یک استاد دانشگاه گفت: در شرایطی که بعد از جنگ فضای عافیتطلبی و رفاهطلبی بر کشور غلبه یافت؛ اما شهید سلیمانی پای ایده خود ایستاد و دعوت به شهادتطلبی کرد با این وجود میتوان شهادت طلبی را دستاورد بزرگ شهید سلیمانی دانست.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، جمیلهسادات علمالهدی، دانشیار دانشگاه شهید بهشتی، در نخستین نشست از مجموعه رویدادهای «مدرسه تربیتی سلیمانی» که در بنیاد تربیتی حیات برگزار شد، گفت: شهید سلیمانی را نه میتوان جنگ طلب دانست آنگونه که دشمنانش معرفی کردند و نه میتوان جنگ گریز تلقی کرد چنانکه دو گانههای ساختگی در ادبیات رایج اقتضا دارد. بلکه بنابر اطلاق خیر و نسبیت شر در دیدگاه اسلام، که خیر یا شر بودن هر چیزی از جمله صلح و جنگ را به نوع بهره مندیهای افراد و جامعه وابسته میسازد، شهید سلیمانی یک مومن زیرک و خیر طلب هست که از هر دو یعنی صلح و جنگ میتواند در مسابقات خیر طلبی استفاده کند. البته خیر خواهی او برخلاف قهرمانان افسانهای فردگرایانه نبود بلکه شامل حال گروههای بزرگی از جوانان کشورهای مختلف نیز میشد.
وی به بیان چگونگی رفع تعارض میان خیر و شر در زندگی شهید سلیمانی پرداخت و افزود: به رسم مطالعات فلسفی ما در برابر موضوعی همچون ماهیت «خیر و شر» همیشه با این پرسش روبرو هستیم که آیا مصادیق عینی خیر و شر را میتوان برای حل مناقشه فیلسوفان و ارائه ایدهای تازه بکار گرفت یا نه؟ یکی از حوادث رایج در عصر ما که به عنوان شر تلقی میشود همین «جنگ» و «تحریم» است و بحث در باره دستاوردهای خوب و بد جنگ و تحریم به واقع یک فرصت جدید در برابر محققان و دانشجویان ایرانی یا حتی غیر ایرانی قرار میدهد تا بتوانند در باره ماهیت خیر و شر ارزیابیهای تازهای ارائه کنند.
وی بیان کرد: بدون شک بنابر روایت غالب و عمومی که به صورت شهودی نیز قابل درک است، جنگ و شرایط جنگی مذموم و از مصادیق شر تلقی میشود که پیامدهای نامطلوب و فلاکتباری نیز به همراه دارد. در مقابل صلح از مصادیق خیر در نظر گرفته میشود. با این همه در یک روایت خاص که ابتدا توسط امام مطرح شد و بعد بارها از زبان رهبری معظم انقلاب شنیده شد جنگ و تحریم برکات و دستاوردهای بسیاری داشته است و از این جهت میتواند خیر تلقی شود. پس پرسش مهم این است که میان دو تلقی از جنگ یعنی جنگ همچون شر و جنگ همچون خیر با تربیت نسل انقلابی چه رابطهای وجود دارد؟
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه با بررسی آیات قرآن کریم میتوان به مطلق بودن خیر و نسبی بودن شرپی برد، گفت: بعد از پیروزی انقلاب ما مستقیم و غیرمستقیم در گیر جنگ بودهایم؛ جالبتر اینکه همین مسأله در صدر اسلام و در دوره حکومت پیامبر (ص) و حکومت حضرت علی (ع) نیز وجود داشت. در هر سه مورد یک پرسش مشترک در اقلب زمزمههای و نق زدنهای آشکار وپنهان تکرار میشود «چرا بازهم جنگ و دعوا، چرا رفاه و آسایش و خوشی نداریم، چرا دنبال دردسر میرویم، چرا به امور دیگران وارد میشویم و چرا سرمان بکار خودمان نیست؟.
علم الهدی افزود: حالا زندگی شهید سلیمانی روبروی ماست با دو مفهوم جنگ طلبی و جنگ گریزی. واقعا چرا شهید سلیمانی در هیچ یک از این دو قطب ساختگی تفکرات دوآلیستی جای نمیگیرد واقعا نقطه شکست امپراطوری رسانهای نظام سرمایه داری و آمریکا در باره سلیمانی در چیست؟ چرا آنها نتوانستند به مردم دنیا او را به عنوان یک جنگ طلب بقبولانند؟ چرا هیچکس نتوانسته او راجنگ گریز معرفی کند؟ سیره و روش زندگی او با یک نظامی معمولی متفاوت است رفتار مهر و عطوفتش با مردم در کنار مهارتهای نظامی فوق العاده او و به خصوص رویکرد سازش ناپذیرش در برابر استکبار جهانی از یک بنیاد فکری متفاوت در اسلام خبر میدهد.
وی اظهار داشت: تفاوت دیدگاه اسلام در باره جنگ و صلح و خیر و شر انقلاب ایران را از ابتدا در مسیری متفاوت قرار داد و آثار جهانی آن هر روز پر ثمرتر از قبل ظاهر میشود. بنا به ادبیات اهل مدرسه میتوان چنین تصور کرد که سلیمانی شاگرد بسیار باهوش و موفق مکتب تربیتی اسلام بوده که در مقطعی خود به مقام معلمی نائل شده و سپس به قصد پرورش جوانان از جوامع مختلف و خلق فرصتهای یادگیری مناسب دست بکار شده و توانسته موقعیتهای بسیار جذاب و فضاهای ویژهای را برای تربیت فراهم سازد. اکنون معلمی را میبینیم که ضمن تن دادن به جنگ نه فرار از جنگ از یکسو میتواند به تادیب جنگ طلبها و برقراری صلح کمک کند و از سوی دیگر راه کمال را در برابر انسانها باز نگه دارد. این در حالی است که معمولا تصور میشود مخالفت و نفی جنگ با صلح یکی است و صلح به معنای فرار از جنگ است. ولی سلیمانی به ما نشان میدهد که دو گانه جنگ و صلح یک دوگانه فریبنده است. چه بسا صلح ناپایداری که آمیخته به جنگ پنهان یا جنگ در تقدیر باشد و چه بسا جنگی که صلح پایدار به همراه داشته باشد.
علم الهدی گفت: در آیات قرآن، هم صلح خیر تلقی شده و هم جهاد و شهادتطلبی مورد تأکید هستند، اما موقعیت هر یک فرق میکند. تعبیر مبارک «والصلح خیر» که در قرآن آمده به امور اختلافی در عر صه خانواده مربوط میشود. یعنی صلح خیر است و خیر بودن صلح ناظر به اجتماعاتی است که یا در زمره خانواده محسوب میشود مثل خویشان و یا شبه خانواده اجتماعات برادرگونهای که مبنای آنها، مودت و رحمت و اتحاد است، اما جایی که عداوت و دشمنی و فریب و غارت باشد که صلح معنا ندارد. هرجا جنود شیطان در برابر جنود رحمان قرار میگیرند، بحث صلح و سازش مطرح نیست، چون دشمنان و شیاطین به هیچ عنوان با راحتی و خیری که به ما برسد خوشنود نمیشوند بلکه آنها حتی به ادامه حیات مومنین رضایت نمیدهند. از نظر آنها مومنان یا باید بمیریند یا از ایمان خویش دست بردارند و به پیروی از مستکبران بپردازند. حتی قرآن میفرماید که اینها اگر اندک خیری به شما (مؤمنان) برسانند، ناراحت و غضبناک میشوند. البته بررسی ایات نشان میدهد که کفر کافران به خودی خود مشکلی برای مومنان ایجاد نمیکند، اما زمانی که کفر کافران با مقاصد فاسدی همچون بهرهکشی همراه شود، موقعیت خطرناکی است که هر گونه صلح و سازشی را به چالش میکشاند.
وی اضافه کرد: دستیابی به خیر و حقیقت در گرو عدالت است و عدالت مستلزم پرهیز از «ظلم کردن» و «مورد ظلم واقع شدن» است. پرهیز از ظلم برای آدم اخلاقی دشوار نیست، اما آنچه دشوارتر است و بسیار هم دشوارتر است و باید برایش کشته شد این است که بتوانی مقاومت کنی تا مورد ظلم واقع نشوی. اینجاست که استفاده از مفهوم «جنگطلبی» صحیح نیست، بلکه مفهوم «مقاومت در برابر ظالم» است که کار میکند. مشکل این است که جای صلح را تعیین نمیکنیم و آن را به طور مطلق، خیر تلقی میکنیم. نه واقعا در برابر ظالم ایستادن خود بخشی از اقدام برای برقراری صلح است.
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: آنچه مهم است اینکه جنگ و صلح خواستههای ساده فردی نیستند بلکه به مولفههای اجتماعی مختلف وابسته هستند. مولفه قدرت، ثروت و پیوستگی و انسجام در برپائی صلح یا جنگ نقش دارند. در اینجا باید به سیاستهای استعمار جهانی هم توجه داشته باشیم که برای گسترش سلطه خود از کدامیک صلح یا جنگ استفاده میکند. به هر حال مقدمه سلطه بر هر کشوری سلطه فرهنگی است و چه بسا برای سلطه فرهنگی نیاز به صلح بیشتر از جنگ داشته باشد. زیرا به کمک صلح و سازش و تظاهر به دوستی میتواند مقاومتهای فرهنگی را کاهش بدهد.
علم الهدی افزود: مفاهیم زیبای صلح و همزیستی و آزادی و احترام به یکدیگر-به خصوص هنگامی که از سوی کشورهای استعماری و در کشورهای قبلا استعمار شده ترویج میشود احتمالا برای تثبیت هژمونی فرهنگی استعمار استفاده میشوند؛ چه اینکه میبینید از یکسو برنامههای آموزشی همچون برنامه آموزش شهروند جهانی، برنامه آموزش صلح و همزیستی مسالمت آمیز و ... را برای کشورهای جهان سوم توصیه میکنند و از سوی دیگر جوانان را به مبارزه و تقابل با دولتهای محلی ناهمسو فراخوان میکنند چنانکه در باره کشور خودمان میبینیم.
وی در ادامه بحث خود و با تحلیل آیات قرآن گفت: قرآن کریم، تعارض خیر و شر را با توجه به دو مفهوم «ابتلاء» و «صبر» مرتفع میکند. در واقع معارضه خیر و شر، خودش را در هر انتخابی ظهور و بروز میدهد. اگر بخواهیم این تعارض را رفع کنیم، باید به یک مبنا در مبدا یعنی در فاعلیت الهی توجه کنیم که با مفهوم «ابتلاء» روشن میشود و سپس با یک مبنا در غایت یا علت غائی که بشری است توجه کنیم که با مفهوم «صبر» آشکار میشود. آیات و روایات مفصلی در این مورد داریم، از جمله آیه ۴۸ سوره مائده. بر مبنای این آیه اولاً حق یکی است، اما خداوند آن را در منهاج مختلف قرار داد؛ لذا اختلافات یک نوع پیش آمد قطعی است؛ اگر خدا میخواست ناتوان نبود که همه را امت واحد قرار دهد. پس قصد الهی امتحان گرفتن از بشر است. غایت در این آزمون بزرگ دستیابی به خیر است که باید برای دستیابی به خیر سبقت بگیرید. پس اصل در ارتفاع تعارض خیر و شر حکمت پروردگار یگانه عالمیان در برقراری موقعیت «ابتلاء» برای انسان مختار است و راز موفقیت در این مسابقه برای دستیابی به خیر «صبر» است. چه اینکه رمز موفقیت شهید سلیمانی نیز صبر فوقالعاده ایشان بود.
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: اینکه چهل سال فردی به جای برداشت کردن از سالهای جنگ و گرفتار شدن در شرایط عافیت و عافیت طلبی شهری به دنبال موقعیتهای بسیار سخت باشد تا خود و دیگران را به سمت کمال بکشاند این یک موضوع متفاوتی از تجربیات رایج در دفاع مقدس است. سلیمانی را نه میتوان جنگ طلب دانست آنگونه که دشمنانش معرفی کردند و نه میتوان جنگ گریز تلقی کرد چنانکه دو گانههای ساختگی در ادبیات رایج اقتضا دارد. بلکه بنابر اطلاق خیر و نسبیت شر در دیدگاه اسلام، که خیر یا شر بودن هر چیزی از جمله جنگ را به نوع بهره مندیهای افراد و جامعه وابسته میسازد، شهید سلیمانی یک مومن زیرک و خیر طلب هست که از هر دو یعنی صلح و جنگ میتواند در مسابقات خیر طلبی استفاده کند. به نظر میرسد این این از الطاف حضرت زینب (سلام الله علیها) به عنوان ملکه صبر به ایشان است که او را در این کار بزرگ یعنی گشوده نگه داشتن مرزهای کمال یابی و صبر بر هزینههای سنگین آن موفق کرده است.
