گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو - احمد رضاپور؛ موسسه «مطالعات امنیت ملّی» (INSS) اندیشکده مشهور اسرائیلی است که ریاست آن را ژنرال «عاموس یادلین»، رئیس سابق بخش اطلاعات ارتش اسرائیل (سازمان آمان) بر عهده دارد. این اتاق فکر نهادهای امنیتی اسرائیل در گزارشی تحت عنوان «نبرد بر سر کنترل جنوب سوریه: اسرائیل کجای ماجراست؟» و به قلم ژنرال «ادی دِکِل» از مقامات ارشد در ارتش رژیم و «کرمیت والنسی» نوشت: جنوب سوریه حیاط خلوت ایرانیها و سکّویی برای حمله به اسرائیل است. این منطقه میتواند گزینه تهران برای انتقام ترور «محسن فخریزاده» از اسرائیل باشد.
ایران مصمم است که موقعیت نیروهای نیابتی خود را در این منطقه تثبیت کند و سطح نفوذ نظامی و اجتماعی خود را افزایش دهد. بحران فعلی جنوب سوریه ناشی از فقدان تسلط حاکمیت «اسد» بر جنوب سوریه و رقابت بازیگران متعددی است که در این منطقه فعّال هستند: نیروهای سوریه، شبهنظامیان محلّی و تحت الحمایه ایران، ارتش روسیه، نیروهای حزبالله، جمعیت دروزی و سنّی منطقه که شامل بقایای مخالفان [مسلّح] اسد هستند.
پس از امضای معاهده صلح بین دمشق و شورشیان جنوب سوریه با وساطت روسیه در تابستان سال ۲۰۱۸، حکومت «اسد» کنترل این مناطق را دوباره به دست آورد. روسیه به آمریکا، اسرائیل و اردن تعهد داد تا در مقابل عدم مداخله این کشورها، نیروهای ایران را از جنوب سوریه دور نگه دارد. برخلاف معاهده تسلیم مبنی بر انتقال [مسلّحین] ساکن در مناطق تحت کنترل شورشیان به شمال سوریه، اکثر ساکنان جنوب که قبلاً در واحدهای شورشیان سازماندهی شده بودند به «ادلب» در شمال سوریه منتقل نشدند. این افراد در ازای وعده عدم انتقامگیری حکومت و بازگرداندن ثبات، به استخدام نیروهای امنیتی محلی در آمدند و مطیع حکومت «اسد» شدند.
فرآیند مسلّحسازی ساکنان این مناطق و افزایش شمار مراکز قدرت در آن (همچون اسرائیل)، باعث «ایجاد موازنه قدرت شکنندهای در جنوب سوریه»، «بروز سطح بالایی از خشونت»، «درگیری مسلحانه»، «فقر» و «بیثباتی» شده است.
«تحوّلات ماههای اخیر جنوب سوریه» و «درگیریهای متعدّد میان گروههای تحت کنترل ایران و گروههای وابسته به روسیه» نشاندهنده افزایش رقابت بر سر نفوذ میان ایران و روسیه است و منعکسکننده تضاد منافع در این منطقه باوجود همکاری مشترک آنان در ائتلاف طرفدار حکومت سوریه است.
هدف ایران «تقویت و تحکیم نفوذ خود در سوریه» و «تعمیق قدرت نیروهای نیابتی آن» از طریق نفوذ چندلایه (اقتصادی، آموزشی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی) در نظام سوریه است؛ همزمان بدنبال کنترل زیرساختهای حیاتی، حمایت از شبهنظامیان طرفدار ایران و ایجاد تحولات ایدئولوژیک و جمعیتی است. علاوه بر این، ایران حضور خود را در استانهای جنوبی سوریه واقع در نزدیکی مرزهای اسرائیلی را «به منظور ایجاد جبهه مقاومت دیگری با اسرائیل به واسطه نیروهای نیابتیاش» تحکیم کرده است. ایران احزاب محلّی را تطمیع و وفاداری گروههای محلّی را به سمت خود جذب میکند و همزمان بذر ایدئولوژی ایران را در آن سامان میکارد.
سیاست فشار حداکثری علیه ایران، حملات ادامهدار اسرائیل و رقابت میان ایران-روسیه موجب شد که تهران ماهیت استقرار خود در جنوب سوریه را تغییر دهد. در گذشته، شبهنظامیان شیعه در این منطقه (نزدیکی اسرائیل) عملیات انجام میدادند. امروز، ایران بر نیروهای محلّی ـــ نیروهای دفاع میهنی و شبهنظامیان محلّی که تجهیز و آموزش داده است ـــ واحدهای ارتش سوریه تحت نفوذ ایران (از جمله لشکر چهارم به فرماندهی ماهرالاسد) و به ویژه حزبالله تکیه کرده است.
فیالحال دو گروه اصلی از نیروهای حزبالله در جنوب سوریه فعال هستند: فرماندهی جنوب؛ شامل افسران حزبالله است که به عنوان مشاور و مباشر در ارتش سوریه حضور دارند. واحد «پرونده جولان»؛ تحت فرماندهی مستقیم حزبالله است که درحال ایجاد سلولهای [رزم] از میان سوریهای محلّی میباشد. حزبالله شریک و همکار ایران در اقدامات مربوط به جنوب سوریه است که جنبه فعالیت آنان فراتر از وجهه نظامی میباشد؛ از جمله: خرید زمین به منظور گسترش دایره نفوذ و جلب حمایت در میان اهالی ساکن منطقه جنوب سوریه.