آخرین اخبار:
کد خبر:۸۹۳۹۱۰

در باب ترور فیلسوف هسته‌ای

فخری‌زاده کوه بود. کوه یخ! بخش معظم خدمات و فعالیت‌هایش کماکان زیرِ آب پنهان مانده است. برای همین است که ترورش معادل همه دانشمندان قبلی بود. خسارتش حتی بیشتر! دشمن بیشتر از خودی می‌دانست فخری زاده که بود و داشت چه می‌کرد برای آینده ما.
 به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، سال ۱۳۸۹ بود و برای مصاحبه در رشته کارشناسی ارشد دیپلماسی کنترل تسلیحات دعوت شده بودم. اولین دوره پذیرش رشته در ایران بود.

در کشاکش این جریان بود که از طریق دوستی با حاج‌محسن آشنا شدم و با ایشان مشورت کردم. به شدت تشویقم کرد که این رشته، حیاتی است و در کشور نیازمند کارشناسان زبده‌ای در این شاخه علمی هستیم و...

علی‌رغم علاقه به رشته، اما رغبت چندانی نداشتم؛ چه آن‌که دانشگاه، ماهیتی نظامی داشت و نظامی‌گری در این مُلک، موجب مزید نِقَم است و مُزیل نِعَم... زین روی در مصاحبه شرکت نکردم و همان روابط بین الملل را پی گرفتم. دو بار دیگر که زیارتش کردم هنوز گله داشت از عدم قبول توصیه‌اش... با همان صفای باطن و طبع لطیفش... و این جوان جسور هم با همان شوخ طبعی همیشگی‌اش جواب می‌داد که این رشته علمی از اساس نان شما را آجر می‌کند و بالعکس! این دو متناقضانند لایجتمعان!

فخری‌زاده کوه بود. کوه یخ! بخش معظم خدمات و فعالیت‌هایش کماکان زیرِ آب پنهان مانده است. برای همین است که ترورش معادل همه دانشمندان قبلی بود. خسارتش حتی بیشتر! دشمن بیشتر از خودی می‌دانست فخری زاده که بود و داشت چه می‌کرد برای آینده ما.

برای موفقیت باید همواره موفق بود، اما برای شکست خوردن، یک بار کافی است. بر همین اساس است که نهاد‌های امنیتی شاید صد‌ها بار طرح تروری را ناکام گذاشته باشند، اما یک شکست، دشمن را به نتیجه مقصود و دلخواه می‌رساند. با این حال توقع آن بود و هست که مانع از تکرار اتفاقات بعدی شوند. از ۱۳۸۸ تاکنون این پنجمین ترور آشکار است... (فارغ از ترور خاموش دکتر اردشیر حسین پور در ۱۳۸۵) و قطعا نه آخرین آن... و این به حق موجب سرخوردگی شدید علاقه‌مندان به این مُلک است...
 
این ماه‌ها دیگر کم‌تر عمومی می‌نویسم. کشش را ندارم یعنی. برعکس بیشتر با یکی از دوستان اهل فضل در خصوصی گفتگو می‌کنم. چندباری در پاسخ به پرسش‌هایش در خصوص ماه‌های پیش رو و به ویژه شرایط دوره انتقال قدرت در ایالات متحده این پیش بینی را کردم که علی‌رغم جنگ روانی مبنی بر حمله نظامی مستقیم به ایران می‌بایست منتظر طیفی از حملات ایذایی و ضربات موضعی و ترور نخبگان‌و دانشمندان بود؛ و ایضا احتمالا حملاتی به متحدان ج اا در کشور‌های همجوار در ماه‌های پیش رو تا پایان دوره ترامپ و حتی‌تر تا انتخابات ر. جمهوری ایران در ۱۴۰۰.

این نه یک پیش‌گویی کور که برآمده از درک منطق چرخه‌ای و تکرارشونده تحولات تاریخی است. این‌ماه‌ها و ماه‌های پیش رو، تکرار تحولات ۸۸ تا ۹۱ با هدف کشاندن ج اا به پای میز مذاکره و تحمیل تعهدات بیشتر و بیشتر است. تا گرفتن کامل نفس ایران و هم‌پیمانانش...

انفجار‌ها در مراکز هسته‌ای و نظامی و آغاز موج‌جدید ترور (که قطعا حالا حالا‌ها ادامه خواهد داشت) این سوال را فراروی ما قرار می‌دهد که این وضعیت (و نه صرفا ترور روز گذشته که نمونه قبلی نیز داشته است) محصول و مولود چه فرایندی است؟!

