به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، شاید نام «برندا شیفر» تا کنون به گوش شما نخورده باشد، اما مطمئناً اخبار اتفاقاتی را شنیدهاید که وی مستقیماً در شکلگیری آنها نقش داشته است: از تنشهای قومیتی در ایران گرفته تا شعرخوانی جنجالی رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، در شهر باکو، پایتخت کشور آذربایجان. در گزارش پیش رو بیشتر با خانم شیفر و فعالیتهای او آشنا خواهید شد.
«برِندا شِیفِر» حوالی سال ۱۹۶۵ در آمریکا به دنیا آمد و چنانکه خودش میگوید دوران نوجوانیاش را در سانفرانسیسکو گذراند و در دبیرستان «برلینگیم» تحصیل کرد. سال ۱۹۸۲ زمانی که هنوز در دوره دبیرستان بود برای اولین بار به شوروی سفر کرد. خودش در جلسه شهادتش در سال ۲۰۱۴ مقابل «کمیسیون امنیت و همکاری در اروپا» کنگره آمریکا، موسوم به «کمیسیون هلسینکی»، در اینباره میگوید:
در دوران نوجوانی در منطقه خلیج سانفرانسیسکو زندگی میکردم. آن موقع به جای پوستر ستارههای [موسیقی] راک یا بازیگران هالیوود، تصویری از «لایحه نهایی اعلامیه هلسینکی» [سال ۱۹۷۵ برای بهبود روابط میان بلوک غرب و بلوک شرق] را روی دیوار کنار تختم چسبانده بودم. (خنده.) مادرم الآن دارد گوش میدهد. احتمالاً میتواند حرفم را تأیید کند. این اصول انگیزهی بخش اعظم فعالیتهای من در دوران جوانی بود و حتی در دوران تحصیلم در دبیرستان برلینگیم... به جماهیر شوروی رفتم، با «ممنوعالمهاجرت»ها [شهروندانِ عمدتاً یهودی که دولت شوروی (و سایر دولتهای بلوک شرق) به آنها اجازه مهاجرت، معمولاً به اسرائیل، را نمیداد و همینطور سایر فعالان حقوق بشری غیریهودی ملاقات کردم.
شیفر سال ۱۹۸۶ مدرک کارشناسی خود را در رشته علوم سیاسی و روابط بینالملل از «دانشگاه عبری اورشلیم»، سال ۱۹۸۹ کارشناسی ارشدش را در رشته علوم سیاست، شاخهی مطالعات روسیه، از همان دانشگاه، و سال ۱۹۹۹ مدرک دکترای خود را در رشته تاریخ از دانشگاه تلآویو در فلسطین اشغالی دریافت کرد و عنوان رساله دکتریاش «شکلگیری هویت جمعی آذربایجان با توجه به انقلاب اسلامی در ایران و فروپاشی شوروی» بود. وی و بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ عضو برنامههای روابط بینالملل و مطالعات خاورمیانه دانشگاه عبری اورشلیم و بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ عضو برنامه امنیت بینالملل مدرسه حکومتداری جان اف. کندی در دانشگاه هاروارد آمریکا و همچنین مدیر تحقیقات «برنامه مطالعات خزر» در این دانشگاه بود؛ برنامهای که سال ۱۹۹۹ با بودجه یک میلیون دلاری از سوی «اتاق بازرگانی آمریکا-آذربایجان» و جمعی از غولهای نفتوگاز، از جمله «اکسان» و «موبیل» (دو کمپانیای که اکنون به هم ملحق شده و کمپانی اکسانموبیل را تشکیل دادهاند)، و «شِورون»، تشکیل شد که همگی منافع هنگفتی در منطقه دارند.
وی که سالها در دانشگاه حیفا در فلسطین اشغالی تدریس کرده، در حال حاضر از این دانشگاه «مرخصی با حقوق» گرفته و به عضویت اندیشکده فوقالعاده تأثیرگذار شورای آتلانتیک در آمریکا درآمده است. شیفر همزمان محقق و استاد پروازی مرکز مطالعات اوراسیا، روسیه و اروپای شرقی در دانشگاه جورجتاون آمریکا نیز هست. وی عضو فعلی یا سابق برخی دیگر از دانشگاهها و اندیشکدههای آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز هست؛ از جمله اندیشکدههای فوقالعاده ضدایرانیای مانند «بنیاد دفاع از دموکراسیها». با این حال، فعالیتهای شیفر به حوزه تحقیق و تدریس خلاصه نمیشود.
ایران یکی از موضوعات مورد علاقه شیفر است، تا جایی که بسیاری از فعالیتهای او مستقیماً به ایران برمیگردد؛ و بهخصوص تلاش برای ایجاد تنشهای قومیتی در ایران. چنانکه گفته شد، موضوعات ایران و آذربایجان برای اولین بار در رساله دکتری شیفر علناً به هم گره خوردند. با این حال، شیفر بعدها هم این دو موضوع را بارها به هم گره زد. یکی از مهمترین کتابهایی که شیفر تا کنون نوشته کتاب «مرزها و برادران: ایران و چالش هویت آذربایجانی» در سال ۲۰۰۲ است؛ کتابی که شش سال بعد ترجمههای آن به ترکی (در استانبول ترکیه) و فارسی (در تهران، پایتخت ایران) نیز منتشر شد؛ در حالی که گزارشها حاکی از آن است که روابط نویسنده با رژیم صهیونیستی از سوی مترجم و ناشر افشا نشده است.
برخی دیگر از آثار شیفر عبارتند از: «شرکای در سختی: رابطه استراتژیک روسیه و ایران» (۲۰۰۱)، «تشکیل جمهوری آذربایجان: تأثیر بر آذربایجانیها در ایران» (۲۰۰۲ - به زبان ترکی)، «چالش داخلی آذربایجانی ایران: پیامدها برای سیاست در قفقاز» (۲۰۰۴)، «جمهوری اسلامی ایران: واقعاً [جمهوری اسلامی] هست؟» (۲۰۰۶)، «محدودیتهای فرهنگ: اسلام و سیاست خارجی» (۲۰۰۶)، و «سیاستهای قومیتی در ایران» (۲۰۱۰).
اگرچه در بیوگرافیهای شیفر اشارهای به محل تولد یا ملیت او نشده، اما برخی او را آمریکایی، برخی آلمانی و عدهای دیگر او را آمریکایی-اسرائیلی توصیف کردهاند. آنچه مسلم است اینکه شیفر مستقیماً مأمور رژیم صهیونیستی بوده و مدتی (که البته در بیوگرافیها زمان آن بیان نشده) به عنوان محقق و تحلیلگر سیاسی برای «دولت اسرائیل» و همچنین سازمان ضداطلاعات ارتش این رژیم موسوم به «آمان» کار کرده است.
شیفر همچنین بارها مقابل کمیتههای مختلف در کنگره آمریکا (و پارلمان اروپا) حاضر شده و درباره روابط آمریکا با آذربایجان، استفاده از این روابط برای تأثیرگذاری روی ایران و «نفوذ ایران در جنوب قفقاز و مناطق اطراف» شهادت داده است. شیفر طی شهادت سال ۲۰۱۴ خود مقابل «کمیسیون هلسینکی» در کنگره آمریکا درباره اهمیت آذربایجان میگوید:
آذربایجان سرزمینی است که یهودیان هرگز در آن با یهودستیزی مواجه نشدهاند. یهودیان درباره احساس غربت در آذربایجان صحبت نمیکنند، چون خودشان را بخشی از آذربایجان حس میکنند، و هیچ آذربایجانیای یهودیان را به هیچ عنوان در این کشور مهمان نمیداند... آذربایجان برای آمریکا از جنبههای بیشتری هم اهمیت دارد، از جمله سیاست واشینگتن در قبال روسیه، روابط با ایران، منع اشاعه هستهای، امنیت منطقهای در خاورمیانه، و امنیت انرژی اروپا.
به علاوه، بخشهایی از متن آمادهشدهی شیفر برای شهادتش در این جلسه از این قرار است:
ایران، همسایه جنوبی آذربایجان، تلاش میکند ثبات آذربایجان را تضعیف کند. ایران کشوری چندقومیتی است و امنیت داخلیاش ممکن است تحت تأثیر تحولات در کشور همسایهاش یعنی جمهوری آذربایجان قرار بگیرد. نیمی از جمعیت ایران از اقلیتهای قومیتی غیرفارس تشکیل شده است و آذربایجانیها با حدود یکسوم جمعیت، بزرگترین گروه اقلیت در این کشور هستند. اکثر شهروندان ساکن استانهای شمال غربی ایران، چسبیده به مرز با جمهوری آذربایجان، آذربایجانی هستند. یکی از دلایلی که ایران از ارمنستان در جنگ با آذربایجان حمایت میکند این است که ترجیح میدهد آذربایجان غرق درگیری باشد و در نتیجه نتواند به عنوان یک منبع حمایت یا الگوبرداری برای اقلیت آذربایجانی در خود ایران عمل کند.
◄ بسیاری از شخصیتهای برجسته در ایران عضو اقلیت آذربایجانی هستند؛ از جمله [آیتالله] سید علی خامنهای، رهبر معنوی این کشور، و میرحسین موسوی که در رأس گروه معارض «جنبش سبز» قرار دارد.
◄ اگرچه آذربایجانیها در تشیع [با ایرانیها] مشترک هستند و تاریخ طولانیای به عنوان یک کشور واحد با اکثریت فارس ایران دارند، اما تهران به آذربایجانیها اجازه نمیدهد مدرسه یا دانشگاهی با زبان مادری خودشان داشته باشند یا در نهادهای دولتی از زبان آذربایجانی استفاده کنند.
◄ رویکردها درباره دولت ایران در میان حدود ۲۵ میلیون جمعیت اقلیت آذربایجانی در این کشور متفاوت است. برخی از آذربایجانیها هسته خواص حاکم بر ایران را تشکیل میدهند و برخی دیگر برای تحقق حقوق زبانی و فرهنگی خود میجنگند. این در حالی است که قسمتی از آذربایجانیها در ایران، بهویژه جوانها، علناً خودشان را آذربایجانی معرفی میکنند، با حاکمیت فارسمحور مخالف هستند و علیه رژیم حاکم مبارزه میکنند.
شیفر، که طبق گزارشهای موجود روابط نزدیکی با سفیر آذربایجان در ایران نیز داشته است، فقط به سخنرانی در کنگره آمریکا اکتفا نکرده، بلکه تلاشهای زیادی برای تحریک تنشهای قومیتی در ایران و بهویژه حمایت از جداییطلبی کرده است، تا جایی که «تورج اتابکی» استاد ایرانی-هلندی تاریخ اجتماعی خاورمیانه و آسیای مرکزی در دانشگاه لیدن هلند و پژوهشگر ارشد مؤسسه بینالمللی تاریخ اجتماعی، در بررسی کتاب «مرزها و برادران» مینویسد: «این کتاب نمونهای عالی از این است که دستورکار سیاسی چگونه میتواند تاریخ را از ماهیت «تاریخ بودن» تهی کند و «خارج از بافت» بررسی نماید.» اتابکی که اصالت ایرانی-آذربایجانی دارد، مینویسد شیفر در کتاب «مرزها و برادران» دچار «فراموشیِ انتخابی در یادآوری دادههای تاریخی» است.
شیفر علاوه بر متهم کردن ایران به «ترس از دموکراسی» به خاطر «جامعه چندقومیتی»اش، صراحتاً اقدام به حمایت از جداییطلبی آذریزبانها در ایران کرده است. وی اواسط سال گذشته میلادی (۲۰۲۰) طی مقالهای در اندیشکده جنگطلب بنیاد دفاع از دموکراسیها در ادامه تلاشهای ایرانستیزها در واشینگتن و تلآویو برای بالکانسازی خاورمیانه (بر اساس «مرزهای خونی») پیشنهاد کرد از شکافهای قومیتی در ایران استفاده شود و به طور خاص آذریزبانهای ایران به بهانه حمایت ادعایی تهران از ارمنستان در درگیری با جمهوری آذربایجان، به تجزیهطلبی تشویق شوند؛ توطئهای که پایگاه خبری صهیونیستی «میدا» آن را اینگونه توصیف میکند: «شیوه صدمه زدن به ایران؛ حتی بدون حمله هوایی».
بلوچستان آزاد، کردستان آزاد، آذربایجان، عراق سنی، …؛ نقشه خاورمیانه بزرگ «رالف پیترز» پس از اجرای طرح «مرزهای خونی»؛ نقشه مدنظر «برنارد لوئیس» تاریخدان بریتانیایی-آمریکایی، استاد دانشگاه، و نظریهپرداز یهودی برای خاورمیانه بالکانسازیشده؛ در این نقشه، نام کشورهایی که منطقه به دست میآورند با رنگ «سیاه»، آنهایی که منطقه از دست میدهند با رنگ «قرمز» و کشورهای بدون تغییر با رنگ خاکستری نوشته شده است؛ ایران یکی از کشورهایی است که طبق این نقشه، باید تجزیه شود
یکی از تنشهای اخیر میان ایران و ترکیه که گفته میشود شیفر در آن نقش پررنگی داشته، شعرخوانی رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، در باکو بود. طبق گزارشهای موجود این لابیگر دانشآموختهی اسرائیل با همکاری مشاوران اردوغان، شعری را به رئیسجمهور ترکیه پیشنهاد کردهاند که بوی جداییطلبی آذربایجان از ایران از آن شنیده میشود؛ اقدامی که نه تنها اعتراض تند دولت و مجلس ایران را به دنبال داشت، بلکه با اعتراض حتی برخی از نمایندگان مجلس ترکیه هم مواجه شد.
البته با توجه به سوابق شیفر چنین اقدامی را نمیتوان غافلگیرکننده توصیف کرد؛ هرچه باشد کتابهای شیفر را «مانیفست پانترکیسم در ایران» میدانند؛ خود او روابط نزدیکی با مقامات ارشد دولت ترکیه، از رئیسجمهور تا وزیر خارجه، دارد؛ در جریان درگیریهای اخیر میان آذربایجان و ارمنستان تلاش کرد نقش میانجیگری ایران را مخرب نشان دهد و حتی آذریهای ایران را به اعتراض علیه دولت این کشور تحریک کند؛ و همان کسی است که به مایک پمپئو، وزیر خارجه سابق آمریکا در دولت ترامپ، پیشنهاد کرده بود استفاده از اقلیتهای قومیتی در ایران و بهویژه پانترکها را به سیاست «فشار حداکثری» واشینگتن علیه ایران اضافه کند. شیفر در یادداشتش در خبرگزاری رویترز تحت عنوان «کاتالیزور مفقود برای دموکراسی ایرانی» علناً میگوید آمریکا، جامعه بینالمللی، و رهبران معارض در ایران برای تغییر رژیم در این کشور باید توجه بیشتری به اقلیتهای قومیتی کنند که طی سالهای گذشته دست به اقدامات مسلحانه علیه دولت ایران زدهاند.
قطعاً تلاش برای تجزیه ایران در راستای اهداف رژیم صهیونیستی است، اما شیفر علاوه بر اسرائیل، برای تحقق منافع آذربایجان نیز گامهای بلندی برداشته است. وی مدتی به عنوان «متخصص سیاستهای قومیتی در ایران» در «آکادمی دیپلماتیک آذربایجان» دانشگاه زیرمجموعه وزارت خارجه آذربایجان، فعالیت کرده است، اما فقط ایرانیها نیستند که به فعالیتهای شیفر اعتراض دارند. این لابیگر آذربایجان در آمریکا هم جنجالآفرینی کرده است. «کن سیلورستین» خبرنگار مستقل آمریکایی، در مطلبی تحت عنوان «استادهای مزدور» در مجله شناختهشده «هارپرز» (یکی از قدیمیترین ماهنامههای آمریکایی که هنوز هم منتشر میشوند) از روابط شیفر با آذربایجان و دفاع او از دولت این کشور انتقاد کرده است. اما جنجال اصلی سال ۲۰۱۴ ایجاد شد.
شیفر مقالات زیادی در نشریههای شناختهشده آمریکایی، از جمله نیویورکتایمز، واشینگتنپست، والاستریتژورنال، فارنافرز، و رویترز منتشر کرده است. بسیاری از این مقالات ماهیت ضدروسی (و ضدایرانی) دارند و در آنها تلاش شده آذربایجان به عنوان شریکی برای آمریکا با موقعیت جغرافیایی میان ایران و روسیه معرفی شود. این در حالی است که شیفر تا سال ۲۰۱۴ صرفاً وابستگیهای آکادمیک خود را برای این رسانهها افشا میکرد و اشارهای نمیکرد که مشاور رئیس شرکت دولتی نفت آذربایجان موسوم به «سوکار» نیز هست. نیویورکتایمز ماه سپتامبر سال ۲۰۱۴ مقالهای تحت عنوان «زمینخواری بعدی روسیه» به قلم شیفر درباره تنشهای میان ارمنستان و آذربایجان منتشر کرد که در آن ادعا شده بود روسیه ممکن است بعد از کریمه به فکر دستاندازی به قفقاز جنوبی (و احتمالاً آذربایجان) باشد.
حدود یک هفته پس از انتشار این یادداشت، نیویورکتایمز وادار شد یک «یادداشت سردبیری» به انتهای این مقاله اضافه کند (کاری که واشینگتنپست نیز بعداً انجام داد) که از این قرار بود:
این مقاله با موضوع تنشها میان ارمنستان و آذربایجان، افشا نکرد که نویسنده مشاور شرکت دولتی نفت آذربایجان بوده است. برندا شیفر، نویسنده این مقاله، مانند سایر نویسندگان ستون نظرات، قراردادی را امضا کرده که او را ملزم میکند هرگونه «تضاد منافع»، چه بالفعل و چه بالقوه، را افشا کند. اگر دبیران [نیویورکتایمز] از روابط شیفر با این شرکت اطلاع داشتند، به او اصرار میکردند این رابطه را افشا کند.
این «یادداشت» به نوعی عذر بدتر از گناه بود و رسانههای دیگر از انتشار این مقاله انتقاد و حتی شیفر را لابیگر مخفی دولت آذربایجان توصیف کردند. شکی نیست که شیفر در تمام دوران فعالیت خود در پی تحقق منافع رژیم صهیونیستی و کشور آذربایجان بوده است، اما نکته مهم اینجاست که تقریباً در هیچکدام از بیوگرافیهای او اشارهای به همکاری نزدیک وی با این دو نمیشود. اکنون این سؤال پیش میآید که آیا اعضای کنگره آمریکا وقتی شیفر همان سال (و البته در موارد دیگر، دستکم از سال ۲۰۰۱) مقابل آنها تحت عنوان «پژوهشگر»، «کارشناس» و «استاد دانشگاه» علیه ایران و روسیه و در حمایت از آذربایجان شهادت میداد، از همکاری نزدیک او با دولت آذربایجان اطلاع داشتهاند یا خیر.