گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، محمدمهدی انتظار؛ سید محمدعلی صدری نیا در مستند تهران دمشق با شروعی تقریبا جذاب از نوع شروعهای تیزری و یا تریلری که البته از سادهترین و عامیانهترین شروعها برای جذب مخاطب است توانسته میخ خود را بکوبد. استفاده از آرشیوهای جذاب، جنجالی، مخاطب برانگیز و متناسب با نریشن و موضوع مستند و همچنین استفاده از موسیقیهای مرتبط با فضا و محتوای تصاویر در هر سکانس سطح فیلم را از بعُد تکنی کی بالا برده.
اما یکی از ضعفهای تکنیکی اثر، مصاحبه نکردن با دولتمردان، سیاستمداران و تحلیلگران سیاسی سوریه و تنها اکتفا به مصاحبه با مردم و اصناف آن کشور است. صدری نیا زحمت کشیده و خود را به سوریه رسانده و شهر به شهرش را گشته تا فضای بحران در آنجا و ایران را مقایسه کند، اما تنها با یکی از مسئولان سوریه هم یا نتوانسته و یا شاید هم نخواسته مصاحبه کند.
در مستند سیاسی هنر این است که با سران و طرفداران هردو جناح سیاسی مصاحبه شود و نظرات هردو گروه در فیلم به چالش کشیده شود. از سوی دیگر مقایسه اعتراضات ایران با اعتراضات سوریه، کشوری که نظامش با ساختار نظام ایران تفاوت زیادی دارد و به گفته خود فیلم، نظامی تک حزبی است، قابل درک نیست. منظور این نیست که مقایسه این دو اصلا امکان پذیر نیست بلکه در قیاس باید برخی معیارها را رعایت کرد که این کار به طور کامل و درست در فیلم رعایت نشده.
از بحث فرم که بگذ ریم، در بخش محتوا، علی صدری نیا سعی کرده به صورت مویرگی و موشکافانه از نگاه مردم سوریه به بررسی و تحلیل بحرانها و مسائل داخلی سوریه بپردازد و در نهایت اعتراضات مردمش را با اعتراضات ایران مقایسه کند.
حرف او در فیلم این است که در اعتراضاتی که در سوریه صورت گرفت از پرچم قدیمی کشور سوریه به عنوان نماد معترضان استفاده شد. در ایران هم گاهی در دست اغتشاشگران میتوان پرچم حکومت قبلی ایران یعنی حکومت پهلوی را دید. در اعتراضاتی که در هر دو کشور رخ داد، شعارها غالبا یکسان بود. ماهیت هردو اول اقتصادی بوده و بعد به سیاسی بدل شد.
دخالت رسانهها از جمله تفرقه افکنترین رسانه یعنی بی بی سی در هردو کشور تاثیر بسزایی در تحریک برخی از عوامل سست عنصر برای ایجاد فتنه داشت؛ بنابراین اگر کمی دقیق شویم به این مسئله پی خواهیم برد که طراح همه این فتنهها یک عامل است؛ آن هم آمریکای جهانخوار. همه این مسائل تحت پروژه نفوذ-تفرقه افکنی- حمله به عنوان یکی از گزینههای سیاسی نرم و غیرنظامی برروی میز آمریکاست. او جدایی ما را دوست دارد و از این مسئله سود میبرد. سودش هم بقای خودش است. چراکه میداند اگر ما بمانیم او نمیتواند بماند. پس تمام تلاش خود را میکند تا در این میدان رقابت بقا از حریف سرسختش ایران، عقب نیفتد.
او سپس به بیان مصائب ادامه یافتن فتنهها در ا یران میپردازد و با به تصویر کشیدن خرابههای شهرهای سوریه از جمله دمشق، گوشزد میکند که اگر میخواهیم ماهم به این وضع دچار نشویم باید حافظ امنیت و بصیرتمان باشیم و فریب گردنههای فرعی را در مسیر قطار انقلاب نخوریم تا خدایی ناکرده از مسیر منحرف نشویم.
او میخواهد بگوید درست است که همه این اعتراضات ازقبل به صورت دومینو وار برنامه ر یزی شده، اما میزان وقت و هزینهای که آنها برای ایران گذاشتند چندبرابر سوریه بوده. درصورتی که نت یجه برعکس میشود. بین مردم سوریه تفرقه میافتد و این تفرقه باعث هفت سال جنگ میشود. اما در ایران، مدت و طول این اعتراضات و فتنهها عمر کوتاهی دارد و حتی گاهی به ماه هم نمیکشد.
اما یکی از اصلیترین دلایلی که باعث خنثی شدن فتنهها در ایران است وجود رهبری باهوش، مدیر و مدبر است که سوریه و برخی کشورهای مشابه از داشتن چنین موهبتی محروم اند. هرچند که کارگردان فیلم خیلی از این موضوع حرفی به میان نمیآورد که این امر را هم میتوان به عنوان یکی از ضعفهای محتوایی فیلم شمرد.
در نهایت، سیدمحمدعلی صدری نیا، کارگردان باتجربه فیلم در پیامی کلی به مخاطبان این فیلم حرف خودش را به کرسی مینشاند: یکی از نقاط قوت مستند این است که موضوعش به روز است و ممکن است حتی تا سالها هم تکراری نشود. این مستند را باوجود برخی از ضعف هایش میتوان بارهادید و یادآور این شد که گرکها همیشه در کمین اند و باید برای در امان ماندن از فتنهها به هوش باشیم و چشم و گوشمان به اشاره رهبرمان باشد.
محمدمهدی انتظار - فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.