میرسلیم: آمریکا براى بقاى خود چاره‌اى جز خصومت با ایران ندارد/ سرسپردگان داخلى دست از خوش‌خدمتى به واشنگتن برنداشته‌اند

 به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، ۱۳ آبان به عنوان روز استکبارستیزی به یکی از نماد‌های مبارزه بیش از ۴۰ ساله انقلاب اسلامی با آمریکای جنایتکار دارد. مبارزه‌ای که علی رغم تحمل هزینه‌های بسیار زیاد، هیمنه پوشالی آمریکا را به عنوان خونخوارترین نظام سیاسی سده‌های اخیر به رخ جهانیان کشیده است.

تسخیر لانه جاسوسی به عنوان اقدامی انقلابی شاید اولین حرکت بارز ضدآمریکایی ملت ایران بود که ماهیت پلید این نظام سیاسی را بیش از پیش برای مردم و جهانیان پدیدار ساخت و آمریکاشناسی را به عنوان یکی از درس‌های الزامی هر مجاهد انقلابی، به واژگان سیاسی اضافه کرد.

سیدمصطفی میرسلیم رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی و نماینده تهران در مجلس، در گفت وگوی زیر به تشریح ابعاد این تفکر اشاره می‌کند.

میرسلیم: انقلاب اسلامى دنبالۀ فرآیندى است که با انقلاب مشروطه صد و بیست سال پیش آغاز شد و رشد کرد، ولی در دوران رضاخان نوعى رجعت به لحاظ سیاسى به سمت استبداد انجام گرفت و بعد از نهضت ملى شدن صنعت نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ و متقابلا براندازى ٢٨ مرداد ۱۳۳۲، با وقوع قیام ١٥ خرداد ۱۳۴۲، انقلاب اسلامی مؤلفه هاى لازم را پیدا کرد تا ایران را به آزادى و استقلال برساند.

این آزادى یعنى آزادى مردم از زیر یوغ مستبدان سیاسى و قلدران نظامى داخلى و در دست مردم قرارگرفتن سرنوشت حکمرانى؛ و آن استقلال یعنى رها شدن کشور از زیر نفوذ و سلطۀ بیگانگان که با چشم دوختن بر منابع و امکانات این سرزمین برنامۀ به تاراج بردن آن را داشتند.

١٣ آبان نشان داد که آمریکا از زیر سلطه نگهداشتن ایران مأیوس نشده و سرسپردگان داخلى او نیز از خوش خدمتى براى او دست برنداشته اند. این مناسبات و آن آرزوهاى طاغوتى در ده‌ها جلد پس از بازسازى اسناد خردشدۀ سفارت آمریکا چاپ شد و در اختیار عموم مردم قرارگرفت و آمریکا و ایادی اش را از حیثیت و ابّهتى که داشت انداخت. آمریکا از آنچه با اشغال سفارتش در تهران پدیدار شد و منجر به تحقیر بى سابقۀ او گردید، زشت‌ترین و هولناک‌ترین کینۀ تاریخى را به دل گرفت.

دستاورد ١٣ آبان براى مردم انقلابى آن روز، رشد آگاهى بود و درک ارزش بی مانند آزادى و استقلالى که به پایمردى مرحوم امام، قدّس سرّه، بدان نائل شده بودند. ارزشى که تحت شعاع هیچ چیز قرارنگرفت. جنگ تحمیلى و تحریم‌ها و خباثت‌هایى که دشمنان علیه ما از خود نشان دادند هیچ تأثیرى بر ارادۀ راسخ مردم نگذاشت و الحمدلله امدادهاى غیبى نیز پشت سر هم آن نظام نوپا و جوان را نجات داد. مردم، چون خفّت‌ها و تحقیر‌ها و مظالم طاغوتى و فشارهاى سیاسى قبل از پیروزى انقلاب را در زندگى خود دیده و سوزش آن را بر پوست بدن خود لمس کرده بودند، به‌راحتى تبعات سختیهاى بدسگالى آمریکا و بى وجدانى منافقان را تحمل کردند.

