گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- مائده عفتی؛ ژوئن سال ۱۹۸۵ میلادی «هایائو میازاکی»، «ایسائو تاکاهاتا» و «توشیو سوزوکی» استودیو جیبلی را تاسیس کردند تا نسیم جدیدی در صنعت انیمه ژاپن باشند. اما این باد در ژاپن باقی نماند و در همه جهان دمید.
قبل از تاسیس این استودیو، میازاکی و تاکاهاتا با یکدیگر در استودیو توئی انیمیشن همکار بودند و توشیو سوزوکی نیز در مجله Animage مشغول به کار بود. بعد از آشنایی سوزوکی با این دو نفر رابطه دوستانه عمیقتر شد و ایدهی استودیوی انیمیشنسازی خودشان شکل گرفت.
در آن زمان، هایائو میازاکی دومین انیمه سینمایی خودش، یعنی انیمه «نائوشیکا از درهی باد»، را ساخته بود و ایسائو تاکاهاتا هم کارگردان قابل و معروفی بود و آثارش در سطح جهان شهرت داشتند. آنها باهم تصمیم گرفتند تا جهان انیمه را دگرون کنند. تاکاهاتا نیز خالق انیمههای معروف «هایدی، دختر آلپ» و «آن از گرین گیبلز» یا همان انیمه آن شرلی با موهای قرمز است و این دو سریال دوستداشتنی را قبل از تاسیس استودیو جیبلی ساخته بودو علاقه و خلاقیتش اهرمی بود که او را به این سو هل داد.
این استودیو تا امروز به تولید انیمه، فیلمهای تلویزیونی، تبلیغات و فیلمهای live-action پرداخته، اما انیمههای این استودیو به شهرت خاصی رسیدهاند.
اولین انیمه ساخته شده به دست هایائو میازاکی و دوستانش قبل از به وجود آمدن استودیو جبلی بود. انیمهی «نائوشیکا: از دره باد» در سال ۱۹۸۴ از روی مانگاهایی که هایائو میازاکی طراحی کرده بود به کارگردانی دوستش ایسائو تاکاهاتا ساخته شد.
بعد از انیمهی «لاپوتا: قلعهای در آسمان» که در سال ۱۹۸۶ منتشر شد، استودیو جبلی تصمیم گرفت تا همزمان روی دو انیمه کار کرده و این دو انیمه را در یک سال منتشر کند. نتیجهی این ریسک بزرگ، انیمهی «مدفن کرمهای شبتاب» به کارگردانی ایسائو تاکاهاتا و انیمهی «همسایهی من توتورو» به کارگردانی هایائو میازاکی بود.
با وجود فروش خوب و امتیاز بالا و جوایز متعدیی که این دو انیمه دریافت کردند تا مدتی بودجهای برای ساخت یک اثر جدید وجود نداشت و میازاکی برای ساخت انیمه بعدی خود یعنی «سرویس تحویل کیکی» از دارایی خودش استفاده کرد.
اوضاع به همین منوال پیش میرفت تا اینکه یک شرکت اسباببازی برای استفاده از کاراکتر توتورو برای عروسکهایش با استودیو جیبلی تماس گرفت و به این ترتیب جیبلی به روزهای پیشین خود برگشت تا موفقیتهایی که در انتظارش بود را رقم زند.
«سرویس تحویل کیکی» تبدیل به پر فروشترین انیمه ژاپن در سال ۱۹۸۹ و در دوازدهمین جایزهی بزرگ انیمه Anime Grand Prix برندهی بهترین انیمه، بهترین نقش اول زن و بهترین موسیقی متن شد.
کاراکتر زن یکی از برجستهترین المانهای استودیو جبلی است. زمانی که کمپانی دیزنی پرنسسهایی را نشان میداد که برای نجات محتاج مردانی هستند که به کمکشان بشتابد استودیو جبلی زنانی را خلق میکرد که به دنبال شناخت خود میرفتند و دربرابر مشکلات میایستاند و با این کار هم خودشان و هم دنیا را نجات میدهند.
یکی از این انیمهها «قلعه متحرک هاول» است. بسیاری از فضاهای موردعلاقهی میازاکی، از فضاهای ضد خشونت گرفته تا توانمندسازی زنان و یا فداکاری، همگی در این فیلم که از نظر بصری یکی از دقیقترین و پرجزییاتترین آثار این کارگردان است دیده میشود. طراحی قلعه داستان خیرهکننده است؛ اثری کمنظیر در تاریخچه آثار جیبلی. تک تک قابهای این اثر از نظر بصری کمنظیر هستند. قابهای این فیلم پر از جزییات هستند. میازاکی دیدگاه افسانهای خودش از چیزی که مردم دربارهی جیبلی دوست دارند را در این فیلم به تصویر کشیده است و این در حالی است که اثرش پیامی واضح برای مخاطب دارد. میازاکی مخالف جنگ عراق بوده است و این فیلم را در واکنش به این جنگ ساخته است.
یکی دیگر از این انیمهها «شهر اشباح» است. دو دهه پس از پخش «شهر اشباح»، بهترین فیلم استودیو جیبلی به چیزی بیش از یک انیمیشن موفق تبدیل شده است. «شهر اشباح» داستان یک دختر ۱۰ ساله به نام چیهیرو و ماجرای او در یک سرزمین عجایب پر از اشباح است. این فیلم در حقیقت به یک کلاسیک مدرن تبدیل شده است. مخاطبان این فیلم را در سطح انیمیشنهای محبوب دیزنی میدانند، به طوری که این فیلم به بخشی از تاریخچه فرهنگی آثار این هزاره تبدیل شده است. این فیلم تمام چیزهایی که ما در مورد جیبلی دوست داریم را در خودش دارد.
فیلمهای استودیو جیبلی به آمیختگی فرهنگ سنتی از یک سو و تکنیک مدرن و نابودی طبیعت از سویی دیگر اشاره میکرد. میازاکی در مصاحبهای میگوید:« من به مرحلهای رسیدهام که جز ساختن فیلمهایی که در آنها از مشکل انسانیت به عنوان بخشی از اکوسیستم اشاره نشده باشد، راهی ندارم.»
میازاکی برای نشان دادن این موضوع از نشانههای ژاپنی و اروپایی استفاده کردهاست. به عنوان مثال موضوع فیلم قصر متحرک هاول با اینکه رمانتیک است و در قصری زیبا و رمانتیک در الزاس آلمان است، ولی در عصر ماشین و صنعت اتفاق میافتد.
فیلم «شاهزاده مونونوکه» نیز از مضمونی مشابه برخوردار است. شخصیت اول این فیلم پسری است که شاهزاده قبیلهٔ خود بوده و به دلیل جنگ با یک خدا و لمس شدن و اهریمنی شدن دستش توسط او که به وسیله انسانها با گلولهای آهنین به موجودی اهریمنی تبدیل شده بود، از قبیله جدا شده و تمام تلاش خود را میکند تا بین خدایان جنگل و دختری به نام «مونونوکه»، که بزرگ شدهٔ جنگل و گرگها است، با کارکنان کارخانه ذوب آهن و رئیسشان دوستی برقرار کند.
علاوه بر همکاریها و اتفاقات خوشایندی که برای استودیو رخ افتاد، گاهی موانع و یا مشکلاتی نیز بر سر راه جیبلی قرار میگرفت. اما برای هر کدام از این مشکلات راه حل و یا قانونی به وجود آمد تا از تکرار این ناخوشایندیها در آینده جلوگیری شود.
بعد از ادیتهای فراوان بر روی انیمهی «نائوشیکا: از درهی باد» توسط آمریکا و توزیع آن با نام «جنگجویان درهی باد»، قانون سفت و سخت «ادیت ممنوع» در این استودیو شکل گرفت. اعضا استودیو به هیچ وجه موافق با تغییر و یا کم شدن ثانیهای از انیمههای خود نبودند و تاکید داشتند که داستان باید بدون هیچ ویرایش و کامل بازگو شود.
این قانون زمانی برجستهتر شد که شرکت «میرامکس» پیشنهاد داد ادیتهایی بر روی انیمه زیبای «شاهزاده مونونوکه» انجام شود تا این انیمه را برای بازار مناسبتر کند. طبق شایعاتی که توسط طرفداران رد و بدل میشود، به منظور رساندن هر چه بهتر مفهوم قانون «ادیت ممنوع» توشیو سوزوکی یک شمشیر سامورایی را با پیام «بدون حذفیات» برای این شرکت فرستاد!
سال ۲۰۱۴ میازاکی اعلام کرد که بازنشسته خواهد شد و در پی آن استودیو جیبلی اعلام کرد که تا مدتی بعد از بازنشستگی میازاکی به ارزیابی خواهد پرداخت. اما این دوری زیاد ادامه پیدا نکرد و دومین ماه سال ۲۰۱۷ که فرا رسید، سوزوکی اعلام کرد که میازاکی برای ساختن چگونه زندگی میکنید به دنیای انیمیشن باز خواهد گشت.
انیمیشنها با انعکاس نیت خالقان بهعنوان یک ابزار قدرتمند برای انتقال ایدهها و ایدئولوژیها هستند که هویتهای خاص را به طور ویژه به کودکان القا میکند؛ و ججیبلی با هر انیمه دنیای از افکار مثبت و ایمان و باور به خودت را در انیمههایش به نمایش میکشد و همین باعث میشود که کارهای استودیو جیبلی نسیمی در صنعت انیمیشن و انیمه در سراسر جهان باشد.