گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو-پیمان حسنی؛ وقوع تحولات انقلابی در کشورهای عربی منطقه خاورمیانه علاوه بر تغییر تعاملات داخلی حزب عدالت و توسعه راهبردها و رویکردهای سیاست خارجی ترکیه را نیز وارد مرحله جدیدی کرد. یک دهه حکمرانی حزب عدالت و توسعه در ترکیه و بهبود شاخص های اقتصادی، رفاهی و حقوق بشری در ترکیه، باعث شد تا این حکومت، یکی از موفق ترین حکومت های تاریخ ترکیه باشد. اما آنچه که در قبال ترکیه قابل بیان است، تغییر جدی راهبردهای این کشور در عرصه سیاست خارجی است.
این کشور بعد از به قدرت رسیدن اسلام گراها با تغییر در مدل سیاست خارجی واقع گرایانه دوران کمالیسم به سیاست خارجی عثمانی گریی تلاش دارند از یک رویکرد سازه انگارانه در تحولات خاورمیانه پیروی کنند. با روی کار آمدن اردوغان در سال 2002، سیاست خارجی این کشور چرخش ویژه ای داشت. از نگاه حقوق بین الملل، ترکیه من جمله کشورهایی است که در صدد گسترش قلمرو و مرزهای خود است. نمونه این مسئله را حضور گسترده در عراق، سوریه، لیبی و نیز اختلافات این کشور با یونان در تحدید حدود دریایی خود است.
در خرداد ماه سال 1394 این کشور در حدود ۱۵۰ نیروی نظامی به همراه ادوات سنگین شامل ۲۰ تا ۲۵ تانک و نفربر در پایگاه «بعشیقه» در ۱۵ کیلومتری شمال شرق شهر «موصل» عراق مسقر کرد. آنکارا برای توجیه این اقدام تجاوزکارانه خود مدعی بود که با مجوز رسمی دولت مرکزی بغداد وارد خاک عراق شده است؛ در حالی که هیچ سندی را مبنی بر درخواست رسمی عراق از این کشور ارائه نکرد. نتیجه این مداخله نظامی، باعث تیرگی روابط بغداد آنکارا شد. آنکارا مدعی بود که با هدف آموزش نیروهای پیشمرگه و آمادگی آنها جهت نبرد با تروریست های تکفیری داعش وارد موصل شده است در حالیکه نیت اصلی این کشور، حمایت از داعش و تقویت جبهه این گروه تروریستی بود.
در سال 2001 داوود اغلو با انتشار کتابی به نام عمق راهبردی (Stratejik Derinlik) از سیاست تنش زدایی با همسایگان ترکیه پرده برداشت. اما، از سال ۲۰۱۱ این استراتژی به کلی عوض می شود و از ژئواکونومیک به استراتژیک ژئوپلیتیک تغییر وضعیت می دهد. این چرخش اساسی بدین معناست که آنکارا می بایست علاوه بر نفود اقتصادی، نفوذ سیاسی و نظامی نیز در سوریه و عراق پیدا کند. در واقع، استراتژی نوعثمانی گرایی به دنبال تصرف مناطقی در سوریه و عراق است. داود اوغلو ادعا داشت که باید ولایت موصل را اشغال کرد. ولایت موصل در حقیقت گسترده تر از شهر موصل است و این همان سیاست گسترش قلمرو ترکیه است.
در حقیقت ترکیه با باز تعریف سیاست خارجی خود، حضور در خاورمیانه را اساس کار خود قرار داده است. تبدیل شدن خاورمیانه و شمال افریقا به کانون توجهات حاکی از تلاشهای ترکیه برای تقویت بعد هویتی (رویکرد سازه انگارانه) سیاست خارجی خود است. این مسئله بدین معناست که ترکیه در تلاش است تا خود را در کانون بحران های منطقه قرار دهد و بتواند آنها را مدیریت کند، لذا از تمام موقعیتهایی که در منطقه فراهم است در جهت رسیدن به این هدف و تثبیت موقعیتش استفاده می کند.
این کشور بر اساس سیاست نوعثمانی گری به خاورمیانه از ابعاد مختلف به عنوان بهترین دارایی خود مینگرد. فرصت های اقتصادی موجود در این منطقه، نظام های فاسد، جنبش های متعدد اسلام گرا و سکولار در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا این فرصت طلایی را برای ترکیه در حال رشد فراهم ساخته است تا به این منطقه به عنوان مرکز سیاست های توسعه طلبانه منفعت محور خود بیاندیشد.
ترکیه در جریان تحولات انقلاب های عربی، همواره در تلاش می کرد تا از آن به عنوان فرصتی استثنایی برای تثبیت قدرت خود در منطقه، ترویج الگوی دموکراسی ترکیه به ملت های انقلابی منطقه، زمینه سازی برای نفوذ در دولت های برآمده از انقلابها اعراب و نزدیکی روزافزون به غرب و به خصوص اتحادیه اروپا استفاده کند. این کشور در خصوص تحولات سوریه و عراق، با مداخله مستقیم و حمایت از گروههای معارض بیشترین تلاش را برای دستیابی به اهداف تاریخی خود انجام داد.
طمع این کشور به مناطق نفتی عراق و تهدید به استفاده از قدرت نظامی جهت الحاق قسمتهایی از خاک سوریه ، تلاشهایی بود که حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان و احمد داود اوغلو برای عملیاتی ساختن استراتژی عثمانی گری در این کشورها دنبال می کنند.
رجب طیب اردوغان در روز سه شنبه ۱۷ دیماه سال گذشته، در تور شرق دور خود، در دیدار رسمی از ژاپن در پاسخ به سوال یک خبرنگار در مورد نقش ترکیه در سوریه گفت: "ترکیه هدف و برنامه ای برای تبدیل شدن به قدرت منطقه ای یا جهانی ندارد.
سُنی گرایی اردوغان در عرصه سیاست خارجی ضربات سهمگینی به منافع خارجی ترکیه وارد آورد و حتی تنشهایی را در بین اقلیت علوی و اکثریت اهل سنت در مناطقی از ترکیه - بویژه در استان مرزی و علوی نشین هاتای موجب شد.
در نتیجه باید چنین گفت که راهبرد جدید ترکیه بسط و گسترش خود در تمام حوزه ها برای تبدیل شدن به مرکز اصلی قدرت در خاورمیانه است. ورود این کشور به بحران قره باغ و حمایت از جمهوری آذربایجان آن هم با شعارهایی که نشان از یکی بودن ملت های ترک و آذری دارد، نیز قسمتی از این پازل به شمار می رود. علیرغم انکار مقامات ترکیه، به نظر می رسد، شعرخوانی اخیر اردوغان در باکو نیز، تلاشی در راستای همین سیاست باشد. ناگفته نماند که سرمایه گذاری طولانی مدت ترکیه در جمهوری آذربایجان و تلاش برای همسو کردن برخی طرفداران خود در داخل ایران نیز، در حقیقت تلاشی است برای زمینه سازی افزایش نفوذ خود در کشورهای قدرتمندتر منطقه من جمله ایران.
انتهای پیام/