به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 1400، همسویی جریان اپوزیسیون با دولت به منظور تحقق هرگونه توافق حتی مقطعی با طرف های غربی و تأثیر آن بر رأی آوری کاندیدای نرم تر نسبت به امریکا و متحدانش به شکل عجیبی افزایش یافته است. متاسفانه اغراض حزبی و جناحی در شرایط فعلی به قدری پررنگ شده که عبور از پارادایم امنیت ملی و همچنین پایمال نمودن حقایق متقن و کتمان آنها از کوچکترین اهمیتی برخوردار نیست. در ماجرای انفجار نطنز و در حالی که طرف اسرائیلی به خوبی به بایدن این پالس را می دهد که می توان با استراتژی چماق و هویج با ایران مذاکره کرد شاهدیم که افرادی از داخل نیز به عنوان پیشران توافق بماهو توافق فارغ از خوب و بد، فارغ از دائم و موقت، فارغ از راستی آزمایی شده و یا دربسته و مبهم به ایجاد دوقطبی می پردازند.
اگر بخواهیم به صورت خلاصه وار به کنشگری سیاسی و رسانه ای این جریان بپردازیم سه شیوه همزمان در حال عملیاتی شدن می باشد. اول، القای بهبود شرایط اقتصادی کشور با توجه به بازیابی برجام، دوم سکوت و منع از هرگونه واکنش نسبت به اقدامات خرابکارانه دشمن به دلیل اخلال در مذاکره و سوم ترور شخصیتی، تخریب و جلوگیری از هرگونه نقد نسبت به مذاکرات بازیابی برجام دقیقا بر اساس همان مدلی که در سالهای گذشته نسبت به برجام پیاده سازی کردند که باید نام آن را "بت وارگی برجام برای غربگرایان" گذاشت. در تصویب برجام نیز، منتقدان را به مخالفان رفاه اجتماعی واقتصادی مردم تعبیر کرده و در واقع سعی کردند با ترور شخصیتی منتقدین برجام آنها را در برابر مردم قرار دهند.
نقش مصطفی تاجزاده در ماشین ترور شخصیتی
مصطفی تاجزاده به عنوان یکی از پدرخوانده های رادیکال مشارکت و مجاهدین در استراتژی پیش رو سعی کرده تا ماشین تخریب خود را روبروی شخصیت های کاریزما و شناخته شده انقلابی قرار دهد که در تازه ترین اقدام خود با انتشار یک نامه سرگشاده تلاش کرده در این راستا قدم بردارد.
مغلطه ارتباط تعطیلی کارخانه ها و مذاکرات
مصطفی تاجزاده در کانال تلگرامی خود علت تعطیلی کارخانجات در 4 سال گذشته را تحریم های امریکا خوانده و بر لزوم هرگونه مذاکره در شرایط فعلی برای بازگشایی آن تاکید می کند. در پاسخ به این سخنان تاجزاده می توان اینگونه بیان کرد که: آیا آقای تاجزاده با مدیران کارخانجات تعطیلی شده صحبتی داشته تا از چرایی عدم رونق چرخ این تولیدکنندگان بپرسد! آیا آقای تاجزاده نمی داند بر اساس صحبت اغلب مدیران صنایع تولیدی علت اصلی ورشکستگی آنها عدم ارائه تسهیلات توسط دولت بوده است! در چند سال گذشته که رهبر معظم انقلاب بارها و بارها بر مساله توجه به تولید داخلی با ادبیات های مختلف اشاره داشته، دولت روحانی بدون توجه به شعار سال و با عدم بخشودگی مالیات و یا بدهکاری مالی کارخانه ها و همچنین عدم ارائه تسهیلات به آنها موجب شده تا مدیران این کارخانه ها عطای آن را به لقایش ببخشند! وقتی پای درد و دل زحمت کشان کارآفرین و همچنین مدیران کارخانه های تولیدی می نشینیم همگی از یک مساله گله دارند و آن هم عدم سیاست گذاری صحیح دولتی است! بسیاری از مدیران کارخانه ها علنا عنوان کردند که دلالی و واردات کالای غیرضروری موجب شده تا یارای رقابت با کالاهای خارجی را در کشور نداشته باشند واز طرف دیگر برای کسب مجوز در راستای راه اندازی یک کارگاه یا کارخانه تولیدی به قدری مجوزهای دست و پاگیر و رانت های دولتی وغیردولتی وجود داشته که کسی جرات نمی کند به سمت تولید گام بردارد! آقای تاجزاده آیا شما از این مساله خبردارید؟ اگر خبردارید و این گونه ماشین ترور تخریب خود را سمت رئیس قوه قضائیه گرفته اید که همچنان بتازید که مطامع حزبی خود را ارجح بر اخلاق و عدالت می دانید واگر از این ماجرا اطلاعی ندارید که وای به حال جریانی که از نسخه های تجویزی شما پیروی می کند!
مغلطه FATF و مذاکرات
آقای تاجزاده در جای دیگری از نامه سرگشاده خود به مساله fatf و لزوم پیوستن ایران به آن اشاره می کند. اگر آقای تاجزاده کمی تاریخ بین الملل و روابط کشورها را مطالعه می کرد می دانست که تجربه دو دهه گذشته در پاکستان ثابت کرده که گروه ویژه اقدام مالی به این سادگی ها رضایت نمی دهد تا یک کشور را از لیست سیاه و خاکستری خارج کند و فازغ از این مساله در حالی که هنوز تحریم های همه جانبه علیه کشور ما وجود دارد، تن دادن به fatf نوعی خودکشی سیاسی در عرصه بین المللی بوده است چرا که موجب می شود معدود ارتباطات و کانال های اقتصادی باقی مانده ایران برای دور زدن تحریم ها افشا شود و طرف آمریکایی می تواند با دقت نظر بیشتری شرایط اقتصادی ایران را با فشار روبرو سازد. از طرف دیگر نباید فراموش کنیم که در صورت تصویب لوایح مرتبط با FATF گروه های محور مقاومت نیز مشمول تحریم خواهند شد و ارتباطات ایران با آنها قطع می شود. در آن صورت مقابله نظام سلطه با بازوهای محور مقاومت بسیار ساده خواهد شد و بعد از آن ایران را نیز در تنگنای بسیار بیشتری قرار خواهند داد. شایان ذکر است که همان طور که مسئولین دولت بارها اعلام کرده اند در مساله FATF هیچگونه ادبیات ایجابی به منظور بهبود شرایط، اعلام نشده است و بارها توسط مسئولین دیپلماتیک شنیده ایم که اگر FATF تصویب نشود وضعیت بدتر می شود! در تصویب مساله ای که هیچ گونه آورده اقتصادی، سیاسی و... نداشته چه الزامی به امضا و اجرای آن وجود دارد؟! آقای تاجزاده آیا شما نسبت به این مسائل بیان شده اطلاعی دارید و این گونه خطابه می کنید و یا صرفا با روشن کردن موتور تخریب شخصیتی خودتان می خواهید بر دوقطبی مخالف و موافق احیای برجام همچون چهارسال پیش بتازید تا با همان شیوه چهارسال گذشته اذهان مردم را دوقطبی ساخته و کاندیدای مدنظرتان را روانه پاستور کنید! دقیقا چهارسال پیش نیز با همین دوقطبی سازی ها بود که مردم به این باور رسیدند که اوضاع مملکت با توافق بهتر خواهد شد ولی چنان مردم را ناامید ساختید که دیگر جلب اعتماد آنها بسیار دشوار شده است.
آقای تاجزاده ، تلاش های صورت گرفته توسط دولت را در راستای شکستن حلقه محاصره کشور و کمک به اقتصاد و رفاه عمومی عنوان کرده اید و هرگونه شائبه نسبت به این امر را رد می کنید. آقای تاجزاده! شما در جای جای مدیریت نظام جمهوری اسلامی مسئولیت داشته اید و به خوبی می دانید که وقتی در بزنگاه تاریخی انتخابات ریاست جمهوری و در حالی که دولت وقت از کمترین محبوبیتی در میان مردم برخوردار نبوده (بماند که در نظرسنجی ها میزان نفرت مردم از کم کاری ها به چه میزان رسیده است)، طبیعتا تلاش های عاجزانه تیم مذاکره کننده احیای برجام آن هم در دقایق پایانی عمر این دولت نشان دهنده احیای حزب و جناح پشتیبان دستگاه مجریه است. دولتی که از ابتدای حضورش دست روی دست گذاشته بود تا با برجام کل اقتصاد را سروسامان دهد و وقتی توسط ترامپ، برجام ملغی شد هیچ برنامه دیگری برای بهبود اوضاع اقتصادی نداشت! گویی دولت همه تخم مرغ هایش را در سبد وزارت خارجه گذاشته است.
خطرناک ترین وجه مذاکرات احیای برجام و سکوت تاجزاده
آقای تاجزاده! می دانید خطرناک ترین وجه این مذاکرات چیست؟ خطرناک ترین وجه حضور دولت مردان در احیای برجام؛ پنهان کاری مجدد و عدم آگاهی مردم نسبت به بده بستان های دیپلماتیک است. وقتی دولتی در پایین ترین حد مقبولیت عمومی قرارداشته در آستانه انتخابات به هر ریسمانی چنگ می زند تا شاید دوباره بتواند بدنه اجتماعی خود را راضی نگه دارد. به تاراج بردن منافع ملی کشور آن هم به قیمت محبوبیت در بدنه اجتماعی و یا پیروزی مجدد گفتمان سیاسی همسو با خود در انتخابات ریاست جمهوری یعنی ذبح منفعت عمومی مردم و مصالح کشور در برابر مطامع شخصی و گروهی!
آنچه باعث شده همه مسئولان، نگران رفتار سیاسی و مخصوصا مشی مدیریتی موجود شوند، شهوت قدرت طلبی و به تاراج بردن منافع ملی کشور است؛ چیزی که شما در نامه سرگشاده خود بدان اشاره نکرده اید و یا بهتراست بگوییم چشمانتان را بر روی آن بسته اید!