ابلق جدیدترین ساخته نرگس آبیار با حضور درخشان الناز شاکردوست و هوتن شکیبا به موضوعی که این روزها در جهان خود را به شکلی دیگر درقالب فریادهایی بلند نشان میدهد پرداخته است. مسئله حقوق زنان و سوء استفاده و آزارهایی که برای بیان اش این زن است که در دوراهی سکوت و فریاد قرار میگیرد. سکوتی که کشندهتر از فریاد است و فریادی کشندهتر از سکوت.
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- فاطمه قربانی رضوان؛ ابلق جدیدترین ساخته نرگس آبیار با حضور درخشان الناز شاکردوست و هوتن شکیبا به موضوعی که این روزها در جهان خود را به شکلی دیگر درقالب فریادهایی بلند نشان میدهد پرداخته است. مسئله حقوق زنان و سوء استفاده و آزارهایی که برای بیان اش این زن است که در دوراهی سکوت و فریاد قرار میگیرد. سکوتی که کشندهتر از فریاد است و فریادی کشندهتر از سکوت.
در میز نقد دانشجو همراه با منتقدان سینما به شیوه پرداخت نرگس آبیار در «ابلق» پرداختیم؛
رضا صائمی منتقد سینما و تلویزیون درباره فیلم ابلق گفت: «من این فیلم را از فیلم قبلی نرگس آبیار بیشتر دوست داشتم. سوژه را خیلی میپسندم، چون خانم آبیار به سراغ سوژهای رفته است که ارجاع اجتماعی به واسطه جنبش meto که در جهان راه افتاده است و در ایران رد پای آن پررنگ شده است دارد. به نظر من نگاه خانم آبیار طوری نبود که بخواهد روی این موضوع موج سواری کند. در واقع مسئله سوء استفاده و آزار جنسی زنان را به دنیای شخصی خودش وارد کرده است. مثلا به جای آنکه سراغ طبقه متوسط و مرفه یا روشنفکر جامعه با یکسری مولفه و ویژگیهای زندگی مدرن شهری بروذ که اتفاقا بیشتر درگیر این موضوع هستند سراغ طبقات پایین دست جامعه رفته است که در مناطق فقیر نشین زندگی میکنند و زیر خط فقر هستند. انتخاب طبقهای که درباره اش صحبت میشود سوژه را اخلاق زدایی میکند. اینکه بی اخلاقیها برای طبقات بالای جامعه است و گویی احساس میکنیم که طبقه پایین وفقیر جامعه طبقه اخلاقی هستند و ما فقر را بهانهای قرار میدهیم برای تطهیر اخلاقی آن طبقه.»
این منتقد سینما در ادامه گفت: «خانم آبیارخیلی صبورانه و با تامل و با جزئیات قصه خودش را بسط میدهد و مقدمه چینی میکند. گرچه من احساس میکنم یک جاهای دچار وسواس در پرداخت به جزئیات هم میشود. جزئیاتی که خیلی لازم نیست و این ممکن است ریتم را کند کند و یا اضافاتی باشد که حذف آنها انسجام قصه و درام را بیشتر میکند. کارگردان خیلی با صبر و جزئیات پیش میرود تا از آنچه که کاشته در یک سوم پایانی کاربرداشت دراماتیک داشته باشد.»
آنتونیا شرکا منتقد و مدرس دانشگاه درباره جدیدترین ساخته نرگس آبیار گفت: «من معتقد هستم که خانم آبیار قصه گویی خوبی هستند و خیلی خوب میتواند در قالب سینمایی روایت خود را بیان کند و فیلمساز قدرتمندی است. در این فیلم هم به یک موضوع زنانه متمرکز شده است. موضوعی که این روزها زیاد درباره اش شنیده ایم و صحبت شده است. اینکه زنها در رابطه با خشونتی که به آنها میشود سکوت میکنند درحالی که این نباید باشد. ولی فیلم میتوانست پایانی بهتر داشته باشد. فکر میکند که حیف شد که فیلم اینگونه به پایان رسید. یکجور دعوت به اینکه یک وضعیت ایستا و یک وضعیت ناامید کننده را ادامه بدهیم و در مقابلش سکوت کنیم؛ به نظر من خیلی حیف بود برای چنین فیلمی که اینگونه تمام بشود.»
شرکا در ادامه درباره شخصیت پردازی و بازی بازیگران هم گفت: «آقای هوتن شکیبا در نقش خود بسیار خوب ظاهر میشود. الناز شاکردوست زیاد شبیه فیلم قبلی خود یعنی شبی که ماه کامل شد بود، ولی به هر حال این از بازی خوب او چیزی را کم نمیکند. بهرام رادان در نقشی که دارد خیلی خوب جا نمیافتد و خیلی متقاعد کننده نیست. احساس میکنم نرگس آبیار با شلوغیهایی که در فیلم ایجاد میکند به این معنا که پردازش فیلم هایش به شکلی است که خیلی چشم گیر است و جلب توجه کننده است، مخاطب از این غافل میشود که بخواهد خیلی درگیر شخصیتها بشود. به طور کلی فکر میکنم که خانم آبیار فیلمسازی کنشمند است و بیشترمی خواهد اکشن را وارد کار بکند تا اینکه لزوما در وجود یک شخصیتی برود و درونیات او را بکاود. البته به غیر از قهرمان و شخصیت اصلی که همان الناز شاکردوست است.»
