کارشناس بازار سرمایه گفت: شوکهای دستوری که دولت به بورس میدهد نتیجهای جز تخریب بازار سرمایه و افزایش بی اعتمادی مردم به دنبال ندارد.
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، این روزها بورس فراز و نشیبهایی را تجربه میکند که حتی منجر به اعتراضها و شعار دادنهایی علیه سیاست گذاریهای دولت در بازار سهام شده است. هر چند روال افت وخیزهای بورس و فراز و فرودهای غیر معمول از نیمه مرداد ماه سال جاری شروع شد، اما در آستانه تغییر دولت و نیاز دولت به فروش اموال خود برای تامین بودجه در بورس با بی اعتمادی که مردم به دولتی که دعوت کننده آنها به بورس بود ایجاد شده مشخص نیست سال آینده وضعیت فروش اموال دولت، اعتماد مردم و سرمایه گذاری در بورس و وضعیت بازار سرمایه چه میشود. همایون دارابی؛ کارشناس بازار سرمایه دلایل ریزشها و مخاطرات اقتصادی که بورس را در سراشیبی با خود همراه کرده است را برای ما توضیح میدهد.
دارابی وضعیت کنونی بورس را ناشی از واقعیتهای اقتصادی کشور عنوان کرد و گفت: واقعیت این است که مسائلی بورس را تهدید میکند و باعث شده علی رغم اینکه ما شرکتهای بسیار خوب و با آینده روش اقتصادی داشته باشیم و علی رغم اینکه به هر حال مقام معظم رهبری توجه زیادی به رونق تولید دارند بازار سرمایه با خطرات و تهدیدات جدی رو به رو شود. یکی از این تهدیدها نرخ بهره بالایی است که با واقعیتها سازگار نیست و جامعه را به جای اینکه به سمت تولید و بهره وری هدایت کند به سمت دلالی، زمین بازی و فعالیتهای غیر مولد هدایت میکند، بنابراین اولین بلایی که خود را روی اقتصاد نشان میدهد نرخ بهره است.
وی ادامه داد: دومین بلایی که بر سر شرکتهای بورسی میآید نرخ گذاریهای مخرب و ویران کننده است. در حالی که صنایع خودروسازی ما باید بزرگترین سهم را در بازارهای آسیا داشته باشند متاسفانه نه تنها نمیتوانند خود را اداره کنند بلکه به صورت بسیار زیادی عقب افتاده اند.
کارشناس بازار سرمایه درباره تهدید بعدی اقتصاد ایران بیان داشت: سومین چالشی که اقتصاد ما را عقب انداخته مخالفتها با خصوصی سازی واقعی است به ویژه مخالفتهایی که در وزارت نفت شاهد آن هستیم. با قاطعیت میتوان گفت سه ضلع یاد شده در حال حاضر اقتصاد ایران را به گروگان گرفته اند و متاسفانه دائما فشار مداومی به اقتصاد ما وارد میکنند، بنابراین اگر این تفکرات اصلاح شود نه تنها بازار سرمایه بلکه سایر بازارهای ما نیز روند رو به رشد خود را طی میکنند، از سوی دیگر بازار سرمایه نه تنها میتواند موتور محرک توسعه اقتصادی و بالا برنده درآمدهای عمومی مردم باشد بلکه زمینه ساز جهش اقتصادی قابل ملاحظهای در اقتصاد ایران میشود که ما را به یک قدرت منطقهای تبدیل کند، اما رسیدن به این هدف نیازمند سیاست گذاری درست و اراده واقعی در مسوولین است.
دارابی در خصوص خطاهای دولت در بورس به ما گفت: دولت وقتی به مردم قول میدهد و گران میفروشد، چه توقعی میتوان از سرانجام فروش داراییهای دولت به مردم داشت؟ قطعا مردم به دولت اعتماد نمیکنند و دولت نمیتواند در تامین مالی از بورس موفق باشد. دو صندوقی که به بازار عرضه شد، صندوق بانکی که بعدا بانکها با نرخ بهره بالا تحت فشار قرار گرفتند و دیگری هم صندوق پالایشی که با تفکرات چپی و عدم راه اندازی رگلاتوری و عدم شفاف سازی مراودات دولت و پالایشگاهها عملا زمین زده شد، در چنین شرایطی با سوء مدیریتها مشخص است که درزمینه تحریمها نیز شرایط اقتصادی سختتر میشود و وضعیت نامشخصی بر بازار سرمایه و کسانی که به دولت اعتماد کردند وارد میشود.
