گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- راضیه صیادی؛ قفسههای تعبیه شده در سالنهای انتظار، عابران چشم به راه را به مصاحبت با جلدهای غالباً نحیف مجلات فرا میخوانند. در این بین مجلات و نشریات ادبی کم و بیش سهمی در به سرانجام رسیدن لحظات انتظار داشته اند. مجلات آویخته بر کیوسک روزنامه فروشیها و در قفسههای مهجور کتاب فروشی و کتابخانهها، گویی همه برای به پایان رساندن انتظار به انتشار رسیده اند. اما این مجلدهای نحیف کارکردی بیش از به سرانجام رساندن و سپری شدن لحظات انتظار داشته اند و دارند.
صفحات مجلات در انتظار خوانده شدن قبل از بدل شدن به موشکهای کاغذی و فرود آمدن در سطلهای زباله، حضور جدی تری از دست به قلمان تازه نفس را به اسماع میرسانند. هر چند امروزه در قیاس با ایام گذشته با روی کار آمدن متنها و مقالات فست فودی در بستر شبکههای جهانی اینترنت، کمتر سراغی از نشریات و مجلات فیزیکی گرفته میشود. در واقع جامعه امروزی برای مطالعات موردی خود، گزینههای بسیاری را برای انتخاب پیش رو دارد، اما با دید اغماض از این موارد، هنوز هم مجلات و نشریات در ساحت فرهنگ و ادب کشور عهده دار مسئولیتی هستند و مخاطبان خاص خود را میطلبند.
در ادوار گذشته بسیار شاهد بوده ایم که بزرگان بیشماری به واسطه صفحات کاغذی هم این مجلات ابراز وجود کردهاند و در صحنه ادبیات و فرهنگ کشور خوش درخشیدند؛ نمیتوان از نقشی که این مجلات بر شناساندن این بزرگان و راه انداختن جریانهای ادبی در عرصه ادبیات کشور داشتهاند چشمپوشی کرد. بسیاری از عناصر و مواردی که حال حاضر در ادبیات کشور وجود دارد مدیون وجود مجلات ادبی هستیم که در بستر آن نویسندگان، شاعران، مترجمان و منتقدان قلم زده اند.
میشود گفت ۱۷ سال پس از آغاز روزنامهنگاری در ایران برای نخستین بار مضامین و ستونهای ادبی به مطبوعات راه یافتند؛ اما اولین مجله تخصصی ادبی در ایران مربوط میشود به مجله بهار که یوسف اعتصام الملک آشتیانی پدر پروین اعتصامی آن را بنیان گذاشت. همچنین مجله بهار را میتوان نخستین مجله ادبی ایران محسوب کرد که به ترجمه آثار برون مرزی همت کرده بود؛ در واقع بیشتر مندرجات اوراق مجله بهار ترجمه اشعاری بود که از مجرای زبان عربی و ترکی استانبولی به فارسی نقل شده بود؛ علت این مسئله هم برمی گردد به اینکه اعتصام الملک، خود در این دو زبان تبحر داشت.
عنوان دومین نشریه اختصاصی ادبی در ایران به نشریه «دانشکده» اختصاص دارد که «ملک الشعرای بهار» با همکاری سعید نفیسی و اقبال آشتیانی آن را منتشر کرد. نشریه ادبی دانشکده به بیانی نخستین مجله ادبی تجددگرای فارسیزبانان در آن دوران محسوب میشد.
پس از آن مجلات و نشریات متعدد دیگری در عرصه ادبیات کشور ظهور کردند؛ این تنوع نشریات برآمده از فضای آزادی و انقلابی پس از مشروطیت بود که این امکان را فراهم آورد تا رابطه مردم با مطبوعات تقویت شود و این رسانههای کتبی به یک نیاز فرهنگی و از واجبات معاش روزمره مردم مبدل شود. این پدیده در نفس خود بشارت دهنده آگاهی اجتماعی و امکانی برای رهایی یافتن از قید و بند استبداد حکومتی زمانه بود.