رضا صائمی در این باره بیان داشت: «یکی از امتیازهای فیلم بازیها است. من فکر میکنم امسال در بخش بازیگری از این فیلم نامزد خواهیم داشت حتی سیمرغ. گرچه که پارسال هوتن شکیبا سیمرغ گرفته است، ولی این نقش او هم بوی سیمرغ میدهد. یکی از نقاط عطف این فیلم هوتن شکیبا با یک گریم بسیار سنگین و متفاوت است. به طوری که من ده دقیقه اول فیلم او را نشناختیم. یکی از ویژگیها این نقش و توانمندیها هوتن شکیبا در بیان بود. در واقع روی یک لحنی کار کرده است. از طرفی هوتن شکیبایی که استایل ظریفی دارد در این فیلم تیپ و قیافه آدمهای اراذل را به خودش میگیرد. به طور کلی فیلم فیلم شلوغ و پر کاراکتری است و فضای شلوغی دارد که اجرای آن سخت است و خانم آبیار در فیلمهای قبلی خود نشان داده است که در هدایت فضای شلوغ توانمند است.»
آنتونیا شرکا درباره نوع نگاه و پرداخت آبیار به این مسئله زنانه بیان داشت: «درباره پایان بندی مخاطب بیشتر از اینکه ناراحت بشود حرص میخورد از اینکه یک نفر پیدا شده که صدای اعتراض اش را بلند کرده است، ولی اعتراض او هم در نهایت منتهی به سکوت میشود. این دستاورد خوبی برای فیلمی که یک زن آن را میسازد نیست و یک نوع دعوت به سکوت است.»
رضا صائمی در اینباره گفت: «نکته بسیار مهمی که در این فیلم برای من وجود داشت این بود که با آنکه خانم آبیار یک زن است و قصه هم یک قصه زنانه است، اما روایت اش از این قصه فمینیستی نیست. مثلا مانند نگاه خیلی اغراق آمیز و سانتی مانتالی که خانم تهمینه میلانی در فیلمهای خود دارد و باعث میشود نه تنها قصه بلکه شخصیتها هم خیلی اگزجره و غیر قابل باور باشد نیست. فیلم نرگس آبیار یک فیلم زنانه است، اما فمنیستی نیست. فیلم به خوبی نشان میدهد که چه دلایلی باعث میشود وقتی زنان مورد سوء استفاده قرار میگیرند سکوت میکنند.»
او در ادامه گفت: «من خیلیها را دیدم که میگفتند با آنکه خانم آبیار زن است، ولی نگاهی منفعلانه به زن داشته و از حق و حقوق زنان دفاع نکرده است. درحالی که خانم آبیار اینجا دارد یک آسیب شناسی اجتماعی میکند نسبت به مسئلهای آزارهای جنسی و اینکه چرا در ایران با توجه به مقتسات فرهنگی که ما داریم مصلحت اندیشی برای تداوم زندگی بر حقیقت طلبی و مطالبه حق و حقوق ارجحبت پیدا میکند. راحله که شخصیت اصلی فیلم است مجبور میشود که تن به سکوت دهد و حتی خودش را در پایان به یک ضد قهرمان تبدیل بکند. این به معنای انفعال زنانه یا عقب کشیدن فیلمساز به عنوان یک فیلمساز زن نیست. اتفاقا پرداخت به این شکل تلخی و دردناک بودن مسئله را نشان میدهد. تلخی انجا است که ما به عنوان مخاطب میدانیم که ظلمی به این زن شده است، اما به دلایلی که مطرح میشود او به خاطر نگاههای یک سیستم سنتی که همیشه این زن هست که شکست میخورد و مغلوب میشود اگر مورد سوء استفاده قرار بگیرد سکوت میکند و نشان داده میشود که دلایل اجتماعی فرهنگی برای این سکوت چه چیزی است. این درواقع مظلومیت موقیعیت زن را نشان میدهد نه منفعل بودن او را.»
رضا صائمی افزود: «ما از این حرص میخوریم که زنی مورد سوء استفاده قرار گرفته است، ولی به دلایلی نمیتواند از حق اش دفاع کند. در فیلم نگاه کاملا جامعه شناسانه است و نشان میدهد که ساختارهای محدود فرهنگی اجتماعی ما این امکان را برای زن فراهم نمیکند که اگر سوء استفادهای برای زن پیش آمد بتواند حق خودش را بگیرد.»