کارگران اقدامی انجام دهند؟ با خط فقر ۱۰ میلیون تومانی جامعه کارگری ما چگونه سر میکند؟ سندیکاهای کارگری و شورای عالی کار که نمیتوانند برای جامعه کارگری کارمفیدی انجام دهند، یا دست آنها به دولت نمیرسد و مساله از دست آنها هم خارج است. به هر حال کاری غیر از درخواست از مجلس برای برگزاری جلسه با دولت از دست ما برنمی آید و شرمنده کارگران زحمتکش و خانوادههای آنها هستیم. در جامعهای که خود مسوولین خط فقر را ۱۰ میلیون تومان اعلام کرده اند یک خانواده کارگر چهار نفره با مزایا و حقوق با دریافتی ۳ میلیون تومان چه کاری میتواند به غیر از حسرت و اندوه و بیچارگی و از دست رفتن روحیه و اعتماد به مسوولین داشته باشد؟ آیا همین نکته حقوق و مزایای ۳ میلیون تومانی در کنار خط فقر ۱۰ میلیون تومانی نباید برای مسوولین سخن آخر باشد؟ آیا آنها متوجه تفاوت ۷ میلیون تومانی بین خط فقر وحقوق و مزایای یک کارگر میشوند که باید یک خانواده را اداره کند؟ بیش از ده روز است که به کمیسیون مجلسی که خود را انقلابی و حامی مردم میداند نامه زده ایم، اگر به شما زنگ زده اند و خبری داده اند، لابد به ما هم زنگ زده اند! جالب است مجلسیها حتی جواب ما را ندادند تا از این جهت خیالمان راحت شود و سراغ مجلس هم نرویم، اگر نمایندگان مجلس به ما جواب بدهند که ما به این مساله ورود نمیکنیم تکلیف ما با خودمان مشخص میشود، دیگر به مجلس هم دل نمیبندیم چرا که دلی برای دل بستن به دولت آقای روحانی باقی نمانده است. همهی ما ملت ایران و خانوادههای کارگری از این موضوع دلخوریم که مسوولین وقتی پشت تریبون قرار میگیرند حرفهای قشنگ را خوب میزنند، با صدای رسا از مردم یاد میکنند، اما به عمل که میرسد هیچ کس به فکر مردم نیست. از همه جالبتر این است که همه مطالبه گر شده اند، از نماینده مجلس تا وزرا و شخص رئیس جمهور، به نظر میرسد ما مردم مقصر هستیم و باید جوابگوی گرانی و تورمی باشیم که به اقتصاد تحمیل کرده ایم نه مسوولان! وقتی خط فقر ۱۰ میلیون تومان اعلام میشود و حقوق زیر ۳ میلیون تومان است نه تنها مشکلات اقتصادی، بلکه مشکلات خانوادگی گریبانگیر جامعه میشود.
امروز از دست رفتن خانوادههای کارگری و مشکلات خانوادگی و طلاق به یک معضل بزرگ تبدیل شده است. دولتیها و مجلسیها اگر کلاهشان را قاضی کنند و خوب بیاندیشند یا چرتکه بیاندازند که ۷ میلیون تومانی که تا خط فقر جایش خالی است از چه بخشهایی از سبد معیشتی مردم حذف میشود متوجه میشوند، اگر هم به دلیل حقوق و مزایای بالای خود به راحتی نمیتوانند متوجه این شکاف عمیق بین درآمد و هزینهها شوند برایشان توضیح میدهیم بلکه بشنوند شاید درک کنند. امروز همهی خانوادههای کارگری نه بسیاری از آنها، بلکه تمام خانوادههای کارگری از سلامت و تغذیه خوب خود میزنند، دیگر توانی برای خرید لباس باقی نمانده است، پولی برای هزینههای آموزشی و فرهنگی خانوادهها وجود ندارد، بسیاری از نیازها و ضروریات مهم زندگی بخصوص سلامت و درمان خانواده کنار گذاشته شده است.
