مشروطه و همه سالهای سخت مشروطهخواهی در ایران با نام مدرس پیوند محکمی دارد. شخصیتی دینی که امروز نام و یادش با یکی از ارکان سیاستگذاری کشور گره خورده. آیتالله را مدرس را میتوان تجلی پیوند سیاست و دیانت دانست که مبانی فرهنگ سیاسی اسلام در اندیشههایش به وضوح وجود دارد.
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ مشروطه و همه سالهای سخت مشروطهخواهی در ایران با نام مدرس پیوند محکمی دارد. شخصیتی دینی که امروز نام و یادش با یکی از ارکان سیاستگذاری کشور گره خورده. آیتالله را مدرس را میتوان تجلی پیوند سیاست و دیانت دانست که مبانی فرهنگ سیاسی اسلام در اندیشههایش به وضوح وجود دارد.
آیت الله مدرس به عنوان یک کارگزار سیاسی و اجتماعی، در چهارچوب شرایط سیاسی و اجتماعی زمان خود و همینطور بر اساس ساختارهای فقهی و مبانی سیاسی و اجتماعی اسلام در عرصه اجتماع کنشگری کرده است. شاگردی او در کنار افرادی مثل آخوند خراسانی و میرزای شیرازی که هر کدام از روحانیون فعال و موثر در عرصه سیاسی و اجتماعی زمان خود بودند باعث شد تا شهید مدرس نه تنها به مباحث فقهی تسلط بالایی داشته باشد بلکه در عرصه عمل هم مبانی اسلام را برای سیاستورزی به کار بگیرد. برخی معتقدند باور به اندیشه سیاست ما عین دیانت ماست در شهید مدرس به دلیل تاثیرپذیری از آخوند خراسانی بوده است. آیت الله مدرس جایی بیان میکند که: «عقیده سیاسی مثل عقیده دینی میماند.»
شهید مدرس دقیقا در دورانی که مدرنیته غربی به تازگی به ایران وارد شده بود، تلاش کرد تا با قرار گرفتن در جایگاه نمایندگی مجلس به صورت عملی به عرصه حل تعارض میان دین و دولت ورود کرد. مدرس در ریشه یابی دلیل انحطاط مسلمین در اداره کشورها و سرزمینها، یکی نبودن آیین اعتقادی اداره کنندگان با شیوه علمی در اجرای سیاست و پیشبرد آن را به عنوان عامل اصلی دانسته و تلفیق اعتقاد و عمل، دین و سیاست را به عنوان عامل رهایی از انحطاط مسلمانان میداند. شهید مدرس اعتقاد محکمی به نظارت دین بر عملکرد حکام داشت و در یکی از جلسات مجلس میگوید: «در ممالک اسالمی اشخاصی که متدین هستند دوری میکنند از کسانی که داخل سیاست هستند. آنها که دوری کردهاند – ناچار هر نوع اشخاصی – رشته امور سیاست را در دست گرفته و ازاینرو به عقب میروند ... من و امثال من که مشروطه را تصدیق کردیم برای این بود که اختالف از بین برود. پیغمبر اکرم (ص) که مؤسس دیانت بود، رئیس سیاست هم بود. از آن وقت که اختلاف پیدا شد، ممالک اسالم رو به ضعف رفت.»
نکته بارز دیگری در اندیشه سیاسی شهید مدرس، توجه او به پویایی فقه و نیازهای زمانه در قانون گذاری است. درباره نحوه تطابق دین و قوانین معتقد است قوانین مشروطه نباید مخالف شرع باشند، نه اینکه موافق شرع باشند. این موضوع نشان میدهد که شهید مدرس به عنوان یک عنصر دینی موثر در سیاستورزی در زمان مشروطه تلاش میکرده تا سازگاری مبانی اسلام با مقتضیات روز را در بین جامعه دینی آن روز جلو ببرد.
شهید مدرس در سالهای مواجهه ایرانیان با مفاهیم مدرنیته و سکولاریسم، تلاش میکرد تا مرزبندی و نسبت سیاستورزی در اسلام و سکولاریسم را مشخص کند و از گسترش مبانی سکولار در عرصه سیاست جلوگیری کند. در همین زمینه میگوید: «ما از مقالات روسو پیروی نمیکنیم، زیرا افکار عالیۀ پیامبر (ص) را دربارة اجتماع، بهتر از افکار روسو میدانیم، لذا باید جد و جهد کرد که قوانین ما از حدود اسلامیه تجاوز نکند.»
او البته نسبت به حضور افرادی با ظاهر دینی در راس امورکشور وقرار گرفتن دین و پایگاهها و افراد مذهبی در دست صاحبان قدرت هم هشدار میداد. در این زمینه و در مخالفت با حامیان جمهوریخواهی رضاشاه که مسحور عوام فریبی مذهبی او شده بودند میگفت: «معیار شما برای رد و قبول افراد نادرست است! اینکه کسی نماز میخواند یا در مراسم احیا و روضه حاضر میشود ملاک شایستگی او برای سپردن مسئولیت نیست. ملاک سپردن فرمانروایی، عقل و درایت است.»
در اندیشههای سیاسی شهید مدرس مولفههای ایثارو شهادت و امر به معروف و نهی از منکر را هم به وضوح میتوان دید. این مولفهها را در بسیاری از مخالفتها و موافقتهای صریح و بدون ترس او با لوایح و طرحهای مختلف دید و البته با اعمال زور برای مخالفت با منکرات مخالف بود. در همین زمینه زیر پا گذاشتن مرزهای اخلاقی و شرعی در مبارزات سیاسی را جایز نمیدانست و در حق دشمنان خود نیز عطوفت به خرج میداد تا آنجایی که برخی از این گونه افراد تغییر رویه میدادند.
سیره سیاسی شهید مدرس الهام گرفته از فرهنگ سیاسی اسلام است و مولفههای اسلام اجتماعی در آن با دقت و بصیرت ویژهای دیده میشود. ایستادگی او در مقابل استبداد داخلی و استعمار خارجی با مبانی و اصول دینی نشان میدهد که شهید مدرس با آموختن از اساتید برجسته خود، نمونه یک فقیه واقعی در جامعه است که با تلاش ویژهای در برابر مشکلات سیاسی و اجتماعی منفعل نمیماند و با نظریه عینیت سیاستو دیانت در میدان عمل حضور دارد. عنصری که امروز کمبود آن در حوزههای علمیه به شدت دیده میشود.