کد خبر:۹۱۰۸۲۵
همراه با فجر ۳۹| بررسی فیلم‌های جشنواره فجر؛

تاریک‌خانه حجازی / اروپا در خیابان‌های تهران

سوژه در روشن، آخرین ساخته روح‌الله حجازی، تکراری است و باید پیرنگ را ذیل سینمای خیانت و خودباختگی تفسیرکرد. او در این فیلم به سراغ یک مرد میان‌سال علاقه‌مند به سینما و مال‌باخته می‌رود و زندگی او را ترسیم می‌کند.

گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو_سیدمجتبی هاشمی؛ سوژه در روشن، آخرین ساخته روح‌الله حجازی، تکراری است و باید پیرنگ را ذیل سینمای خیانت و خودباختگی تفسیرکرد. او در این فیلم به سراغ یک مرد میان‌سال علاقه‌مند به سینما و مال‌باخته می‌رود و زندگی او را ترسیم می‌کند. این فیلم گیرایی در توصیف و پرداخت به شخصیت‌های محوری نداشته و از ابتدا تا انتهای قصه، صرفا این کشمکش‌هاست که مطرح و تعریف می‌شود. شخصیت اول داستان، روشن، کودک یا نوجوانی ابدی است و همین امر موجب می‌شود در مواجهه با کشمکش‌های حجازی پاسخی نداشته باشد. نوجوان ابدی برای جبران حقارت و خودباختگی خود و به دلیل کمال‌گرایی شدیدی که دارد، طول امل زیادی دارد و بخاطر اینکه برنامه‌ریزی نمی‌کند و هدفی برای زندگی خود لحاظ نکرده نمی‌تواند در عمل کاری بکند و به آرزو‌های خودش دست پیدا کند. انتخاب چنین خصیصه‌ای برای شخصیت اول، بایستی قصه در نوع مواجهه مبارزه‌گونه و فعالانه را روایت کند. روشن فاقد این نوع قصه‌گویی است و حجازی برای ارائه راهکار و حل مساله، شخصیت و مخاطب را به نوعی خلسه زودگذر و مخدرات دنیوی دعوت می‌کند. نکته‌ای که من باب کشمکش‌ها می‌توان بیان کرد، کمیت بالا و کیفیت بسیار پایین است. قصه در چند نقطه و نما می‌توانست مخاطب را به دام خود بیاندازد، اما انفعال در ارائه راهکار ویا کنش متقابل نسبت به کنش اولیه در پیرنگ، بیانگر درنظر نگرفتن بیننده است.
 
تاریک‌خانه حجازی / اروپا در خیابان‌های تهران

نکته‌ای که پیرامون این نوع ترسیم حجازی وجود دارد؛ بی‌توجهی به مخاطب و پرداخت ایجابی و متعهدانه به معضلات مطرح‌شده است. این نوع سینما، سینمایی جشنواره‌ای و روشنفکرزده است. شهید آوینی در آینه‌ی جادو می‌گوید: «وجه اخص سینمای متفکر که می‌گویند، سینمای فلسفی است که تعبیر درست آن سینمای فلسفه زده است. سینمای روشنفکری‌زده سینمایی است که مخاطبان خود را در میان روشنفکران متظاهر غرب‌زده که از انوار متفکر فقط پُز آن را دارند، می‌جوید و این بیماری نه‌فقط به حیطۀ سینما محدود نمی‌شود بلکه از درون جامعه و از طریق دیگر هنر‌ها به سینما راه یافته است». سینمای فلسفه‌زده، بی‌پاسخ و منفعلانه حجازی در روشن به نقطه کمال می‌رسد.

شمایل‌انگاری در روشن کاملا در خدمت مدرنیته است. تهران حجازی، تهران اروپایی است. حجازی در ساخت شخصیت، سنت‌ها، مکان، لباس، طراحی صحنه و موسیقی، خط داستانی و در نحو از نماد‌های مدرن بهره می‌گیرد. نما‌ها رنگ‌وبویی از زندگی آسیایی و متعهد به معنا ندارد و به شدت خودبنیاد است. مدعای فلسفه‌زدگی دقیقا نقطه‌ای است که بناست نسبت به شمایل‌انگاری تفسیری برپایه هرکدام از اجزا ارائه کرد. مال‌سازی، علاقمندی به سینما، کلاکت، مواد مخدر، خیانت، خودفروشی، مد و پوشش، موقعیت بالانشین‌ها و حلبی‌نشین‌ها همه خرده برساخته‌هایی پیرامون مدرنیسم و انسان خودبنیاد است. حتی اگر موقعیت توصیفی را به انتقادی تغییر دهیم باز هم حجازی در بیان انتقادی از پیامد‌های مدرن شدن و از هم پاشیدگی خانواده با شکست مطلق روبروست.
 
تاریک‌خانه حجازی / اروپا در خیابان‌های تهران

حجازی در روشن گاه‌گداری می‌خواست تسلط بر قاب‌بندی و کارگردانی را به رخ مخاطب بکشد که اگر مخاطب به دقت به آن خیره شود؛ از ظاهر نحیف قاب‌بندی، میزانسن و کارگردانی او متعجب خواهد شد. نکته عجیب‌تر آن است که حجازی به پلات‌توئیست نزدیک و دور می‌شد و آن را اعمال نمی‌کرد. مواجهه روشن با خیانت همسرش و رویارویی او با دوستش، برخورد او با نگهبان ساختمان و موقعیتی که کشف می‌کند مال‌باخته شده، بهترین نقطه برای بهره‌گیری از پلات‌توئیست است که کارگردان به نقطه استفاده از آن نزدیک می‌شود، اما در استفاده از آن خودداری می‌کند. فیلم نه می‌تواند نماینده تیپ باشد و نه شخصیت‌های باکیفیتی خلق کند. پیرنگ نیز از حفره‌های داستانی رنج می‌برد و در صحنه‌ها مختلف مخاطب را گیج می‌کند که دقیقا باید چه خط، فضا و لحنی را تطبیق دهد و بپذیرد. احساس نگارنده بر این است که ممکن است فیلم‌نامه و پژوهش‌های پیش تولید با کیفیت صورت نگرفته و حتی بازیگران نیز نسبت به کنش و دیالوگ خود توجیه نبودند.
 
تاریک‌خانه حجازی / اروپا در خیابان‌های تهران

روشن حجازی، سقوط آزاد سازنده در فرم، قصه و بینش است. فلسفه‌زدگی و دقت نکردن در پرداخت و طرح و حل مساله، خلق شخصیت‌های سطحی و نامفهوم و فرو رفتن در چاه خودباختگی و سیاه‌نمایی بنام یک اثر کاملا روشنفکرانه و تجربی از جمله خصایص آخرین ساخته روح‌الله حجازی است. هرچه باشد می‌توان این گذاره را به کار برد که او اعتقادی به چیره شدن بر مصائب و معضلات ندارد یا حل آن را به دم دستی‌ترین صورت تخدیری می‌توان انجام داد.
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار