کد خبر:۸۸۷۶۰۲
پرونده ویژه | اشتغال بانوان

بانوان، تحصیل می‌کنند و با چالش بیکاری روبرو می‌شوند / اشتغال مناسب، رویایی که تحقق نمی‌یابد

سازمان سنجش در سال ۹۹، سهم قبولی زنان در آموزش عالی را ۵۳ درصد اعلام می‌کند. در حالی‌که نرخ بیکاری زنان فارغ‌التحصیل حدود ۲۵/۳ درصد است. طبیعی‌ست با افزایش تعداد دانش‌آموختگان زن، بازار کار در کشور، سایه سنگینی پیدا کرده و در نهایت اشتغال برای زنان به حداقل برسد.
زنان و دختران تحصیلکرده با چالش بیکاری روبرو می‌شوند / اشتغال مناسب، رویایی که تحقق نمی‌یابد
گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو_ زهرا زمانی فر؛ امروزه بحران اقتصادی در کشور بیداد می‌کند. زنگِ خطری که خواه ناخواه زنان زیادی را دوشادوش مردان به بازار کار و اشتغال سوق می‌دهد. بانوانی که تمایل به ادامه تحصیل و به تبع آن، در پی یافتن شغلی مناسب و درخور هستند. در اعلام نتایج سال ۹۹ از سوی سازمان سنجش سهم قبولی زنان در آموزش عالی ۵۳ درصد بوده است. همچنین در تازه‌ترین گزارش مرکز آمار ایران اعلام شد نرخ بیکاری زنان فارغ‌التحصیل دانشگاهی ۲۵/۳ درصد و این شاخص برای مردان، ۱۲/۴ درصد بوده است. به این معنا که با افزایش تعداد دانش‌آموختگان زن، بازار کار در کشور، سایه سنگینی پیدا کرده و در نهایت اشتغال برای زنان به حداقل می‌رسد. این امر نشان می‌دهد، با وجود آنکه از سوی نظام آموزشی کشور سرمایه‌گذاری بسیاری جهت توانمندسازی بانوان صورت گرفته، اما بازار کار از وجود آن‌ها بهره لازم را نبرده است. این آمار‌ها چالشی اساسی بین بازار کار، بیکاری و در نهایت محیط نامناسب اشتغال وکاهش دستمزد زنان را نیز نشان می‌دهد. همچنین بسیاری از سنگ اندازی‌ها از جانب دانشگاه ها، اساتید و جامعه گره‌ای به گره کور حضور مطلوب اجتماعی زنان می‌افزاید و موجبِ به وجود آمدن آسیب‌های جبران ناپذیری می‌شود.
 
 

بیکاری زنان تحصیلکرده، چالشی که بیداد می‌کند

 

بنا به گزارش مرکز آمار ۴۹/۱ درصد از جمعیت کشور را زنان تشکیل داده‌اند و سهم زنان از کل جمعیت فعال ۱۵ سال به بالا در کشور، ۱۹/۶ درصد (حدود ۴/۵ میلیون نفر) بوده است. اما قابل تأمل است که مشارکت اقتصادی (نسبت افراد جویای کار به افراد در سن کار) برای زنان، ۱۹ درصد است. آمار‌هایی که نشان می‌دهد؛ سهم زنان از بازار کار کمتر از ۲۰ درصد و بسیار حداقلی  بوده است. زنانی که در بسیاری از موارد خواهان اشتغال و کسب درآمد هستند، اما در نهایت جزء افراد غیر فعال جامعه محسوب می‌شوند. اما باید دید که چه عواملی موجب می‌شود که بازار کار برای حضور زنان نا مساعد و یا مشارکت آنان کاهش یابد؟
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، ۹۸۶ هزار نفر زن بیکار در کشور وجود دارد که ۶۵ درصد از آن‌ها دارای تحصیلات عالیه هستند. بانوان تحصیلکرده‌ای که پس از اتمام درس خود، انتظار پویایی در جامعه، اشتغال مرتبط با مدرک تحصیلی، استفاده از مهارت و توانایی هایشان را دارند، اما متاسفانه جامعه زمینه و ظرفیت کافی برای فعالیت آنان ایجاد نکرده است. درواقع هیچ توازنی بین عرضه و تقاضا در جذب دانشجو و بازارکار وجود ندارد. از طرفی، به دلیل بیشتر بودن فارغ التحصیلان زن در دانشگاه ها، تعداد بیکاران تحصیل کرده نیز افزایش پیدا می‌کند. از طرفی دیگر، شرایط اجتماعی کشور به گونه‌ای است که زنان به فکر تحصیلات عالیه و استقلال اقتصادی هستند. شرایط نا مساعد اقتصادی که زنان و دختران را به سمت بازار کار سوق میدهد که نیاز به نقدی جدی در جامعه دارد. چراکه همه این عوامل دست به دست هم می‌دهد تا با دو معضل اساسی و نگران کننده، افزایش بیکاری و کاهش ازدواج روبرو شویم.
 
