گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- منصوره پورکریمی؛ شاید اگر از بسیاری پدران سرزمینمان بپرسیم که پدر بودن چگونه است؟ در پاسخ خواهیم شنید: "پدر بودن سختترین کار دنیاست. " سختترین کار دنیا که هر مردی دوست دارد آن را برعهده گیرد. سیزده رجب مصادف با ولادت امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) در آئین و سنت ما شیعیان روز مرد و روز پدر نامگذاری شده است و با هدیه و جشن و تبریکات مرسوم به پایان میرسد. اما نکته حائز اهمیت این است که آدمی تا شناختی از نقش خود نداشته باشد نخواهد توانست به خوبی از پس آن بربیاید و پدر بودن و پدری کردن نقش مهمی است که مردان جامعه امروزه باید نسبت به آن حساس باشند و برای ایفای نقش خود به عنوان یکی از ارکان خانواده تعقل ورزند.
اسلام در باب فضیلت جایگاه پدر و ارزشمندی آن سخن بسیار دارد، اما شاید در این شرایط ملتهب تغییر ذائقه و افکار دنیای امروزی یافتن ویژگیهای یک پدر خوب و راهبرد اجرایی برای ایفای آن آسان نباشد؛ لذا با تکیه بر نمونه و الگوی کامل یک مرد و پدری خوب همچون امام علی (ع) باید تلاش کنیم تا بشناسیم و درک کنیم که خوب پدری کردن حق فرزند بر پدر است.
حجت الاسلام محمد برمایی مشاور خانواده و مدرس دانشگاه در گفتگو با خبرگزاری دانشجو در پاسخ به این سؤال که پر رنگترین ویژگی امیرالمؤمنین (ع) در نقش پدری چه بوده است بیان کرد: «وقتی که داریم از پدر صحبت میکنیم پدر در شان، مقام و معنا و تعبیرش از نگاه منظر دین و مباحث اجتماعی که در سیره و سنت اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین وجود دارد، جایگاه والد بودن و جایگاه ولایت داشتن تعریف میشود و شاید پدر مهمترین جایگاه و تاثیرش در زندگی هرکسی، ولایت و ولی بودن پدر در زندگی است.
وقتی که داریم از ولی صحبت میکنیم یعنی کسی که سرپرست است، کسی که مسئولیت سرپرستی انسانی و فرزندی را به عهده دارد. شاید پررنگترین ویژگی امیرالمؤمنین (ع) در نقش پدر بودن که به قول آن روایت معروف که حضرت رسول (ص) و علی بن ابیطالب (ع) پدران امت هستند، این پدری به معنای سرپرستی است، به معنای هدایتگری است. یکی از مهمترین ویژگیها همین ویژگی است؛ پذیرفتن این ولایت و سرپرستی از سمت یک پدر، که خودش در یک جایگاه ویژهای قرار دارد، که این ولایتی که به فرزندان دارد برای رستگاری و عاقبت بخیری و هدایتگری فرزندان بسیار بسیار از اهمیت بالایی برخوردار است و در جایگاه آن کسی که فرزند این پدر است باید این ولایت و این والد بودن و آن سرپرستی را مطیع و پیرو باشد.
برای همین است که ما در حوزه پدری در ادبیات روانشناختی اسلامی وقتی که از یک پدر حرف میزنیم به قول امام سجاد (ع) پدر ریشه است، "الولد وسط الجنه" این پدری که از او حرف میزنیم وسط بهشتی است که ریشههای معنایی، ریشههای ژنتیک، ریشههای فیزیولوژی حتی ریشههای معنایی ما و ریشههای وراثتی ما از او گرفته میشود؛ اینها نشانهها و ویژگیهای اصیل یک پدر است که در امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) به عنوان امام امت و پدر امت یاد شده است.»
حجت الاسلام برمایی راهکارهای یک پدر خوب بودن در جامعه امروزی با توجه به ویژگی ذکر شده و الگو بودن حضرت را اینگونه توصیف کردند: «یک جمله خیلی درخور تامل و به نظرم کلیدی و بسیار جذابی دارند امیرالمؤمنین (ع) که میفرمایند: "جایگاه پدر برای یک فرزند انتقال ادب است"؛ یعنی اینکه یک پدر بتواند ادب و آدابی را از یک سبک زندگی که از یک تعقل بالا و خرد بالا برخوردار است، به فرزند بیاموزد و آن فرزند را در تمام تلاطمهای زندگی، روزهای خوب و بدش به یک ادبی برساند که بتواند درهای بسته زندگیاش را باز بکند، راههای خوب زندگیاش را پیدا بکند؛ این یکی از آن ویژگی-های درجه یک پدر خوبِ مسلمان ایرانی در کشور ما است.