علم الهدی اضافه کرد: سلیمانی زیر سایه لطف ویژه ائمه طاهرین سلام الله علیهم توانست بطور مستمر بهترین موقعیتهای مسابقه برای خیرات را شکل بدهد و خیر طلبی را گاه از راه ارتباط با فقرا و محرومان و مظلومان و گاه به کمک رهبری پیچیدهترین عملیات جنگی به نتیجه برساند؛ البته خیر خواهی او برخلاف قهرمانان افسانهای فردگرایانه نبود بلکه شامل حال گروههای بزرگی از جوانان کشورهای مختلف نیز میشد. او توانست زمینه کمال یابی و پیشرفت را برای جوانان بسیاری از کشورهای مختلف فراهم کند تا هم خود را بسازند و هم جامعه خود را در گیر راه دیگری متفاوت از توسعه دنیوی بکنند.
وی تصریح کرد: خیر خواهی شهید سلیمانی سبب شده تا خودش نیز به یکی از مظاهر خیر تبدیل شود، اما این خیرخواهی و خیر بودن ریشه در این دارد که در اندیشه و عقیده و رفتار و شخصیت سلیمانی تعارض خیر و شر رفع شده و این ارتفاع ضدین تنها به کمک استمرار توجه به ابتلاء و استمرار در صبر پیشه کردن، ممکن شده است. حضور پرهزینه شهید سلیمانی در شرایط درد و رنج و ترس و اضطراب، گرسنگی، تشنگی، گرما و سرما مقتضی صبر بی مانندی است که از او یک قهرمان واقعی میسازد. حضور صبورانه شهید سلیمانی در شرایط ابتلاء و در عین حال جستجوی آزمونهای تکمیلی بیشتر و بیشتر تا سالیان دراز برای هر انسانی که بخواهد شرط انسانیت را حفظ کند درس آموز است.
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: درد و رنج، ترس و دلهره و خون و آتش و هر آنچه که از دید ما شهرنشینان شر تلقی میشود، برای شهید سلیمانی و شاگردانش صرفا شرایط ابتلا برای مسابقهای بزرگ جهت دستیابی به اهم خیرات دنیوی و اخروی تلقی میشود. قرآن کریم تصریح میفرماید که فلسفه رویدادهایی که به کمبود و نقص در اموال و انفس، مالها و جانها میانجامد یک فلسفه تربیتی است و هدف از پیدایش این نوع رویدادها تکامل انسان عاقل مختار است. قرآن کریم تصور اینکه به نقطهای برسیم که هیچ شری نباشد، را در این دنیاکلاً منتفی میسازد، زیرا شرور انسانی و طبیعی تا حدی مقتضیحیات و فعل آزاد انسان است.
علم الهدی افزود: وقتی در مورد دستاوردهای انقلاب اسلامی صحبت میکنیم، معمولاً به توسعه زیرساختها و فعالیتهای توسعهای همچون صنعت و عمرانی و آموزشی اشاره میشود. گرچه اینها مهماند و خدماتی به مردم شده، اما دستاورد ممتاز ما به حساب نمیآیند. دستاورد ممتاز انقلاب اسلامی شهدا به عنوان انسانهای پرورشیافته و هدایتیافتهای هستند که به مقصد رسیدهاند؛ البته بیش از تعداد و کمیت شهدا که به طور ضمنی به قوت و قدرت دشمن و ضعف ما اشاره دارد، «میزان شهادتطلبی» در جامعه به ویژه جوانان باید ملاک ارزیابی موفقیت انقلاب اسلامی باشد که این ملاک دقیقتری است.