میرسلیم: سیاستمداران دنیا و به‌ویژه آمریکا مبهوت ماندند، زیرا اصلا انتظار وقوع و پیروزى انقلاب اسلامى را به رهبرى مرحوم امام نداشتند. آن‌ها پى بردند که در شناختشان نسبت به ایران و اسلام اشکال وجود داشته است. سریعا دست به کار شدند و در فاصلۀ چند سال تحقیقات گسترده اى را دربارۀ ایران و اسلام و تشیّع از سر گرفتند و با تأسیس صد‌ها مؤسسۀ پژوهشى و تعریف سؤالات و ابهاماتى که برایشان پیش آمده بود به بررسى و پژوهش دربارۀ تاریخ و ادبیات و فرهنگ و تمدن و نقاط قوت ایرانیان و سپس چاپ و نشر هزاران مقاله و کتاب دربارۀ آن دست زدند و بسیارى از جزئیات را به طور دقیق و شفاف کشف کردند و یاد گرفتند و به خاطر سپردند و در سال‌های بعد قدم به قدم از آن براى تضعیف و مقابله با ایران استفاده کردند. فهرست و نمونۀ بسیارى از آن کار‌ها را در مرکز بازشناسى اسلام و ایران، بعد از ١٣٧٤، گردآوردیم و در اختیار عموم قراردادیم.

آن‌ها دریافتند که یکى از وجوه اساسى تمایز تمدن ایران باستان نسبت به تمدن یونانى، در غیرت و بزرگداشت خانواده است؛ آن‌ها فهمیدند که ایرانیان به راستى و درستى اهمیت مى دهند؛ آن‌ها درک کردند که ایرانیان حق طلبى وعدالت جویى را اصل مى دانند و ظلم ستیزى را در هیچ شرائطی رها نمى کنند؛ آن‌ها متوجه شدند که ایرانیان شیفتۀ آزادگى و جوانمردى اند و در طول تاریخ خود خداخواهى و کمال جویى را فدا نکرده اند؛ آن‌ها درک کردند که ایرانیان رمز جاودانگى را کار مى دانند و براى قیامت و معاد اصالت قائلند؛ آن‌ها فهمیدند که ایرانیان علم و آگاهى را نور مى دانند و جهل و خرافه را ظلمت و اعتقاد دارند که همواره نور بر ظلمت غلبه مى کند ولو تاریکىِ ظلمات فراگیر شود و مدت‌ها دوام آورد.

آن‌ها فهمیدند که ایرانیان رمز پیروزى بر مشکلات درونى و یورش‌هاى بیرونى را اتکاء به فرهنگ الهی مى دانند و اگر از رفاه خود بگذرند و به لحاظ آسایش در محرومیت قرارگیرند، دست از فرهنگ و اعتقادات قرآنی راسخ خود برنمى دارند. آن‌ها کشف کردند چرا ایرانیان به اسلام گرویدند و چرا احترام به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در عمق وجودشان حک شده و چرا محبت اهل بیت پیامبر اکرم راز زندگى آن‌ها شده و چرا على علیه السلام، شاگرد بى نظیر پیامبر و یکه تاز میدان جهاد با کفر و شرک و نفاق، الگوى ایرانیان شده؛ آن‌ها متوجه شدند چرا ایرانیان به امام حسین علیه السلام عشق مى ورزند و راه حریت طلبى او را برحق مى دانند؛ آن‌ها فهمیدند چرا ایرانیان امام رئوف، حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام را همچون نگینى درخشان بر صفحۀ دل خود نشانده‌­اند و درک کردند چرا آیندۀ محتوم جهان را مشحون از عدل مى دانند، عدلى که به دست‌ابن الرضا، حضرت حجت عجّل الله تعالی فرجه، در سراسر گیتى برپا مى شود. آن‌ها همگی، این‌ها را فهمیدند، اما فقط تعداد اندکى از آن‌ها بدان روی آوردند و حقانیت آن را به رسمیت شمردند. بیشتر آن‌ها در مقابل حق لجاجت ورزیدند و بر مبناى همان شناخت به طراحى تحریم و تحقیر ایرانیان پرداختند تا ایرانیان را به پشیمانى وادار کنند؛ پشیمانی از انقلابى که مردم به پیروزى رساندند و با آن، طاغوت و طاغوتیان را به زباله دان تاریخ فرستادند.

