به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، شورای سیاست خارجی آمریکا در یادداشتی به قلم ایلان برمن معاون ارشد این اندیشکده محافظهکار نوشت: جاهطلبیهای ژئوپلیتیکی چین در خاورمیانه طی روزهای پایانی هفته یک جهش عظیم رو به جلو را تجربه کردند و مقامات چین و ایران به منظور امضای یک قرارداد همکاری گسترده جدید در تهران گردهم آمدند. این نشست که در جریان دیدار رسمی وانگ یی وزیر امور خارجه چین از جمهوری اسلامی برگزار شد، روندی را مدون میسازد که از مدتها قبل در حال شکلگیری بوده است: یک همسویی مهم و بزرگ راهبردی میان پکن و تهران.
این کارشناس آمریکایی مینویسد: رئوس کلی این سازوکار از ماهها قبل مشخص بوده است. تابستان سال گذشته، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران علناً فاش کرد که مجلس این کشور در حال سپری کردن مراحل نهایی تدوین طرحی جهت همکاری بلندمدت با چین است.
این قرارداد ظاهراً یک توافق راهبردی فراگیر ۲۵ ساله به ارزش ۴۰۰ میلیارد دلار بود که موارد گوناگون از مشارکت چین در بخش مخابرات ایران گرفته تا همکاریهای نزدیکتر میان نیروهای مسلح دو کشور را دربرمیگرفت.
با اینکه جزئیات کامل «شراکت راهبردی جامع» که اخیراً توسط وزرای امور خارجه ایران و چین تدوین گردید هنوز افشا نشده است، اما به نظر میرسد این جزئیات کموبیش همان مواردی هستند که در ماه ژوئیه مدنظر قرار گرفتند.
چین در قالب این توافق از دسترسی ترجیحی به مجموعهای از پروژههای زیربنایی ایران بهرهمند گردیده و بنادر و تأسیسات دریایی جدیدی متناسب با تجارت منطقهای رو به شکوفایی و حضور دریایی فزاینده خود دستوپا کرده است. در عوض، چین رسماً نقش شریک جهانی اصلی جمهوری اسلامی ــ و شریان حیاتی اقتصادی این کشور در مواجهه با هرگونه فشار آتی احتمالی از طرف آمریکا یا اروپا ــ را ایفا میکند.
این اندیشکده ادامه داد: با وجود این، توافق مزبور همچنین نشاندهنده آن است که ردپای منطقهای چین در حال تغییر است. پکن طی نیم دهه گذشته عملاً بر روی گسترش نفوذ خود در خاورمیانه از طریق سرمایهگذاریهای اقتصادی، حمایت سیاسی از حکومتهای منطقه، و حتی تماسهای عمیق با ارتشهای محلی متمرکز گردیده است.
بخشی از این توجهات بیشک به ابتکار «کمربند و جاده» این کشور مربوط میشود. ابتکار مزبور عبارت است از شبکهای از پروژههای زیربنایی و توافقات تجاری که پکن بواسطه آنها اکنون به دنبال شکلدهی مجدد نظم جهانی است. اما تلاش چین در خاورمیانه ماهیت فرصتطلبانه نیز دارد؛ در شرایطی که آمریکا طی سالهای اخیر بطور فزایندهای از امور منطقه فاصله گرفته است، یک خلأ سیاسی شکل گرفته که پکن همواره بسیار مشتاق بوده آن را پر کند.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: چین تا به اینجای کار در راستای فائق آمدن بر شکافهای فرقهای عمیق در خاورمیانه به سختی تلاش کرده است. برای نمونه، نزدیکی پکن به ایرانِ شیعه به لحاظ تاریخی از طریق نزدیکی به کشورهای سنی نظیر مصر، امارات، و عربستان متوازن شده است.
این کشورها به نوبه خود از سرمایهگذاریهای عظیم چین منفعت فراوان بردهاند و به همین دلیل دوست ندارند به درخواست واشنگتن مبنی بر انتخاب میان آمریکا و چین در قالب «رقابت میان قدرتهای بزرگ» توجه کنند.
شورای سیاست خارجی آمریکا مدعی شد: با این حال، توافق جدید میان چین و ایران اکنون شاید این موازنه را برهم بزند. دولت چین از طریق توافق مزبور ظاهراً دارد این پیام را میفرستد که حکومت روحانیون ایران را بهعنوان شریک خود در منطقه انتخاب کرده است. این توافق به وضوح جمهوری اسلامی را در رأس رسالت منطقهای چین قرار میدهد، آنهم به گونهای که شاید در نهایت به تقویت چشمگیر حکومت حاکم بر تهران منجر شود.
این اندیشکده آمریکایی در پایان تصریح کرد: البته چینیها تلاش خواهند کرد تا حکومتهای سنی منطقه را متقاعد کنند که هیچ چیز عوض نشده است. اما مقامات در ریاض، ابوظبی، و دیگر پایتختهای خاورمیانه باید محتاطانه عمل کنند و در خصوص آگاهی از جزئیات همسویی راهبردی جدید چین با جمهوری اسلامی به پکن فشار بیاورند.
آنها همچنین باید این سؤال را مطرح کنند که با توجه به پیوندهای اقتصادی، سیاسی، و نظامی رو به رشد چین با کشوری که دشمن منطقهای آنها محسوب میشود، پکن قصد دارد دقیقاً به چه نحو یک شریک قابل اتکا برای آنها باقی بماند.