دارابی در پاسخ به این سوال که با ریزشهای اخیر و عدم اعتماد مردم به دولت و اینکه دولت روی فروش اموال خود در بورس حساب باز کرده برای سال آینده فروش اموال دولت در بورس چقدر محتمل است یک جمله پاسخ داد: بسیار کم!
وی و ضعیت بورس را تا آخرسال برای ما اینگونه پیش بینی کرد: امیدوار هستیم که دولت سیاست خود را در اقتصاد ایران تغییر دهد چرا که تحریمها و فشارهای آمریکا فقط ۱۰ درصد روی اقتصاد تاثیر دارند در حالی که ۹۰ درصد مشکلات ایران داخلی است، بنابراین برآیند تصمیمات دولتی بر بورس تاثیر میگذارد اگر دولت کار خود را در بورس به درستی انجام دهد یعنی به سوی مردم و تحقق اقتصاد مقاومتی ابلاغی مقام معظم رهبری حرکت کند شاهد خبرهای خوبی در بورس و عرصه اقتصاد کشور خواهیم بود وگرنه نمیتوان تحلیل روشن یا خوبی داشت.
دارابی در پاسخ به این سوال که چقدر احتمال دارد باز هم تا پایان سال شاهد افت در شاخصها باشیم گفت: تا کنون افت زیادی داشتیم که تا اینجا نباید افتهایی این چنینی اتفاق میافتاد چرا که واقعیتهای بورس با توجه به تورم و نقدینگی سازگاری ندارد بنابراین به نظر بنده بازار به شدت اصلاح شده، اما مساله شوکهای دستوری است که دولت به بازار سهام و اقتصاد وارد میکند که جز تخریب تاثیری ندارد، شوکهایی مانند افزایش نرخ بهره، قیمت گذاریهای دستوری، تفکرات چپی که اجازه شفافیت به بنگاههای اقتصادی را نمیدهد از جمله مواردی است که بورس و اقتصاد را زمین زده است.
وی در پایان در خصوص ارز ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومانی واینکه باز هم شاهد رانتهای جدیدی در بازار واقتصاد خواهیم بود گفت: دولت باید توضیح دهد که بر چه اساسی این نرخ را کشف کرده است؟ مگر همین دولت نبود که با ارز ۴۲۰۰ تومانی نزدیک به ۲۰ میلیارد دلار از ذخایر ارزی را در اختیار رانت خواران قرار داد که هر روز یک پرونده درباره آنها باز میشود؟ وقتی اقتصاد ما نرخی را پذیرفته و این نرخ میتواند شفاف کشف شود، عرضه و تقاضا در آن مشخص شود، ارز ۱۱ هز ار و ۵۰۰ تومانی قرار است به چه کسانی داده شود و چه کسی میتواند این فساد را جمع کند؟ مساله این است که آیا کسی در دنیا وجود دارد که از این اندیشهها حمایت کند؟ وقتی تولید کنندگان نمیدانند که با قیمت ارز روی ۲۰ هزار تومان آزاد باید مواد اولیه را برای سال آینده بخرند یا ارز رئیس جمهور یا ارز مجلس! چنین مسائلی در دنیا بی معنی است چرا که روی فرآیند اقتصاد، تولید و بورس تاثیر منفی میگذارد. وقتی فرآیندهای اقتصادی شفاف نباشد چگونه میتوانید روی ارزش سهام مهر تایید بگذارید، لذا وقتی ارزش نامشخص شود بورس هم بلاتکلیف میشود و همین وضعیت در بورس همواره حاکم خواهد بود.