میرسلیم: آمریکا فهمیده است که تا خوى استکبارى خود را رها نکند، به هیچ وجه امکان سازش با ایران برایش بوجود نمى‌آید. آمریکا فهمیده که با ایران پس از انقلاب اسلامى، ادامۀ سوار شدن بر گردۀ مستضعفان و مکیدن خون آن‌ها و سیطره بر سرنوشت آن‌ها و به خدمت گرفتن آن‌ها به صورت انسانهاى دون پایه و مسلط کردن تمدن پوشالى خود بر آنها، میسّر نخواهد شد و مرگ خود و انحطاط وجود مستکبرانۀ خود را در برافراشته ماندن پرچم قیام ایرانیان و دوام انقلاب اسلامى مى دیدند. آمریکا براى بقاى خود و دوام خوى جهانخوارى چاره اى جز خصومت با ایران نداشت و ندارد، چه پنهان و چه آشکار، مگر آن که اصلا از کینه توزى و دشمنى با بشریت و خصلت تکبر فرعونى دست بردارد.

میرسلیم: کسانى که علیه جمهورى اسلامى صف واحد تشکیل داده‌­اند و در رأس آن‌ها حکومت آمریکا قرار گرفته، حکومتهایى دست نشانده یا ضعیف‌اند که پس از جنگ جهانى دوم خود را مدیون آمریکا مى دانند یا تسلیم او شده‌­اند یا با حمایت آمریکا براى گسترش نفوذ او و جریان دادن به منویات خبیث او، به‌ویژه در غرب آسیا، تأسیس شده یا به اقتضاى سرسپردگى، مطیع بى، چون و چراى او شده‌­اند. اغلب حکومت‌هاى اروپایى و اسرائیل و بسیارى از دولت‌هاى عربى در این زمره‌­اند و براى منزوى کردن نظام جمهورى اسلامى و محو کردن نفوذ معنوى ایران اسلامى در منطقه و خاموش کردن نداى حق طلبى ما در بین مستضعفان جهان و به کرنش وادار کردن جمهورى اسلامى، بر مبناى راهبردى مشترک فعالیت می‌کنند و از یکدیگر در تلاشهاى متنوع و برنامه ریزى شده، پشتیبانى مى نمایند.

میرسلیم: آن راهبرد کلى راه به جایى نمى بُرد مگر اینکه در طرحهاى جزئى و اجرائى تبلور مى یافت؛ محورهاى اصلى طرح‌هاى اجرائى آن‌ها مبتنى است بویژه بر همان شناختى که در چهل سال گذشته به صورت دقیق و علمى از ما به دست آورده‌اند.

توهین به اعتقادات راسخ ما که نمونه هایى از آن را در وقاحت سلمان رشدى و بعد‌ها در دانمارک و فرانسه به قلم امثال شارلى هبدو مشاهده کردیم و می‌کنیم، قراردادن ایران و اسلام در مقابل یکدیگر، ایجاد انحراف در برداشتهاى اصیل ایمانى ما با پشتیبانى از جریانات ظاهرا شیعى ولى منحط، به طراحی انگلستان که همواره مهد این گونه حرکت‌ها، از جمله بابى گرى و بهائى گرى، بوده است؛ انواع و اقسام مهدویت‌هاى کاذب را راه انداخته و رواج داده اند، به استهزا کشاندن مقدسات انقلابی اصیل ما براى کمرنگ کردن تدریجى آن‌ها در ذهن نسل جوان با استفاده از ابزارهاى طنز و هنر قلم­ به‌­مزد، خوار و خفیف جلوه‌گر کردن بزرگان انقلاب نزد نسل‌های پس از پیروزی انقلاب، با شایع کردن انواع دروغ‌هاى رکیک علیه آن‌ها و زندگى خصوصى آن‌ها و در مقابل آن، بزرگ جلوه دادن شاهان و سلاطین و بویژه پهلوى اول و دوم که هر دو سر سپردۀ انگلیس و آمریکا بودند و مطرح کردن برخى خدمات آن‌ها به موازات کوچک شمردن یا به فراموشى سپردن هر آنچه از ایثار و مواسات و تلاش به همت انقلابیهاى فرهیخته در دوران پس از پیروزى انقلاب انجام گرفته است.

