گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، فاطمه بیگدلی؛ آن چیزی ارزش نوشته شدن دارد که با گریزی به تکرار، ما را با عینکی جدید به مسائل بازگرداند و این عینک جدید لزوماً ارائهدهنده تصویری جامع و درست نیست بلکه ما را در فهم بیشتر مطلب یاری میکند تا شماره چشممان دستمان بیاید!
پس از اظهارات تجزیهطلبانه رجب طیب اردوغان، پاسخهای بسیاری در نفی این اظهارات از داخل و خارج از ایران ارسال شد که رئیسجمهور توسعهطلب ترکیه را بر آن داشت که به کوچه چپ مراجعه کند و زحمتی را هم بر گردن رئیسجمهور کشور ما بیاندازد تا حضور وی را در این کوچه تایید کرده و بگوید: «بعید میدانم اردوغان به تمامیت ارضی ما توهین کند...». اما پیش از رجوع رهبر حزب عدالت و توسعه ترکیه به کوچه چپ، او نشانیهای نسبتاً دقیقی از محل استقرار خود در میدان سیاست داده بود. نواخته شدن مارش «مهتر»، از مارشهای سپاه عثمانی، سخن از سبلان و خواندن شعری که نکات و حواشیاش را بهتر از من میدانید، ما را بر آن میدارد که با جناب اردوغان در مورد توسعهطلبیهایش به پیشگویی بپردازیم.
در مورد حق یا باطل بودن روند او، سخنان بسیاری گفته شده است:
اما در راستای نتیجهبخشی رویاهایش و روشهای چند جانبهای که برای رسیدن به آنها برگزیده، سخن چندانی به میان نیامده است چرا که کسی به این نمیاندیشد که اگر میخواهید با یک جاهطلب به گفتوگو بپردازید باید از چه زبانی بهره گیرید. حق و باطل او در رسیدن به اهدافش میباشد و نه به چالش کشیدنِ آنها، و خب داستان همان عینک جدید ما را به خلوت با او میکشاند که آیا این شکل از گورکنی رئیسجمهور ترکیه برای همسایگانش، در نیل به مقاصد، موفقیتآمیز خواهد بود یا خیر؟ و در این جا تکرار میکنم که این موفقیتآمیز بودن از زبان یک توسعهطلب تعریف خواهد شد.
به نشانیهای او از محل استقرارش در میدان سیاست بازگردیم؛ برنامهریزی برای آغاز تنشهای همزمان در تعامل با کشورهای اروپایی و جهان اسلام و به همراه داشتن نوعی از انکار محافظهکارانه برای منحرف کردن افکار عمومی از اهداف حقیقی این حرکات که در اشکال گوناگون کنشهای سیاسی پنهان شدهاند و شکل واحدی ندارند، بخشی از این نشانی به شمار میرود.
دست گذاشتن بر روی نقطه ضعفهای اروپاییها، یعنی منابع تامینکننده نفت ایشان در شرق مدیترانه، مداخله نظامی در کشورهای منطقه با بهرهگیری از زمینههای مسائل قومی و مناقشات مرزی، تلاش برای نفوذ اقتصادی و فرهنگی در دامنه جهان اسلام که همراهی آن با محوریت ملیگرایی، نوع جدیدی از تعاملات مخرب میان ترکیه و کشورهای اسلامی را رقم زده و از نمونههای ایجاد تنش در جهات و اشکال گوناگون از سوی ترکیه نسبت به همسایگان خود میباشد. بررسی جزئیات بیشتر عملکرد حکومت ترکیه ما را به سیری منطقی و هدفدار از کنشهای سیاسی این کشور با هدایت اردوغان میرساند که ارتباط مشخص و صریحی با اظهارات رسانهای ایشان ندارد. بدین معنا که رهبر حزب عدالت و توسعه این کشور به تطابق کلام خود و انگیزههای حقیقیاش در تحقق شکل جدیدی از امپراطوری عثمانی، پایبندی چندانی ندارد و بازگشت از سخنان خود، انکار و رجوع به همان کوچه چپ را بر از دست دادن افکار عمومی و همپیمانان موقت خود ترجیح میدهد. نکته مهم در این فرایند بیتوجهی به ارزش مولفه زمان است.
رجب طیب اردوغان، زمین وسیعی را برای کشورگشایی خود برگزیده که تنوع ظهور این کشورگشایی نیازمند تحلیل بسیاری است اما تزلزل روند طراحی شده علیرغم در نظر گرفتن ظرافتهای بسیارش که تاکنون نتایج ثمربخشی را برای رئیسجمهور این کشور به دنبال داشته است، در بستر زمان خود را بهتر و بیشتر از گذشته نشان خواهد داد. چرا که رئیسجمهور ترکیه مبنایی را برای مسیر خود برگزیده است که در ادامه راه هیچ متحدی را باقی نمیگذارد.
نه میتوانیم بگوییم مبنای آن اسلام است، نه میتوانیم بگوییم مبنای آن ملیگرایی است. شاید محتملترین و صادقترین مبنا برای تفسیر آنچه که او انجام میدهد، تولد و هدایت قدرتی از جانب رجب طیب اردوغان است که خود را برحسب نیاز و در مواضع گوناگون با نام اسلام و یا منافع ملی به ظهور میرساند. این وسعت زمین بازی برای کشورگشایی، با گذر زمان و فهم سایر حکومتها نسبت به قدرتافزایی ترکیه از مسیر ضعیف ساختن سایر کشورها، مارشی خواهد شد که ابتدای آن برای نوازندگانش دلربا و انتهای آن موجب مرگشان خواهد شد!
فاطمه بیگدلی - کارشناسی فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه تهران
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.