گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، محمّدصادق رحیمی؛ با شروع قرن بیست و یکم نگاه ها به سمت مباحث نامحسوس اما بسیار تأثیرگذار اجتماعی بیشتر شده بود. موضوعاتی از جنس فرهنگ، اندیشه، سبک زندگی، نظام ارزشی و... روز به روز پررنگ تر می شدند. با شروع قرن جدید این ایالات متحده بود که سر مست تر از هر کس دیگری از دست یافتن به اکسیری تازه خشنود بود.
در قرن بیستم حرف های جدیدی در مورد فرهنگ به گوش رسیده بود ولی کمتر کسی این حرف ها را جدی می گرفت. هنوز افراد بسیاری در این اندیشه بودند که ترکیب صنعت فرهنگ اصلا چه معنایی می تواند داشته باشد، که صدای پای صنایع زیر مجموعه فرهنگ نیز به گوش رسید. ابداع کننده و سازنده این صنایع پر زرق و برق نیز کسی نبود جز تنها رهبر نظم نوین جهانی بعد از جنگ سرد.
آمریکا آلترناتیوی بی بدیل به نام صنایع فرهنگی یافته بود که می توانست به وسیله آن ها هر آنچه می خواهد بیافریند. صنعت فرهنگ آمریکائی به خوبی این امکان را به ایالات متحده می داد که برای رشد و توسعه خود به طور همه جانبه دیگر نیازی به توسعه و تقویت در محور های گوناگون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نداشته باشد، بلکه تنها با بهره گیری از صنایع نوین فرهنگی می توانست نه تنها مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود را حل کند بلکه پا به عرصه هایی بگذارد که شاید به این زودی ها به انتها نرسند.
صنعت هالیوود
یکی از مهم ترین صنایع فرهنگی که زودتر از دیگر صنایع خود را در سطح جهانی عرضه کرد، سینما بود. فیلم و فیلم سازی در ابتدا بیشتر به شکل تفننی و به منظور سرگرمی مردم ورود پیدا کرد ولی خیلی زود تبدیل به کالایی برای خرید و فروش و اسلحه ای برای جنگ و صلح شد. با گسترش فناوری های نوین و تکنولوژی های الکترونیکی و رسانه ای، حالا دیگر فیلم ها به راحتی در سرتاسر جهان جولان می دادند. صنعت فیلم سازی دیگر یک کودک نوپا نبود. از طرفی به مهم ترین ابزار تأثیرگذاری فرهنگی و از طرفی دیگر به صنعتی پول ساز با درآمد های کلان اقتصادی تبدیل شده بود.
رؤیای آمریکائی
با ظهور و رونق روز افزون چنین صنایعی دنیا وارد قرن بیست و یکم شد. تأثیرگذاری استودیو های فیلم سازی هالیوود در ابتدا به شکل باورنکردنی رو به رشد بود. شبکه تولید ،توزیع و تبلیغات فیلم سازی هالیوود توانسته بود بیش از هر دستگاه سیاست خارجی دیگری به خوبی کارکرد دیپلماسی عمومی و فرهنگی را داشته باشد. ابزاری که به خوبی توانست نظریات نظم نوین جهانی و جهانی شدن را به درونی ترین لایه های جوامع مختلف تزریق کند.
دیگر با گذشت چند دهه از آغاز صنعت سینما افکار عمومی جهانی تا حد زیادی رهبری و پرچم داری ایالات متحده در بسیاری از زمینه ها را پذیرفته بودند. حالا دیگر شعار هایی نظیر حقوق بشر آمریکائی و جنگ برای ایجاد صلح نه تنها برای مردم آمریکا که برای همه مردم جهان باورپذیر تر شده بود و مهم تر آنکه سردمدار و رهبر همه جریانات سودمند بین المللی کسی نبود جز ایالات متحده آمریکا.
مزیت مهم دیگری که این صنعت برای آمریکا به وجود آورد بهبود برند ملی آن بود. کشوری که از اکثر اطرافیانش تازه تأسیس تر است و فاقد هر گونه هویت ملی و تمدن کهن برای افتخار به آن است، برای آنکه بتواند خود را محور هژمونی نظام بین الملل و دهکده جهانی قرار دهد نیازمند یک تصویرسازی بی نظیر بود. به لطف تلاش فیلم سازان، آمریکا توانست برند ملی خود را مطرح کند و تصویر رؤیای آمریکائی را به همه دنیا صادر کند.
این تصویر سازی و معرفی رؤیای آمریکائی توانست به عنوان یک استراتژی مهم در بازاریابی سیاسی ایالات متحده بروز کند و نظرات بسیاری را به سمت خود جلب کند که یکی از بارز ترین و مهم ترین اثرات این بازاریابی موفق حجم بالای مهاجرت به ایالات متحده به ویژه در قشر نخبگان بود که به پدیده فرار مغز ها نیز شهرت یافت. جا دارد به این نکته نیز توجه شود که به دلیل تازه وارد بودن سینما و فیلم در بسیاری از کشور ها و ضعف تکنولوژی در کشور های دیگر به خصوص جهان سومی ها، آمریکا در این زمینه از یک دست برتر ویژه برخوردار بود.
هنر در خدمت سیاست
از تأثیرات گسترده این صنعت در وضعیت داخلی آمریکا نیز نباید غافل شد. این صنعت به عنوان ابزاری برای رهبران کارگری برای تبلیغ اتحادیه و یک محصول فرهنگی محبوب در بین کارگران و مهاجران در مراکز شهری آغاز شد. رواج صنعت در میان طبقه متوسط جامعه، با ظهور صفحه نمایش به عنوان ابزاری قدرتمند برای وحدت ملی، تغییرات چشمگیری در برداشت از آمریکایی گرایی ایجاد کرد. تأثیر سیاست بر ارزشهای فرهنگی آمریکا با قرار دادن ارزشهای یک فرهنگ سفیدپوست، پروتستان، ویکتوریایی در برابر ارزشهای فرهنگ طبقه کارگر دموکراتیک تر ناشی از مهاجران تازه وارد متمرکز است. در طول دهه ۱۹۳۰ ، همزمان با رشد صنعت، جامعه شناسان سعی در درک ساختار و تأثیر اجتماعی هالیوود بر فرهنگ آمریکا داشتند. با جنگ جهانی دوم، سرگرمی در صفحه نقره ای به سلاحی تبدیل شده بود و نگرانی در مورد استفاده از فیلم در گسترش ایدئولوژی سیاسی در بحث های سیاسی پس از جنگ نفوذ می کرد، و در نهایت با تحقیقات کمیته فعالیت های غیر آمریکایی مجلس نمایندگان در مورد براندازی کمونیست ها به اوج خود رسید.
تجارت هنر در قلب کاپیتالیسم
ظهور قدرتمندانه سینمای ایالات متحده تنها در زمینه تبیین و گسترش تفکرات و نظریات لیبرال دموکراسی و نقش آفرینی در جنبش های سیاسی-اجتماعی خلاصه نمی شود. این بازوی توانمند تنها در تولید فرهنگ عمومی نقش ندارد بلکه صنعتی است که به مثابه یک واحد اقتصادی و تجاری نیز ایفای نقش می کند.
درآمد کلی صنعت تولید و توزیع فیلم و فیلمبرداری ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ به ۹/۶۹ میلیارد دلار رسیده است که بیش از پنج میلیارد نسبت به سال قبل است. از سال ۲۰۰۵، درآمد تخمینی به ندرت به کمتر از۶۰ میلیارد دلار در سال رسیده است. برخی از سودآورترین شرکت ها در صنعت فیلم و فیلمبرداری آمریکا شامل WarnerMedia ، Walt Disney ، Sony Pictures و Universal Studios هستند. البته جا دارد که به یاد داشته باشیم این شرکت ها به دلیل گستره وسیع نفوذ فرهنگی و اقتصادی و سیاسی خود در مناطق مختلف دنیا دیگر به شرکت های چند ملیتی شباهت بیشتری پیدا کرده اند، بطوریکه پروژه تولید و فروش بسیاری از فیلم ها در چند کشور پیگیری می شود.
داده های مربوط به بازارهای پیشرو فیلم در جهان در سال ۲۰۱۹ می گویند که براساس درآمد ناخالص گیشه بزرگترین بازار فیلم در ایالات متحده بود که در سال ۲۰۱۹، ۳/۱۱ میلیارد دلار از گیشه درآمد داشت. بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۵، هالیوود به طور مداوم سالانه بیش از۱۰ میلیارد دلار درآمد از فروش گیشه داشته است. درآمد حدود ۷۰ میلیارد دلاری فیلم سازی آمریکا از GDP بیش از۱۲۰ کشور جهان بیشتر است.
نقش تأثیرگذار اقتصادی فیلم سازی آمریکا را در کارآفرینی و اشتغال نیز باید دید. در ژانویه ۲۰۲۰، صنعت فیلمبرداری و ضبط صدا در ایالات متحده بیش از ۴۵۶ هزار نفر را مشغول به کار کرد ، در حالی که در سال قبلی آن ۴۳۹ هزار نفر ثبت شده بود.
اکنون این صنعت عظیم در کنار دیگر صنایع فرهنگی با سرعتی روز افزون در حال حرکت است. و این ایالات متحده است که همچنان علی رغم تمام پیشرفت های دیگر کشور ها به ویژه در شرق آسیا، ابتکار عمل را در این زمینه در دست دارد. آیا بازیگر دیگری با استفاده از همین ابزار می تواند هالیوود را بی اثر کند، یا باید منتظر ظهور یک قدرت آلترناتیو دیگر باشیم؟
محمّدصادق رحیمی - دفتر مطالعات آمریکا دانشگاه امام صادق(ع)
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.