زنان و دختران تحصیلکرده با چالش بیکاری روبرو می‌شوند / اشتغال مناسب، رویایی که تحقق نمی‌یابد
 
بر همین اساس دانش آموختگان، جامعه و دانشگاه مانند زنجیری به هم متصل هستند، که باید زمینه و ظرفیت مناسب با تحصیل و اشتغال را فراهم کنند تا زنان دچار مشکلات بزرگتری از جمله بیکاری نشوند. اما چطور؟

 

شکاف عمیق جنسیتی، بحران ایجاد می‌کند / زنان مقابل مردان قرار نمی‌گیرند

 

طبق گزارش مرکز آمار ایران از نرخ اشتغال در بهار سال ۹۸، به ازای هر چهار مرد تنها یک زن در اقتصاد کشور مشارکت دارد و همواره زنان ازفرصت شغلی کمتری برخوردارهستند. نکته واضحی است که نیاز مردان به شغل در جامعه، بسیار ضروری است و شرایط بازار کار باید به اندازه کافی برای همه آنان نیز مساعد باشد، اما این توجیهی برای دور کردن زنان از حق طبیعی آن‌ها یعنی اشتغال نیست. چراکه علاوه بر تمایل بانوان به استقلال اقتصادی وعلاقه آنان به اشتغال، در بسیاری از موارد و در شرایط سخت اقتصادی کشور، زنان نیز با نیاز مالی فراوان به دنیای اشتغال پای میگذارند.
در شرایط عادی، این مطلب در جامعه نهادینه شده است که مردان مسئولیت اداره زندگی را بر عهده دارند و نان‌آور خانه هستند. همین مسئله موجب میشود، کارفرمایان و مراکز مختلف دولتی و خصوصی، مردان را با اولویت بیشتری نسبت به زنان استخدام کنند. بطوری که شکاف‌های عمیق جنسیتی میان زنان و مردان و تکرار جملات کلیشه‌ای که مردان لزوماً در بازار کار توانمند‌تر از زنان هستند، همچنان زنان را عقبتر از مردان نگه‌داشته و به نرخ بیکاری زنان چند برابر بیشتر از نرخ بیکاری مردان دامن زده است. همچنین نباید در محیط‌های کاری، زنان رقیب سرسختی برای مردان باشند. چراکه جامعه باید ظرفیت شغلی متناسب با شرایط و نیاز آنان فراهم کند تا زنان و مردان در مقابل یکدیگر قرار نگیرند. معضل فرهنگی_اجتماعی که این روز‌ها به شدت دامن جامعه را فرا گرفته است.

مسئله مهم دیگری که زنان را در محیط‌های مختلف به چالش می‌کشد، کیفیت و ارتقاء موقعیت شغلی آنان است. مدتی قبل معصومه ابتکار، معاون رییس جمهوری در امور زنان و خانواده اعلام کرد: تعداد مدیران زن از ۱۲/۷ درصد در سال ۹۶ به ۲۲/۶ درصد در سال ۹۹ رسیده است. با وجود آنکه در سال‌های اخیر حضور و مشارکت زنان در حوزه‌های مختلف و در محیط‌های شغلی افزایش چشمگیری داشته است، اما به رغم مشارکت کمی، در زمینه کیفی، رشد چندانی وجود نداشته است. بانوانی که سال‌ها در یک محیط، مشغول به کار بوده اند، اما همچنان در پست‌های پایین مدیریتی در جامعه، فعال هستند. این امر نشان از وجود شکاف جنسیتی در زمینه‌های گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... دارد.
 