همچنین لجن مال کردن مرجعیت و روحانیت و هر آن کس که در کسوت انقلاب است با برساختن داستانهاى مفتضح علیه آن‌ها یا با بزرگنمایى برخى اشتباهات سیاسى و اجتماعى و نسبت دادن دنیاطلبى و خروج از زى طلبگى به آنها، آلوده نشان دادن نهادهاى انقلابى با انواع شایعه پراکنى یا با تعمیم برخى از خطا‌ها و ضعف‌ها و بکارگیرى ترفندهاى افشاگرى وحشیانه براى ایجاد التهاب در اذهان عمومى، ایجاد فشار اقتصادى و تبلیغ آن به منظور تحت شعاع قراردادن امور فرهنگى و تضعیف هویت و غیرت ملى، ایجاد اخلال در پیوندهاى اجتماعى براى جلوگیرى از شکل گرفتن کمکهاى مؤمنانۀ مردم به یکدیگر و به حاشیه راندن معنویت و اخلاق، امتیاز ذهنى قائل شدن براى ظواهر حاصل از دنیاطلبى به منظور از یاد بردن فلسفۀ قناعت و براى رواج دادن شیوه هاى توأم با اسراف و اتلاف منابع و آلوده به ویژه خواری و فساد، تضعیف بنیاد خانواده با رواج دادن ابزارهاى غیر مشروع ارضاء شهوانى و اشاعۀ بی عفتی و به تأخیر انداختن سن ازدواج و از بین بردن قبح طلاق، از خاصیت انداختن مردم سالارى دینى با به مضحکه کشیدن انتخابات و مشارکت مردم، تعمیم دادن اقدامات برخى فریب خوردگان مال و منال دنیا و مفسدان، به همۀ دست اندرکاران حکومتى براى اثبات بى کفایتى نظام و در نتیجه سلب اعتماد مردم نسبت به آن و استفادۀ مزورانه از ابزارهاى آگاهى بخش همچون مطبوعات و رسانه ها، در فضاى حقیقى و مجازى، براى ایجاد شک و شبهه و یأس در بین مردم با به کارگیرى دستاوردهاى روانشناسى اجتماعى و روشهاى منحط هنرى از آن جمله‌اند.

میرسلیم: با توجه به طراحى دقیق و استخدام روش‌هاى مزوّرانه و بویژه بازپخش بسیارى از تولیدات فرهنگى ظاهر فریب و تشویش‌آفرین و نیز هزینۀ هنگفتى که صرف تهیۀ آن‌ها مى شود، آن اقدامات پلید اثر تخریبى خود را کم و بیش به‌ویژه بر گروههاى کم تجربه و آسیب پذیر مى گذارد؛ از جمله آثارى که مى توان برشمرد افزایش توقعات از حکومت، على رغم علم به محدودیت امکانات، کاهش احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت سیاسى کشور، تضعیف تعهد نسبت به اصلاح امور و رها شدن وظیفۀ امر به معروف و نهى از منکر، رنگ باختن هویت ملى و اسلامى، کاهش همبستگى اجتماعى و شدت گرفتن اختلافات حیدرى ـ نعمتى و درگیری‌های طایفگی، بروز گسست بین نسلى و گسترش بى احترامى به بزرگتر‌ها و کمرنگ شدن ابراز مهربانى نسبت به کوچکترها، شکل گرفتن نوعى تدین توأم با تساهل و تسامح، بدون مراعات احکام شریعت، کاهش پایبندى به قانون و احکام و مقررات، از بین رفتن زشتى بداخلاقى و بى غیرتى؛ بسنده و دلخوش کردن به تمسخر مسئولان به جاى نصیحت دلسوزانه و جستجوى ثروتهاى بادآورده و عدم رغبت به اشتغال مولد هست.

میرسلیم: چند اقدام باید همزمان انجام گیرد که از آن جمله سر پا نگهداشتن گروه‌های آسیب پذیری که به فلاکت کشانده شده اند، با تأمین کالا‌های ضروری مورد نیاز آن‌ها به جای توزیع یارانۀ نقدی؛ کوتاه کردن دست واسطه‌های زائد و ساماندهی به مقابلۀ بی امان با تبعیض، نجات دادن طلبکاران ورشکستۀ طرف معامله با دولت و احیای هزاران کارگاه تعطیل شده، شناسایی ریشه‌­های فساد و فرآیند‌های فسادزا و خشکاندن قانونی و فوری آنها؛ حذف سرکردگان عوامل فساد بدون ملاحظه کاری سیاسی و تبعیض و بدون اطالۀ دادرسی، اصلاح فوری قانون انتخابات برای ایجاد رغبت و تشویق به مشارکت عمومی در ادارۀ امور کشور، افزایش رغبت به احساس مسئولیت تمام عیار در میان آحاد مردم بویژه به کمک احزاب و تشکل‌های مردمی، تسهیل ازدواج جوانان و تقویت همه جانبۀ بنیان خانواده، به دست گرفتن ابتکار عمل در تحریم آمریکا و در تقویت همکاری تجاری با همسایگان و مهار کردن خواسته‌ها و توقعات مردمی را می‌توان برشمرد.