در این بین مجله ادبی سخن که به یکی از نامدارترین و سرآمدترین مجلات ادبی و هنری ایران و دیگر سرزمینهای فارسیزبانان بوده است به همت پرویز ناتل خانلری در سال ۱۳۲۲ بنیان نهاده میشود. سخن از جمله پیشگامان فرهنگ و ادب و هنر ایران بوده است و تازهترین و اصیلترین آثار ادبی ایران و جهان در آن به چاپ میرسیده است؛ این مجله با اقتدار تام و کنترل شدهای حلقه ارتباطی ادبیات ایران و غرب بوده است. اما جریان تجددی این مجله چنان بود که نه گرفتار تندرویی جریانهای پیشروی شیفته غرب شده نه گرفتار واپس گراییهای جریانهای سنت گرا.
مجله سخن در خرداد سال ۱۳۲۲ با همت دکتر پرویز ناتل خانلری، نویسنده و شاعر بزرگ ایرانی، بنیان نهاده شد. صاحب امتیاز این مجله در آغاز فعالیت، دکتر ذبیح الله صفا بود و سردبیر آن دکتر خانلری، اما از شماره دوم سال نخست، دکتر خانلری عهده دار هر دو سمت سردبیری و صاحب امتیازی شد.
سخن در ابتدا تریبون رسمی جامعه لیسانسههای دانشسرای عالی بود و دوره نخست این مجله با همکاری عدهای از جوانان نواندیش و خوش ذوق زمانه اعم از صادق هدایت و بزرگ علوی «پدران داستاننویسی نوین ایرانی» به همراه حسن شهید نورایی، نویسنده و استاد دانشگاه، به چاپ رسید.
بسامد سخن اگرچه ماهانه بود، اما گاهی وقفههایی در چاپ آن رخ داد و چند سال و چند ماه در میان دو شماره فاصله افتاد؛ این گونه که پس از سه دوره انتشار این مجله به سبب سفر تحقیقاتی که دکتر خانلری به کشور فرانسه در اسفندماه سال ۱۳۲۶ داشته اند، متوقف شد و سپس این مجله فعالیت خود را از آذر ماه سال ۱۳۳۱ از سر گرفت و انتشار آن در آغاز هر ماه تا سال ۱۳۵۷ بیوقفه ادامه یافت.
انتشار سخن در دورههای هفتم و هشتم (سال ۱۳۳۵-۱۳۳۶) با یاری احمد بیرشک صورت گرفت و پس از او به ترتیب احسان یارشاطر، ناصر پاکدامن، علیرضا حیدری، قاسم صنعوی، تورج فرازمند، حسن هنرمندی، ابوالحسن نجفی، محمود کیانوش، رضا سیدحسینی، ایرج افشار، هوشنگ طاهری به عنوان سردبیر در چاپ و انتشار مجله سخن تا سال ۱۳۵۷ مساعدت به عمل آوردند.
دکتر پرویز ناتل خانلری، قافلهسالار زبان فارسی، از دانش آموختگان دانشسرای عالی و جزو اولین گروه دریافت کننده درجه دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران بود. خانلری با سمتهای گوناگونی که داشت عمری در راه گسترش فرهنگ و ادبیات ایران کوشید؛ مهمترین دغدغههای وی در آن زمان سلامت و پیشرفت زبان فارسی و دسترسی همه ایرانیان به این زبان بود. خانلری با مقالات و پژوهشهای فراوانی که در زمینه ادبیات داشته است به گوشه کنار ادبیات فارسی نوری تازه تاباند. او در عین پایبندی به فرهنگ ایران و دلبستگی به زبان فارسی یکی از پیشروترین اندیشمندان نسل خویش بوده است.
وی معتقد بود که ایران در گذشته به فرهنگ جهانی بسیار بخشیده است و امروزه باید از دستاوردها و توانمندیهای فرهنگ جهانی بهرهمند شود و بهره مندی از فرهنگ جهان را نه مایه شرمساری و نشانه غرب زدگی بلکه نشان هوشمندی و دانایی میدانست. از نظر او سنت گرایی و کهنه اندیشی و انزوای فرهنگی به منزله فلاکت و عقبماندگی است و شایسته فرهنگ بالنده ایران نیست.
برای اقتباس از ادبیات غرب و برقرار کردن ارتباطی استوار و سازنده با فرهنگ ملل دیگر نخست باید غرب را شناخت و خانلری با تحصیلات و مطالعات فراگیرش، با دانش و هنر مدرن به نیکی آشنا بود و به سهم خود کوشید که آگاهیهای درستی از جریانهای ادبی و هنری جهان به ایرانیان بدهد و شیوههای نو در ادبیات جهان را معرفی کند. او با تاسیس مجله سخن دریچهای نو به روی جوانان گشود تا با دستاوردهای هنری و ادبی مدرن آشنا شوند؛ مجله سخن در واقع نقش سازندهای در پیشرفت ادبیات مدرن ایران ایفا کرد.
ره آورد فعالیتهای مداوم استاد خانلری ۲۷ دوره مجله سخن در ۳۰ هزار و یکصد صفحه بود که در تاریخ فرهنگ ما به عنوان منبع و مآخذ معتبری به شمار میرود که برای محققان این حوزه حکم دایره المعارف را دارد. بزرگ علوی با بیان اینکه خانلری منشأ خدمات علمی و فرهنگی بسیاری در ایران شده است خاطر نشان کرد که بزرگترین خدمت خانلری به فرهنگ و ادبیات ایران، انتشار مجله سخن بوده است.
عمده مطالبی که در این مجله وزین به آنها پرداخته میشد عمدتا در این زمینهها بودند: داستانهای نویسندگان معاصر، سرودههای ابداعی شاعران معاصر، مقالات فلسفی و اجتماعی، معرفی نقاشی مدرن، معرفی و نقد کتب، نشر اخبار فرهنگی داخلی و خارجی. این نشریه در حکم مکتب نواندیشی و نوآوری در حوزه ادبیات، هنر، موسیقی و مباحث فرهنگی و اجتماعی به شمار میرفت که نه با شیوه سنتی سازگار بود، نه تندروی و بیبند و باری بیگانه پرستان را برمی تافت.
در کنار انتشار مقالات ادبی، فلسفی، اجتماعی، تاریخی در این مجله، تعدادی مقالات انتقادی در زمینه هنرهای تجسمی منتشر شده و در ذیل مطالب، به نقد و معرفی کتب و انتشار اخبار فرهنگی میپرداخته. برخی از این نقدها و گفتارها در نوع خود بی سابقه و سرآمد بوده اند. «پشت شیشه کتابفروشی» قسمت دیگری از این مجله است که در صفحات منتهی به تبلیغات پایانی منتشر میشد. در توضیح آن اینگونه آمده است که: کتابهایی که به دفتر مجله سخن فرستاده میشود در این بخش به مخاطبان معرفی خواهد شد.
نکته جالب توجه دیگر در این مجله آن است که صفحاتی به مرور اهم عناوین و مطالب سایر مجلات اخیرا منتشر شده در ایران اختصاص داشت که چندان شناخته شده نبودند. همچنین در این مجله مطالب و نوشتههایی از شاعران فارسی زبان غیر ایرانی و شاعران ایرانی مقیم خارج نیز منتشر میشده است.
بزرگان بسیاری در مجله سخن قلم زدهاند که ذکر تمامی اسامی آنان از حوصله این گزارش خارج است. به عبارت دیگر این چنین به نظر میآید که «سخن» در واقع بستری برای گردهمایی بزرگترین و شاخصترین اهل قلمان در حوزههای شعر، داستان، نمایشنامه، نقد ادبی، ترجمه و ... در ادوار گذشته بوده است؛ بسیاری از آن بزرگان همچنان در میان ما و در خدمت فرهنگ و ادبیات فارسی هستند.
بی شک این نشریه معتدل و جریان ساز دارای چنان ویژگیهای ممتازی بوده است که باعث سرآمدی و اثرگذاری آن در میان نشریات ادبی هم عهد خود و بعد از آن شده است. به گونهای که صدای تجدد اعتدالی آنرا همچنان میتوان از صفحات تاریخ شنید: نشریهای جریانساز و نماینده جریان نوگرایی که در جامعهای با فرهنگی سنت گرا و اسلامی در گسترش و ترویج جریان مدرنیسم در ایران کوشیده است.
ایرج افشار، زبان شناس و نویسنده و تاریخنگار ایرانی، علت این اعتبار و شهرت مجله سخن را در دو مناسبت میدید: «یکی روی آوردن به نشر شعر و داستان و ادبیات نمایشی نو اروپایی و ملل دیگر بود که پیش از آن در مجلههای فارسی مرسوم دیده نمیشد. پس نخست توانست دریچهای بر دیوار حائل میان ایرانیان و ادبیات معاصر خارجی بگشاید و به تشنگان از زلال چشمه سار ادبی نو، جرعههای گوارا بنوشاند. مناسبت دیگر چاپ کردن نوشتهها و سرودههای گروهی نویسنده تازه نفس که پیش از آن آثارشان چندان در نشریات فارسی دیده نمیشد. نوشتهها و سرودههای آنها، عطش تشنگان تازه خواهی و نوجویی را فرو مینشاند.»
نشریه سخن که به فاصله زمانی کوتاهی پس از وقوع نهضت مشروطه در تهران به چاپ رسید، تریبون رسمی جمعیت لیسانسههای دانشسرای عالی بود، این جمعیت برآمده از بطن جمعیت پیشین خود، جمعیت دانشکده به رهبری ملک الشعرای بهار، بود و در واقع جایگزین آن شده بود. اینگونه بگویم که اگر سماجت خانلری، به عنوان موسس و سکان دار اصلی مجله سخن، نبود این مجله منتشر نمیشد یا لااقل گستردگی حوزههای فعالیت آن به این حد نبود یا مدت انتشار آن این چنین دیر پا نمیشد.
خانلری به عنوان شاعر، تحت تأثیر استاد بنام ایرانی، ملک الشعرای بهار، بود. برخی دیگر از شاعران سرآمد و مشهور مجله سخن: فریدون توللی، نادر نادرپور، گلچین گیلانی، فریدون مشیری، محمدرضا شفیعی کدکنی، حسین منزوی، محمود کیانوش و... بودند. مجله سخن در زمینه شعر نظریهپرداز بود و جریان سازی این نشریه در حوزه شعر موجب شد تا حال و هوای تازهای وارد ساختار سنتی شعر فارسی شود و ساختار و صورت جدیدی را کشف کرد و شعری را متداول ساخت که به منزله پلی باشد جهت مقبولیت شعرهای پیشرو و متجدد.
این مجله برخلاف مجلات رادیکال و آوانگارد آن زمان، در عین وابستگیای که به سنت داشت به صورت خفیفی سنت گریزی داشته است و شعر و ادب را به سوی دنیای مدرن رهنمود ساخته است. در واقع در این مجله، چشم پوشیدن از میراث نیاکان را هم برای هویت ملی و هم برای تحقق آینده ملت خود زیانبخش میدانستند و از سوی دیگر تاثیرپذیری از دستاوردهای تمدنها و جریانهای هنری جدید را ضروری میدانستند.
رویکرد اعتدالی این نشریه به ادبیات اروپا به ویژه شعر، ترجمهها و نقدهای متعددی که در شمارههای مختلف آن چاپ شده، گویای این واقعیت بوده است. جالب است که این نشریه ضمن انتشار مرتب ماهانهای که داشته، برخی از دفترهای شعر و آثار تحقیقی را هم به صورت جداگانه منتشر کرده است. بسیاری از چهرههای شاخص ادبیات ایران اولین بار توسط همین مجله شناسایی شدند و اغلب آثار چهرههای برجسته ادبیات معاصر ایران، برای اولین بار در مجله سخن منتشر شد؛ از جمله نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج، محمد علی اسلامی ندوشن، رسول پرویزی، جمال میرصادقی، عبدالحسین زرین کوب.
ذوق و روحیه تجددگرایی، اهتمام به گسترش شعر تمثیلی و روایی و شعر نمایشی، وجه غالب ادبیات منتشر شده در این نشریه بود. نکته قابل توجه دیگر، دور بودن این مجله از گرایشهای سیاسی و حزبی بوده است و اساسا خانلری تمام تلاش خود را برای گسترش و اصلاح جریانهای ادبی به کار گرفت نه چیز دیگری.