الان خانوادههای کارگری به جایی رسیدند که آنقدر بخورند که تا سر ماه از گرسنگی نمیرند، آن هم نه گوشت و مرغ، بلکه نان و سیب زمینی! وقتی قوت غالب کارگران وخانوادههای آنها نان و سیب زمینی شده تلاش میکنیم تا مسوولی پیدا کنیم برایش معنی مشکلات معیشتی جامعه کارگری را توضیح دهیم، شاید درک کنند که جامعه کارگری درگیر چه بحرانی است. حتما آقای رئیس جمهور، وزرا و نمایندگان مجلس شورای اسلامی میدانند که ۴۲ میلیون نفر از جمعیت ایران خانوادههای کارگری هستند، جمعیت بزرگی که نصف خانوادههای کشور را تشکیل میدهند، آیا وقتی به مجلس نامهای زده میشود و از دولت برای رسیدگی به معیشت ۴۲ میلیون خانوار درخواست جلسه میشود کسی توجهی نمیکند و جواب ما را هم نمیدهد میتوان باور کرد که اصلا مسوولین به فکر مردم هستند؟ از این مسوولین چه انتظاری میتوان داشت وقتی مردم برای زنده ماندن تلاش میکنند نه زندگی کردن! به هر حال بی توجهی مسوولین به ما نشان میدهد که ما را جزیی از جامعه نمیدانند، یعنی این پیام را به جامعه و خانوارهای کارگری دادند که رسیدگی به معیشت شما در حوزه وظیفه و اختیارات یا برنامههای ما نیست!
آیا طرح حمایتی کالا برگ میتواند بخشی از این هزینهها را تامین کند؟ طرح حمایت غذایی یا کالا برگی از مردم با کمکهای ۶۰ هزارتومانی و ۱۲۰ هزار تومانی نه تنها توهین به جامعه کارگری بلکه توهین به همهی مردم است. وقتی پنیر بیش از کیلویی ۶۰ هزار تومان است، وقتی قیمتها روز به روز افزایش مییابد آیا حمایت کالایی ۶۰ هزار تومان و ۱۲۰ هزار تومانی میتواند دردی از مردم درمان کند؟ به غیر از اینکه به مشکلات معیشتی مردم دهن کجی شده است. بیشتر بخوانید:
دولتیها معتقد هستند افزایش حقوق و دستمزد تورم زاست، شما این موضوع را رد میکنید؟ دولت هزار خرج و مخارج غیر ضروری دارد، اما وقتی به موضوع افزایش حقوق و دستمزدها به میزان نرخ تورم میرسد و بحث حمایت از معیشت خانوادههای کارگری مطرح میشود دولت این موضوع را مطرح میکند که با افزایش دستمزدها تورم به وجود میآید، در حالی که این موضوع به هیچ وجه صحت ندارد و شعار و شانه خالی کردن از وظیفه خود در قبال سفره و معیشت کارگران است. اگر حقوق کارگران افزایش پیدا کند با افزایش تقاضا برای خرید کالا تورم افزایش نمییابد اتفاقا کسب و کارها تقویت میشود. مگر در چند سال گذشته زمانی که دستمزد کارگری مطابق با نرخ تورم بالا میرفت تورم اینگونه سرسام آور افزایش مییافت؟ تورم اسفندماه سال گذشته ۳۴.۵ درصد بود، با افزایش حقوق ۲۶ درصدی تقریبا ۱۱ درصد از تورم عقب ماندیم آیا بعد از عید تا کنون تورم افزایش نیافته است؟ تورم روزانه افزایش مییابد و بیش از حد انتظار بالا رفته و میرود. اگر کارگران دستمزد خوبی بگیرند رغبت به کار و تولید در آنها بالا میرود و میل به کار کردن بهینه در آنها افزایش مییابد، با رونق تولید داخلی، رکود اقتصادی و تورم از بین میرود؛ بنابراین تاکید میکنم که الان بهترین زمان برای افزایش دستمزدهاست تا حقوق و دستمزد با تورم همخوانی داشته باشد، چرا که ممکن است با این نرخ دستمزد و این نرخ تورم، تورم تثبت شود آن زمان بگویند که، چون تورم ثابت شده نمیتوانیم حقوق و دستمزد کارگران را افزایش دهیم. به هر حال جامعه کارگری نیازمند حمایت عاجل دولت است. دولت و مجلس دل خود را به اعطای بستههای حمایتی با رقمهایی که پیشنهاد میکنند خوش نکنند چرا که گرهی از مشکلات کارگران باز نمیکند و اصلا دادن یا ندادن آن فرقی ندارد. تنها خواسته ما نشستن دولت پای میز مذاکره با مردم است، با جامعه کارگری برای توافق بر سرافزایش دستمزد کارگران، ضمن اینکه در شرایط کرونایی دولت حمایتی از کارگران نکرد، بستههای حمایتی به همهی کارگران تعلق نگرفت و بسیاری از کارگران موفق به دریافت بیمه بیکاری خود نشدند در حالی که مخارج سنگین درمانی هم بر آنها تحمیل شد.