گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، الهام محبتی؛ از آخرین همهگیری و بیماری بزرگ که مردم را درگیر خود کرده است، دهها سال میگذرد. تجربه شیوع ویروس کرونا برای بسیاری از مردم تجربهای جدید و منحصربهفرد بود؛ بنابراین کسی آمادگی مقابله با آن را نداشت. حتی متخصصان هم آمادگی لازم برای مقابله با بحران کوویدـ ۱۹ را نداشتند. هرچند همیشه هشدارهایی در حوزه پدافند غیرعامل، درباره لزوم ایجاد آمادگی عمومی در مقابل بیماریهای مسری ارائه شده است، اما وسعت و در برگیری کرونا آنچنان رخ داد که حتی آموزشها نیز نمیتوانست چندان کمکی به مقابله با این بحران کند. در چنین شرایطی، هنگامی که در مورد کودکان صحبت میکنیم درباره بالندگی و رشد آنها مذاکره میشود؛ رشد و بالندگیای که به دلیل شیوع ویروس کرونا، ناگهان روابط، شرایط و نیز تعاملات و وضعیت عادی زندگی بچهها دستخوش تغییر و تحول شده و در برخی ویژگیها وارونه شد.
وارونگی تجربههای گذشته کودکان، آن هم به سرعتی که شاهد آن بودیم منجر به اثرگذاری منفی بر کودکان مان شده است. قطع شدن زنجیره تعامل و ارتباط بین بچهها، شاید یکی از شدیدترین تغییراتی است که کرونا در زندگی فرزندانمان ایجاد کرده است. چنین دگرگونی برای انسان که گونهای اجتماعی است و بخش زیادی از رشد و بالندگی خود را در تعامل با دیگران و بودن در گروههای همنوع خود کسب میکند، وضعیت سختی را ایجاد میکند.
کودکان ما با شیوع کرونا و بهدلیل اجرای دستورالعملهای بهداشتی امکان حضور در مدرسه، مهدکودک، پارک و مکانهای عمومی دیگر را ندارند. مدرسه، مهدکودک و فضای آموزشگاهی مهمترین نهادهای تعامل اجتماعی، رشد شناختی، رشد عاطفی و هیجانی برای کودکان هستند و اکنون حدود یکسال است که این فضاها در دسترس کودکان نیست. کودکان حدود یکسال است از فرصت بازی کردن در کنار گروه همسالان، با هم بودن، احساس تعارض و تفاوت داشتن و کسب مهارت برطرف کردن این احساس، دور ماندهاند.
با این حال، بخش عمدهای از بچهها تاکنون توانستهاند این بحران را با ویژگیهای خلاقانه خودشان از سر بگذرانند و روشهای جایگزینی برای جبران خلأ ایجاد شده پیدا کنند. اما، واقعیت این است که شرایط فعلی بسیار دشوار است و نمیتوان به ادامه روند کنونی بسنده کرد. روزگاری بچههای ما در فضای وسیعی با دیگر همسالان خود تعامل داشتند و امروز این فضا بهشدت کوچکتر شده است. این اتفاق یقیناً بر روند رشد بچهها و چگونگی شکلگیری شناختها، باورها و ادراک آنها اثر میگذارد و در نهایت بر پنجره ادراکی آنها که فرمدهنده شخصیت آینده بچههاست تأثیر خود را خواهد گذاشت.
به نظر میرسد، بحران کنونی حتماً اثر رشدی بر فرایند رشد کودک و نوجوان خواهد داشت. با هم بودنها و فعالیتهای گروهی و اجتماعی وقتی ناممکن میشود، منجر به پدید آمدن بار تنشزا در بچهها شده و این موضوع میتواند به افزایش تعداد والدینی که فرزندانی مضطرب دارند و از این موضوع شکایت میکنند، منجر شود. در کنار این موضوع، فرصت اجتماعی شدن بچهها هم محدود شده و قطعاً این میتواند مشکلات دیگری را ایجاد کند. اما این سؤال مطرح است که رویکرد و روش مقابله ما با بحران چگونه بود؟ در روزهای اول و هفتههای اول همه میتوانستند کم و بیش با شرایط اضطراری ایجاد شده ناشی از کرونا کنار بیایند و روش سازگاری را پیدا کرده و با مطلوبسازی موقتی شرایط زندگی، فضای اضطراری را به فضایی دلنشین تبدیل کنند.
شاید در ابتدا احساس اجبار و شرایط خاص آنچنان که باید و شاید مطرح نبود و حتی خانوادهها از این وضعیت خوششان هم میآمد چرا که آن را فرصتی مناسب و شبیه تعطیلات شیرینی میدیدند که میتوانستند از آن بهرهبرداری کنند؛ اما، با گذشت زمان بیشتر این روند مزمن و فرسایشی شد؛ خصوصاً برای بچهها که روند عادی زندگی خود را متحول شده دیدند و امکان برقراری ارتباط با دوستان شان را از دست دادند، اما والدین کمتر با چنین مشکلی روبهرو شدند، چرا که میتوانستند حداقلی از رفتوآمد و ارتباط را به واسطه شغل خود با دیگران داشته باشند، اما بچهها از این فرصت محروم شدند. ممکن است والدین بستر و فضای ارتباط به شکل مجازی را برای بچههای خود فراهم کرده باشند، اما این فضا نمیتواند نیازهای واقعی بچهها را در داشتن ارتباط و تعامل با دیگران تأمین کند و تمام ابعاد رشد آنها را شکل دهد. از سوی دیگر، فضای تعاملی بچهها کوچکتر شده است و آنها گاه تا ساعتها تنها در خانه هستند و روز خود را به شب میرسانند و این روند هر روز تکرار میشود. ادامه این وضعیت، منجر به بروز تنشهایی میان فرزندان با والدین شده و در غیاب مهارت والدین برای ارتباط و برخورد با فرزند، دامنه این تنشها به شکل تدریجی افزایش پیدا کرده است.
اما، کرونا صرفا یک تهدید نبود. کرونا این را به ما فهماند که چقدر از هم دور هستیم و تا چه اندازه فاصلههای غیرفیزیکی بین افراد در یک خانواده زیاد است. بسیاری از والدین در این دوره احساس کردند که کودکانشان در خانه تنها هستند و وقتی را برای بازی کردن یا رسیدگی به وضعیت آنها و حتی حرف زدن درباره اینکه چطور روزشان را گذراندهاند، صرف نکردهاند. حتی بسیاری از والدین به یاد نمیآورند که آخرینبار چه زمانی با کودک خود بازی کردهاند. به نظرم، کرونا فرصت بازنویسی دوباره زندگی ما را فراهم کرده است. این فرصت را که برای کودکان مان کودکی کنیم و کنارشان بازیهایی را انجام بدهیم که هیچوقت تجربه انجام آن را کنار پدر و مادر خود نداشتهایم. ما فهمیدیم بازیهای جمعی را بلد نیستیم و بازیهایی را که یاد گرفتهایم محدود است. فکر میکنم در فرصت با هم بودن در خانه که کرونا آن را به اجبار برایمان رقم زده است، این شانس را داریم که یک دور سریال زندگی خود را از نو بنویسیم و خطاهایی را که در دوره قبل مرتکب شدیم، اصلاح کنیم.
الهام محبتی - کارشناسی علوم تربیتی دانشگاه آزاد
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.