پدری که میتواند به فرزندش ادب را نشان بدهد و بیاموزد این پدر حتماً هرچند بی سواد، اهل معرفت است، اهل آگاهی است. من معتقد هستم حتی پدر بد هم میتواند ادب یاد بدهد. خیلی وقتها به این باید فکر کرد که حتی والدین بد هم خوب هستند؛ البته به شرطی که خسارتهای بزرگی به بچههایشان نزنند.
اما اگر قرار باشد که با توجه به الگو بودن حضرت علی (ع) یک فضای خوب، یک راه خوب برای پدر خوب بودن را پیدا کنیم بهترین پدر پدری است که ادب و آداب را به فرزندهایش یاد بدهد. ما در دورهای داریم زندگی میکنیم که سبک زندگی فرزندانمان از والدینشان متفاوت شده. تفاوت دنیا، سرعت روزافزون تکنولوژی و اتفاقات اجتماعی و فرهنگی در کل دنیا دارد نسلها را از هم دور میکند؛ اما شاید این در مصادیق ما را از هم دور بکند، اما در مفاهیم زندگی، در معنای زندگی میتوانیم به شدت هنوز به هم نزدیک باشیم.
کلی حرف و حال مشترک، کلی نگاه و منظر مشترک پیدا کنیم با والدین و فرزندانمان؛ آن هم جایی است که از نگاه معنای زندگی به زندگی نگاه کنیم، معنای زندگی از خود زندگی خیلی مهمتر است. شاید امروز پدری در سبک زندگی تغذیه یا پوشش یا هر چیزی با فرزندش دچار مسئله باشد؛ ولی اگر قرار باشد یک مفهوم بزرگی به نام سخاوت، ادب کرامت، آداب لطف و مهربان بودن با خودمان و اعضای خانوادهمان، مفید بودن در یک جامعه، ایمان و متدین بودن را یاد بدهد هنوز فضای مشترک بین پدرها و فرزندان زیاد است.
شاید مصداق فراغت و سرگرمی و اهداف امروز فرزند من با منِ پدر متفاوت باشد. من هیچ وقت فکر نمیکردم شاید تکنولوژی من را به اینجا برساند که سبک زندگی من بر أساس یک هوشمندی خاصی رونق بگیرد؛ اما امروز هم در همین فضای مجازی، هم در رسانههای مدرن و نوین امروزی بر أساس آنچه که ما داریم با آن زندگی میکنیم و به آن میگوییم سبک زندگی، این سبک زندگی نیاز به یک معنای فاخری دارد که دیگر قدمت دیروز و امروز نمیشناسد، چون معنای زندگی در کل جریانات زندگی و دههها و سدهها جاری و ساری است.
شما سخاوت را در در صد سال پیش همچنانی که تعریف میکردید امروز هم همان تعریف را دارد. بنابراین شاید پدر خوب پدری است که میتواند نه در مصادیق، بلکه در مفاهیم و آداب و ادب فرزند خودش را پیش ببرد. شاید اگر من یک فرزند خوب بودم، یک فرزند خلفی بودم باید از پدرانم و از پدرم راه و رسم زندگی را میآموختم که چگونه میشود بخشید، چگونه میشود دل یک زن را به دست آورد، چگونه میشود به خدا نزدیکتر شد، چگونه میشود رزق حلال را به دست آورد، چگونه میشود کینه نورزید. اینها همهاش از مهمترین بخشها است.
بنابراین من فکر میکنم پدران ما و پدران خوب ما در هوش اخلاقی فرزندان بسیار بسیار تأثیر دارند. شاید پدر خوب پدری است که فضیلتهای انسانی را در فرزندش بالا میبرد. کسی که از هوش اخلاقی بالا برخوردار است مهم نیست در چه دنیایی دارد زندگی میکند، دهه زندگیاش خیلی دیگر مهم نیست. آن مفهوم کلام، آن جان کلام و جان زندگی او و معنای زندگی او فضیلتهای زندگی من را بالا میبرد.
بنابراین پدران به شدت در هوش اخلاقی ما تأثیر دارند. پدر خوب فضیلتهای خلقی و اخلاقی یک فرزند را میتواند بالا ببرد. حتی پدر بد هم میتواند آن فضیلت را گوشزد کند؛ بنابراین پدری خوب است که شاید از سبک زندگی من دور باشد یا از فرزندش دور باشد؛ اما در فطرت، در اخلاق، در منش و رفتارهای اجتماعی و فردی، حوزه خانواده و مفاهیم و موضوعات از این دست بسیار بسیار میتواند مؤثر باشد. پس پدران ما ریشههای فضیلتهای اخلاقی ما هستند و به قول امام سجاد (ع) وقتی که میفرماید:"پدر ریشه است" ریشه فقط در ژنتیک یا در فیزیولوژی ما نیست، ریشه در اخلاق، در منش، در سبک زندگی و نگاه ما به دنیا و آخرت است.