زنان و دختران تحصیلکرده با چالش بیکاری روبرو می‌شوند / اشتغال مناسب، رویایی که تحقق نمی‌یابد
 

بانوان به مشاغل غیر رسمی پناه میبرند

 
موانع موجود بر سرراه اشتغال بانوان باعث می‌شود، روز به روز به تعداد زنانی که در مشاغل غیررسمی فعال هستند، افزوده شود. زنان تحصیلکرده به علت سپری شدن سال‌های زندگی خود برای تحصیل و همچنین زنان دارای شرایط خاص مانند افراد سرپرست خانوار، تمایل دارند گرایش به بازار کار پیدا کنند، اما در بسیاری از موارد شغلی به دست نمی‌آورند. از این رو درحوزه‌های رسمی نیز محدودیت‌هایی وجود دارد که مانع از استخدام آن‌ها می‌شود. در نتیجه بانوان تن به برخی محرومیت‌ها می‌دهند تا شغلی برای خود دست و پا کنند. همین مسئله موجب می‌شود تا زنان به مشاغل غیر رسمی پناه ببرند. در بسیاری از موارد این نیازبه کار، نه تنها تفننی نیست بلکه برای گذران زندگی آن‌ها بسیار مهم و حیاتی است.

مشاغل غیررسمی، مشاغلی است که در سامانه‌های مربوط به وزارت کار یا تأمین اجتماعی ثبت نمی‌شوند. از طرفی استخدام رسمی یک فرد برابر با پرداخت حق بیمه، مالیات، اعمال قوانینی مانند مرخصی زایمان و ... است و فرد استخدام شده باید حداقل حقوق را حتماً دریافت کند. اما در مشاغل غیر رسمی و البته بسیاری از مشاغل، متاسفانه این واقعیت وجود دارد که کارفرمایان کمتر از حداقل حقوق را برای زنان در نظر می‌گیرند و این مسئله شرطی برای استخدام بانوان است. از طرفی دیگر تعداد قابل توجهی از زنان دستفروش در جامعه حضور دارند که محصولاتشان را تولید و طبق مشاهدات در سطح جامعه، فروشنده این محصولات همسرانشان هستند.


از دیگر موانعی که بر سر راه اشتغال بانوان قرار می‌گیرد، ساعات کاری نامتناسب با شرایط آنان است. دختران و زنانی که قصد کار کردن در جامعه را دارند، اما ساعت‌های شغلی طولانی باعث می‌شود با خانواده، فرزندان و محیط زندگی خود دچار مشکل و اختلاف نظر باشند. در نتیجه فرصت شغلی آنان نیز از بین برود. مطالعات اخیر نشان می‌دهد زنانی که ۵۵ ساعت در هفته کار می‌کنند در مقایسه با زنانی که میانگین ساعت کاری آنان ۳۵ تا ۴۰ ساعت است، بیشتر به افسردگی دچار می‌شوند.

اما دیدن آن روی سکه هم خالی از لطف نیست! برخی منتقدان نیز کاهش ساعات کاری را، مردانه کردن محیط کار تلقی می‌کنند. علت آن است با درخواست ساعت کاری منعطف‌تر با شرایط زنان، کارفرمایان تمایل کمتری نسبت به استخدام آنان پیدا می‌کنند و این مسئله، زنان را از حضور در بسیاری از مشاغل بازمی دارد.
 

زنان و دختران تحصیلکرده با چالش بیکاری روبرو می‌شوند / اشتغال مناسب، رویایی که تحقق نمی‌یابد

بی تعادلی در جذب دانشجو و بازار کار

 

متاسفأنه در شرایط کشورما، برنامه‌های سازمانی دارای نظم و ساختار خاصی نیستند. به این معنا که، هیچ تعریفی از پست‌های خالی در سازمان‌ها و ارگان‌ها وجود ندارد. همچنین نیازآن‌ها به نیروی کار مشخص نیست، تا دانشگاه‌ها بتوانند به همان میزان دانشجو بپذیرند. این مسئله بی توجهی به زنان دانشجویی است که بعد از اتمام تحصیلشان، نیاز به شغل دارند و درب دانشگاه‌ها به صورت بی قاعده‌ای بر روی همه داوطلبان، در هر رشته‌ای باز است. از این رو می‌بینیم که پست‌های مدیریتی و سازمانی با مدارک تحصیلی همخوانی ندارند و گاهی مدارک بالاتر نیز در استخدام افراد مشکل اساسی ایجاد می‌کند. اکنون در هیچ کشور پیشرفته‌ای استخدام بر اساس تحصیلات نیست، بلکه موقعیت شغلی هر فرد بر اساس میزان توانایی آن است. اما در ایران هنوز مدرک گرایی در اولویت کار قرار میگیرد و این مسئله موجب می‌شود تا مدرک دانشگاهی در عرضه و تقاضا در محیط کار برابری نکند و معضلی برای بانوان تحصیلکرده به وجود بیاورد.