وی بیان کرد: در شرایطی که بعد از جنگ، کشور وارد فضای سازندگی و توسعه شهری و صنعتی شد و عافیتطلبی و لذتجویی و رفاهطلبی غلبه پیدا کرد و از قضا محور تعلیم و تربیت هم قرار گرفت، شخصیتی، چون شهید سلیمانی در این فضا همچون شمع روحیه شهادتطلبی را زنده نگه میدارد. در حالی که بسیاری از جمله مبارزان دوره دفاع مقدس به شهر به عنوان نماد رفاه و آسایش برگشتند و شهری شدند و به اصول و ارزشهای توسعه گردن نهادند، ایشان پای این ایده ایستاد و دعوت به خیر یا شهادتطلبی کرد. در پی این دعوت، جوانانی در تلاش برای شهادت هستند و این روحیه، همچون چراغی به افکار و گرایشها و رفتار آنها جهت میدهد؛ این دستاورد بزرگ و انحصاری شهید سلیمانی است.
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: شهید سلیمانی به عنوان یک مربی عمداً فضای غیرشهری را انتخاب میکند و موقعیتهای جنگی پیشآمده برای او یک فرصت طلایی تربیتی است. این نکته برای معلمان بسیار آموزنده است؛ ترتیب دادن موقعیتهایی که خطر در آنها وجود دارد، اتفاقاً فرصت تربیت است که باید در جستجوی آنها بود. وجه امتیاز ایشان همین است که به عنوان یک مربی هوشمند، موقعیت تربیتی دشوار را شکل میدهد و انتخاب میکند. این ویژگی او را سرور سایر شهدا قرار میدهد.
علم الهدی در پاسخ به این سوال که فرق این روحیهی شهادتطلبی حاج قاسم با روحیه رایج در گروههای استعمارساخته مانند داعش چیست؟، گفت: سلیمانی معمولا با روشنگری کار تربیتی خود را آغاز میکند، ولی داعش دقیقاًبرعکس عمل میکند، یعنی با خاموش کردن شمع تفکر و تعقل و با استفاده از تلقینهای هیجانی است که افرادی را جمع میکنند و نسخه¬ی تقلبی روحیه¬ی استشهادی ایجاد میشود. در حالی که امثال شهید سلیمانی با استفاده از منابع متقن دینی و روشن کردن نور تفکر، تعقل و حکمت در ذهن افراد، آنها را به سمت شهادتطلبی سوق میدادند. این تفاوت اصلی است.
وی بیان کرد: اگر بخواهیم از مشی شهید سلیمانی در تربیت سیاسی استفاده کنیم، باید توجه کنیم که ایشان خیلی درگیر اختلافات سیاسی داخلی نمیشود. او یک دو گانه مهمتری دارد که یک طرف، ولایت فقیه و طرف دیگر استکبار جهانی قرار دارد و وسط این دو چیزی نمیگذارد. یا دعوت به حمایت از رهبری میکند یا دعوت به مبارزه با استکبار جهانی. گویا ما را دعوت میکند به اینکه چشمانمان را باز کنیم و استکبار جهانی را ببینیم. جریانهای مختلف را هم میتوان با این دو معیار سنجید.
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: شهید سلیمانی جهانوطن بود، اما در جهانوطنیاش هم اشاره به رهبری داشت و هیچگاه هیچ کس را به خودش دعوت نکرد. او در جهانوطنیاش روی دوگانۀ ولایت حق و ولایت باطل ایستاده بود. شهید سلیمانی به دلیل موقعیت بالایی که داشت، نیازی به نمایش دادن و شعار دادن نداشت، اما نشان میداد که من میخواهم از رهبری اطاعت کنم. کار تربیتی سلیمانی از این جنس بود که به مردم خودش را مطیع ولایت نشان میداد و مرتب تذکر هم میداد. او یک فرمانده نظامی و مطیع صرف نبود، بلکه میبینید که کاملاً دارد یک کار تربیتی میکند.
علم الهدی تصریح کرد: در تعلیم و تربیت باید شهید سلیمانی را در شبکه ولایت مؤمنان و تولیها و تبریها بفهمیم و در کار تربیتی، همه ما اول شاگرد سلیمانی باشیم و بعد معلم همان مدرسه نیز باشیم. خود سلیمانی نیز همین گونه بود که اول شاگردی کرد و بعد معلم شد و حتی رهبری نیز اول شاگرد مکتب امام (ره) بود و بعد معلم شد؛ این همان مسیری است که همه باید طی کنیم، به شرطی که خداوند هم توفیقمان بدهد.