پیش از این در فایل ترور سردار سلیمانی منطق‌اش و مسار آن را گفته‌ام. این‌وضعیت به طور معین ریشه در تضعیف جدی اهرم‌های بازدارندگی در حوزه هسته‌ای و فضایی و کانالیزه شدن تجارت خارجی ایران است که در این سال‌ها اثرش را به خوبی دماسنج اقتصاد ملی نشان داده و در نقطه اوج خود در گروگان گرفته شدن معیشت مردم متجلی شده است. از آن سو، وضعیت معاش مردم متقابلا امنیت کشور را به گروگان گرفته است و هزینه تمام‌شده هر اقدامی را به صورت بی‌سابقه‌ای بالا برده است.

توانِ عملی ضربت متقابل در حوزه‌های مختلفی وجود دارد، اما متکفل امنیتی زیر فشار شدید کارگزار سیاسی-اقتصادی است که برای مثال اگر زدید قیمت مرغ و روغن سر به فلک خواهد کشید و... از دو سه نمونه آن خود مطلع‌ام. فاکتور هر اقدامی مستقیما بر روی سفره مردم گذاشته خواهد شد.

روشن است که اگر نتوان سرنوشت کشور را از این دیالکتیک کشنده و مهلک رها ساخت، عاقبت چه خواهد شد...

پیشنهادی که آن روز دادم را هنوز بر آن مصر هستم. باید از گوشه رینگ خارج شد و این جز با دادن هزینه امکان‌پذیر نیست و این هزینه هر چه باشد کم‌تر از استمرار وضع موجود نیست. حتی اگر هزینه آن تن دادن به یک جنگ محدود و کنترل شده باشد. هزینه جنگ خارجی هیچ‌گاه کمرشکن‌تر از فروپاشی داخلی نبوده است...

هفته‌ها و ماه‌های سرنوشت سازی در راه است. باید منتظر اتفاقات بزرگ‌تری بود؛ اگر رویکرد فعلی متوقف نشود. ایران امروز و این سال‌ها نه هزینه مقاومت که هزینه انفعال را می‌دهد؛ که مقاومت اگرچه هزینه دارد، فایده نیز دارد که من له الغُرم له الغُنم! رویکرد فعلی، اما غُرمِ خالص است... ادامه محافظه‌کاری کنونی نه فقط انقلاب و نه فقط ج اا که مفهوم تاریخی ایران را نیز به مسلخ خواهد برد...

در این فقره معین، به جای آنکه بر عملکرد تیم حفاظت متمرکز شوم، معتقدم پیش از هرچیز به خانه‌تکانی امنیتی نیازمندیم. به تعالی و ارتقای نقش بدنه کارشناسی و جای‌گزینی ایشان با شبکه هزارفامیل رسوب کرده در برخی نهاد‌ها و محوریت و ترجیح شایسته‌سالاری بر مناسبات محفلی و باندبازی‌های رایج... و اولویت‌بخشی به منافع ملّی و امّی به جای منافع حزبی و فردی و گروهی... و این نخواهد شد جز با طرد تدریجی #الیگارش‌ها از مصادر امور...

برعکس و هم‌زمان شدیدا مخالف یکپارچه‌سازی نهاد‌های امنیتی نیز هستم و آن را بیش از هر چیز سیاسی می‌دانم. تکثر، رکن و ذاتیِ پویایی است... به شرطِ بلوغ!

در نگاهی کلان‌تر، اما نیازمند تغییر ریل قطار ج‌اا هستیم. با رویکرد فعلی و جهت گیری کنونی، فارغ از آنکه لوکوموتیوران چه کسی باشد (خاتمی، احمدی نژاد، روحانی، جلیلی، قالیباف و...) جز دره‌ای عمیق در انتظارمان نیست.

تمام اتفاقات این چند ماهه از انفجار‌ها تا ترور‌ها بی‌شک و بی‌گمان جز با کارپردازی یک شبکه-محفل سیاسی و امنیتی ذی‌نفع داخلی ممکن نمی‌بود. شبکه‌ای که به جِد به دنبال مهندسی تحولات سیاسی آتی داخل کشور است. بماند... وضعیت این سال‌های ما درد زایمانِ گذار انقلاب اسلامی به ج اا و رویکرد ضدسیستمی به سیستمی است... درد زایمان تبدیل ج‌اا به #عضوعادی سیستم بین‌الملل...

من نام لم ینُم عنه...
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار