گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو؛ سریالهای نوروزی سالهاست که پای ثابت تعطیلات نوروز خانوادههای ایرانی هستند و تلویزیون هرسال تلاش میکند تا تولیدات ویژهای برای نوروز داشته باشد. سرالهای نوروزی امسال تلویزیون در ژانرهای مختلف تلاش کردند تا بسته نوروزی خوبی را برای مخاطبان فراهم بیاورد. از «گاندو ۲» در ژانر امنیتی جاسوسی که از زمان پخش فصل اولش هم مخاطبان زیادی را با خود همراه کرد تا فصل سوم سریال پرطرفدار «نون خ». در این میان سریال شبکه پنج «نوروز رنگی» با حال و هوای دهه شصت به تلویزیون آمد و توانست با ساختن خاطرات آن سالها، لحظات خوبی برای مخاطبان بسازد و با ۸۲.۶ درصد رضایت، رکورد میزان رضایتمندی سریالهای شبکه پنج سیما از سال ۱۳۹۷ تا کنون را بشکند
.
سریال نوروز رنگی جدیدترین ساخته علیرضا مسعودی یا همان علی مشهدی است که خیلی از مردم او را با استندآپهای کمدی خندهدارش در خندوانه میشناسند و اهالی فرهنگ و هنر با فیلمنامههایش در سریالهای طنز ماندگار تلویزیون از جمله «ساعت خوش»، «کوچه اقاقیا»، «سه در چهار» و ... به یاد میآورند. او این بار در قامت کارگردان و پس از تجربه «آخر خط» به تلویزیون بازگشت تا سریالی متفاوت از زادگاهش یعنی مشهد بسازد. به سراغ علی مسعودی رفتیم تا درباره سریال نوروزیاش با او گفتگو کنیم؛
آن سالها ویژگیهای خیلی خوبی داشت؛ همدلی و مهربانی آدمها، سادگی و هوای همدیگر را داشتن، ساده زیستیها و نبودن چشم و هم چشمی، قناعت، حس هم دوستی و همسایه مداری. در واقع میخواستم تلنگری بزنم به تفاوتهایی که در زندگیها و رفتار انسانها با یکدیگر ایجاد شده است. دهه ۵۰ و ۶۰ اگر کسی یک جا مستاجر میشد سالها بدون اینکه اجارهای اضافه بشود در همان خانه میماند. آدمها قدر همسایه خوب را میدانستند و همسایهها از خواهر و برادر نزدیکتر بودند.
اگر کسی مشکلی در زندگی داشت قبل از اینکه خواهر و برادرش خبردار شوند همسایهها خبردار میشدند و کمک میکردند که مشکل حل شود. خیلیها به من در اینستاگرام دایرکت دادند که چقدر آن زمانها خوب بودند و خیلیها یاد آن دوران کرده بودند. در هر خانوادهای هم یک نسل از آن دوران وجود دارد که زمانی که سریال را تماشا میکنند یاد خاطرات و زندگیهای آن زمان میافتند.
حدس میزدم. اینکه میگویند هر چه از دل برآید به دل نشیند درباره این موضوع هم صادق است. این سریال علمی تخیلی نبود، من در آن فضا زندگی کرده بودم، آن آدمها را حس کرده بودم و آن مدل زندگی را دیده بودم به همین دلیل مردم خیلی دوست داشتند. مطمئنم که اگر یکی از شبکههای سراسری و در ساعت بهتری پخش میشد استقبال بهتری هم داشت.
ولی با وجود شبکه و ساعت پخش فعلی، این میزان استقبال را انتظار نداشتم. دایرکتهای خوبی هم برایم آمده بود. یکی از آنها که خیلی هم جذاب بود آقایی بود که نوشته بود من و همسرم مدتی مشکلاتی داشتیم، ولی از شب اولی که این سریال پخش شد انقدر خندیدیم که باعث شد کم کم به هم نزدیکتر بشویم.
دلیلی انتخاب مشهد شناختی بود که از فضای آنجا داشتم و حتی دوست دارم هر سال یک سریال در مشهد بسازم. چرا همه چیز باید در تهران متمرکز بشود؟ مگر در مشهد یا شهرهای دیگر اتفاقات جالب نمیفتد؟ آنجا هم قصههایی وجود دارد که میشود روایت کرد.
کار در این شرایط به شدت سخت بود و با استرس بالا. کار ما حتی ۱۵ روز تمام به دلیل اینکه کل گروه کرونا گرفتند، تعطیل شد. من فکر میکنم وقتی که اقتصاد یک کشور اوضاعش به هم بریزد، بخش هنر بیشترین ضربه را میخورد. وقتی مسئولین میگویند ما در دوسه سال اخیر ۳۰۰ درصد تورم داشتیم، این موضوع روی فیلم و سریال سازی هم تاثیرگذار است.
یک مثال سادهاش این است که روزی که ما برآورد بودجه کردیم تیرماه بود، اما روزی که کار را کلید زدیم قیمتها بیش از دوبرابر شده بود. این شرایط کار را سخت میکند و به نظرم اگر میخواهیم کیفیت کارهای هنری بالا برود باید همراه با تورم جامعه حمایتها از فرهنگ و هنر هم بیشتر بشود.
«نوروز رنگی» بیست فسمتی است و این شبها ساعت ۲۳ از شبکه پنج پخش میشود.