گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، زهرا خاکباز؛ آقای ظریف! پس از پخش صوت دلخراش شما، افراد بسیاری اظهارنظر کردند، در واکنشها به دنبال صدایی زنانه بودم و سرانجام ناگزیر شدم از نوشتن این نامه. این نامه را یک زن مینویسد؛ زنی که مادرانگی و دغدغههایش جایی در دنیای سیاستهایتان ندارد و طبعا فهم عظمت حاج قاسم سلیمانی در زندگی او برای شما بسیار دشوار است. زنانه مینویسم چون زنان معنای امنیت را بهتر میفهمند؛ شما رجال سیاسی سردار را با عینک سیاست میبینید و حتی خرج کردن او برای امر کوچکی مثل انتخابات را خوب بلدید!
اما ما زنها تکیه کرده بودیم به کوهی سترگ و خیالمان جمع بود که تا او آواره بیابانهاست ما میتوانیم آرام در کنار کودکانمان بخوابیم و تا بوی باروت در بینی صدرزادهها و حججیهایش پیچیده ما میتوانیم از عطر گلها لذت ببریم و وقتی قلم به دست میگرفتیم خاطرمان آسوده بود که کسی تفنگ به دست ایستاده است در برابر خیل نامردانی که دیپلماسی که هیچ، حتی انسانیت را هم نمیفهمند و خوردن جگر جنین از شکم کشیده، کوچکترین تفریحشان است!
آقای ظریف! من بعنوان یک زن که امنیت خط قرمز لبخندهای اوست، پاسخ سوالاتم را از شخص شما مطالبه میکنم؛ از شما میپرسم که در میادین دیپلماسی بازندهای بیبدیل بودهاید و سالها سودای گوشه چشمی از غربیان را در سر پروراندهاید، از شما که ساده لوحانه وارد جدالی جهانی شدید و حتی از بدعهدی اروپاییان عبرت نگرفتید و معیشت مردم را گره زدید به رفت و آمدهای پرهزینهی بی سود! از شما که در رمضان ۹۴برای توفیقتان دعا کردم؛ همان رمضانی که قرار بود گره از مشکلاتی که در ۱۰۰ روز حل نشده بود باز کنید؛ وعده کرده بودید رونق میآورید! و رونقی افتاد در بازار دلار و سکه و... و عزت و آبرویی برگشت به پاسپورت ایرانی که در نوع خود بی سابقه بود!
از شما و هم قطارانتان میپرسم که وزارت کشاورزی، مسکن و... را معطل یک وزارت خانه کردید و افسوس که سرمایه ز کف بیرون شد از شما که نمیدانید ما زنانِ فریب خورده از شعارهای برجامیتان سالهاست نان در خون جگرمان تریت میکنیم و در سفره میگذاریم، از شما میپرسم آقای ظریف! شما که بازندهی میادین دیپلماسی هستید؛ چگونه به خودتان اجازهی اظهارنظر دربارهی میدان را دادید؟! غافلید از اینکه اگر حاج قاسم نبود، حتی در همین منطقه، پاسخ سلامتان را هم نمیدادند؟ نکند گمان کردهاید دیپلماتهای منطقه شیفته دیپلماسی التماسیتان، لبخندهای از سر ضعفتان و یا ویلچرنشینیهای حقیرانهتان شدهاند؟!
چگونه به خودتان اجازه دادید اینچنین وقیحانه دربارهی وظایف کسی اظهار نظر کنید که در دامن خونین خاورمیانه و آتشهای برپاشده در حلقهی ایران عزیزمان، وظیفهاش را به نحو احسن انجام داد و کشور را از فتنه و جنگ و کشتار حفظ کرد؟ بس نبود برای ما آن همه دلهره کشیدن از ضعفهای شما که چراغ سبزی بود برای جنگ؟ بس نبود فدا شدن سردارمان در سایهی دیپلماستی؟ بس نبود تحقیر ایران، حتی توسط جیبوتی؟! شما اصلا میدانید ما چه حالی بودیم وقتی که حتی برای نشست سازمان ملل در آمریکا به شما ویزا ندادند؟!
جناب ظریف! ما میترسیدیم چون بیعفت شدن زنها توسط سربازان امریکایی در همین تهران را از پچ پچ های مادربزرگانمان شنیده بودیم، ما نگران بودیم از جنگ افروزی و به خفت کشیدن دامان ایران بانو، چراکه تاریخ ثابت کرده است هر ملتی که با اقتدار ایستاده، امنیت داشته و هر ملتی که از خود ضعف نشان داده پامال بیگانه شده است. آقای دیپلمات! اگر در سایهی ضعف امثال شما به کشور ما تجاوز میشد، شما مدیران دو تابعیتی فورا به آغوش فرزندانتان برمیگشتید اما به من بگویید من فاطمهام را کجا در آغوش میکشیدم؟ شما به چه حقی خط مقدم امنیت ایران را نشانه گرفتید و میدان را فدای تبلیغات سیاسیتان کردید؟
صوت شما یکبار دیگر حاج قاسم را شهید کرد و حاشا اگر محاکمه نشوید. حاج قاسم مرد بود و از دل ما مردم. وقتی چشمهای شیشهای و نمناک هدیل؛ همکلاسی سوریام در دانشگاه شهید بهشتی را بخاطر میآورم، وقتی تصویر مادران و کودکان ایزدی را که با جیغ و شیون از یکدیگر جدا میشدند مرور میکنم، وقتی دستهای کوچک محمدهادی فرزند شهید نوروزی را به خاطر میآورم و... کلمه به کلمهی آن صوت مانند تیغ در جانم فرو میرود و نگویم که از دستهای کوچک محمد هادی گره میخورم به کدام ماجرا و از دست دادن کدام تکیه گاه...
آقای ظریف! ما مادران همیشه به فرزندانمان میگوییم از خانه باید یک صدا بیرون بیاید و هر کس خانوادهی خود را تحقیر کند خوار میشود، همانگونه که شما شدید و اظهارات پمپئو در باب آن صوت منحوس و پاسخ دندان شکن جان کری به شما و دروغگو خواندنتان، موجب ریختن آبرویتان در فضای بینالملل شد. دریغا که چه ارزان و به چه کسانی خود را فروختید! الحق که نمکناشناسی پیشهی شماست؛ شمایی که ۸ سال به پشتوانهی میدان، خارج از کشور درس خواندید و وقتی سفره پهن شد برگشتید!
شمایی که در کاخهای لوزان و وین پا روی پا انداختید همان زمانی که بچههای ما در سوریه و حلب میجنگیدند و سرانجام مثل همیشه مسئول تقسیم غنایم شدید و سرمایهی ملت را به باد دادید و حال به دنبال مکیدن خون شهدا از رگهای تاریخ این کشور هستید! جناب ظریف! برخی میگویند آن صوت موجب ایجاد دو قطبی شد، اما دوقطبی یعنی ایستادن دو قطب متوازن در برابر یکدیگر و حاشا که شما در حد و اندازهی کسی باشید که میلیونها انسان از داغ او در خیابانها ریختند و بر سر و سینه زدند. از کاخهای ساخته شده از استخوانهای شهدا بیرون بیایید و اگر جرات دارید قدری میان مردم قدم بزنید!
اگر جگرش را دارید مانند او که میان اعراب سیل زده جوری قدم میزد که گویی هم عشیرهشان است، گاهی از ولنجک خارج شوید تا بدانید شما یک قطب که هیچ، حتی یک ذره هم نیستید در برابر آفتاب تابان چشمهای حاج قاسم. جناب دیپلمات! بخاطر برجام و تبعات جبران ناپذیر آن که از ملت عذرخواهی نکردید، لااقل بخاطر گستاخی در باب محبوب دلهای ایران از مردم شریف این مرز و بوم پوزش بخواهید شاید لکهی ننگی که بر تارک پیشینهتان نشسته کمی کمرنگ شود.
به پیوست این نامه، یک پیشنهاد بشدت جدی از مسئولین "مصلحت" سنج جمهوری اسلامی دارم؛ عاجزانه میخواهم که شما را یکبار برای مذاکره به جمع تروریستهای حاشیه کشورمان بفرستند؛ اصلا به هر کدام از کشورهای مرزی که خودتان انتخاب کنید؛ افغانستان، پاکستان، عراق یا...، اگر، اگر، اگر برگشتید آن وقت میفهمید با چه پشتوانهای میتوانستید با ۳۲ دندانتان به روی امریکاییها بخندید!
"داده یکباره عنان خود به دست اهرمن!
ور سر میدان نداری طعنه بر مردان مزن"
زهرا خاکباز - دانشجوی دکتری ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.