 

زنان دانشجو و مهارتی که نمی‌آموزند

 

مسئله مهم دیگری که دانشآموختگان زن را از محیط کار دور میکند و یا شغل مرتبط با مدرک تحصیلی برای آن‌ها وجود ندارد، ضعیف بودن مهارت آموزی در دانشگاهها، ناتوانی کارجویان در برطرف کردن نیاز‌های کارفرما و تئوری بودن دروس در طول زمان تحصیل است. این در حالی است که دانش آموختگان بعد از فارغ التحصیلی نیاز به تجربه و حمایت برای انجام کار را دارند، اما نبودن این موضوع باعث ایجاد حس ناتوانی دربسیاری از افراد، علی الخصوص زنان می‌شود. همچنین شرایط سخت مهارت آموزی در شهر‌ها و روستا‌های کوچک باعث میشود زنان دانشجو از این مرحله تحصیل خود منصرف شوند و این مورد برابر با خانه نشینی و بیکاری بانوان است.

فرشته روحافزا، عضو سابق شورای عالی فرهنگی اجتماعی زنان گفت: دختری که به دانشگاه میرود و مهارت میآموزد، باید به عنوان سرمای‌های در جامعه حضور داشته باشد. طبق تأکید مقام معظم رهبری، باید در سبک زندگی به دختران کمک شود و دانشگاه باید بتواند بستر سبک زندگی صحیح را برای آن‌ها ایجاد کند. به عنوان مثال، خانمی که پزشک میشود، باید برنامه کاری برای او در نظر گرفته شود. اگر فرزندی دارد، شیفت شب برای او در نظر گرفته نشود یا طبق برنامه و منظم باشد. همچنین در نظر گرفتن دوره کارورزی و مهارت آموزی برای دانشجویان متأهل در شهر‌های دیگر، روند کاملاً اشتباهی است. چراکه این اتفاق باید متناسب با محیط اشتغال همسر او باشد تا مشکلی پیش نیاید. زنان وظیفه فرزندآوری، فرزندپروری و همسرداری را برعهده دارند، پس باید شرایط آرامی برای آن‌ها ایجاد شود و محیط پرتنش از بین برود. همانطور که در کشور‌های دیگرهماهنگی بین کارورزی‌ها و محیط منعطف زنان وجود دارد، فضای آموزشی و دانشگاه‌ها در کشور نیز باید بتوانند ساعات کاری و محیط را برای دختران و زنان تسهیل کنند. برنام‌های متناسب با سبک زندگی ایرانی_اسلامی داشته باشند و به تحکیم، تعالی خانواده‌ها کمک کنند.
 
دختران و زنان تحصیلکرده با چالش بیکاری روبرو می‌شوند / اشتغال مناسب، رویایی که تحقق نمی‌یابد
 
این روز‌ها شنیده می‌شود که دختران در مقاطع تحصیلی ارشد و دکتری، با شرایطی دشوار می‌توانند با برخی اساتید دانشگاهی دروس خود را بگذرانند. پروژه‌هایی که فرصت انجام کار، تجربه عملی و مهارتی آموزی را به آنان می‌دهد. اما برخی اساتید در پی تعهد اخلاقی از جانب دانشجو، یک بی اخلاقی بزرگ را در جامعه فرهنگ سازی می‌کنند. چراکه دانشجو باید تعهد دهد تا در طول مدت کار، فرزندآوری نداشته باشد. مسئله‌ای که پذیرش آن برای زنان می‌تواند بسیار دشوار باشد. همچنین بانوان را از ادامه تحصیل و ورود به بازار کار، بدون رزومه کاری و تحصیلی بازمی دارد.


اما در نهایت به نظر می‌رسد، جامعه باید ظرفیتی را فراهم سازد تا زنان مشارکت اقتصادی بالایی در کشور داشته باشند. چراکه بخشی از توسعه کشور با حضور فعال زنان در بازار کار نیز میسر می‌شود. شرایطی که زنان نه برحسب جنسیت بلکه با توجه به شایستگی و توانمندی‌هایی که دارند، فعالیت داشته باشند. علاوه بر آن جامعه باید تمهیدات مناسبی فراهم سازد تا نیروی کار زن به محیط اشتغال جذب و مشاغل زنان نیز حمایت و حفظ گردد.
 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار