گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- فاطمه داننده؛ سه ماه اجاره عقب افتاده اخم و تخم صاحب مغازه را درآورد و عذرشان را خواست. به ناچار فروشگاه را تخلیه کرده تا سنگینی خسارتها بیش از این کمرش را خم نکند. حالا فقط همان تولیدی و چرخهای خیاطی برایش باقی مانده است. پیراهنهایی که قرار بود دم عید به فروش برود را با دقت روی زمین پهن میکند. از هر طرح و رنگی عکسی میگیرد. لبخند تلخی میزند و میگوید: «نبود مشتری و اوضاع نابسمان بازار مشکلات زیادی برایمان بوجود آورد و نتوانستیم اجاره مغازه را بدهیم. مدتی است برای فروش اینستاگرام را انتخاب کرده ایم همان جا مشخصات لباسها را نشان میدهیم. برای تبلیغات به صفحات بلاگرها مراجعه کردیم، اما مبلغ پیشنهادیشان سه برابر اجاره یک ماه مغازه بود!»
همه گیری ویروس کرونا و قرنطینههای پی در پی بسیاری از مردم را مجبور کرد تا به جهت رعایت توصیههای بهداشتی در شیوه خرید مایحتاجشان تغییراتی دهند. آنها تصمیم گرفتند به جای قدم زنی در پاساژها از طریق گشت و گذار در فضاهای اینترنتی مثل اینستاگرام و کانالهای تلگرامی محصول مورد نظر خود را پیدا کنند. اما به غیر از مردمی که برای رفع نیاز هایشان با شرایط جدیدی رو به رو شده بودند بسیاری از مشاغل از رونق افتاد و در این بین افراد زیادی از جمله تولید کنندگان و فروشندگان بازاری دچار ضرر و زیانهای جبران ناپذیری شدند.
رفته رفته کرونا ثابت کرد مهمان چند روزه نیست و قصد رفتن ندارد. فروشندگان هم تصمیم گرفتند در عرضه محصولات خود روشهای دیگری جز فروش حضوری را امتحان کنند تا همچنان در بازار تقاضا با عرضه متناسب مشتریها را حفظ کنند. کسب و کارهای اینترنتی قبل از شروع این بیماری جهانی با روشهای مد نظر خود و بدون داشتن رقبای مطرح درآمد زایی میکردند، اما با ورود دیگر فروشندگان رقم شان هر روز بیشتر از روز گذشته شد و انتخاب برای تقاضا کنندگان از بین تعداد بالای عرضه کنندگان سختتر میشد.
مواجه روزانه مخاطبان با انبوهی از صفحات فروش و انتخاب بر حسب نیازشان از پشت قاب گوشی سبب میشود در اعتماد به کیفیت اجناسی که در ویترین اینترنت جا باز کرده اند کمی تأمل کنند. طبیعی است هر محصولی که در دسترس نباشد نیازمند تضمینی است تا از ضررهای احتمالی جلوگیری شود.
جو حاکم بر اینستاگرام باعث شده تبلیغات از طریق لایف استایلها از اثربخشترین راههای ایجاد اعتماد بین مردم باشد. بلاگرها و لایف استایلها با هر تبلیغ مکررا اظهار دارند که هیچ گاه حاضر نیستند هر محصولی را معرفی کنند بلکه اولویت با آنهایی است که در کنار کیفیت مرغوب قیمت مناسبی هم دارد.
بی قانونیها در نرخ بالای تعرفههای تبلیغاتی لایف استایلها داد بسیاری از صاحبان کسب و کارهای اینترنتی را درآورده است. مدیر یکی از کسب و کارهای خانگی که چند سالی است مشغول تولید سرویس آشپز خانه است از تجربهای که در این فضا داشته میگوید: «از زمانی که مشغول به تولیدات شدم تا به همین الان راه ارتباطی برای فروش جز اینستاگرام ندارم برای همین سعی کردم با لایف استایلهای زیادی همکاری کنم. اما متاسفانه مشکلی که من و همکارانم را در تنگنا قرار میدهد رقم بالای پیشنهادی از طرف آنها است. در بهترین حالت بلاگر روزمره محوریی که بالای صد هزار نفر دنبال کننده داره از سه الی چهار میلیون تومان شروع میکند و با یک خط این ور و آن ور شدن متن در استوری یا گذاشتن صدای خودش بر روی پوستر تبلیغاتی چند میلیون تومان بر قیمت اضافه میکند.»
درباره بی توجهی کسانی که برای خود در اینستاگرام طرفدارانی دست و پا کرده اند ادامه میدهد: «همکاری با آنهایی که حدودا بالای ۳۰۰ هزار نفر دنبال کننده دارند و یک لایف استایل شناخته شده هستند به جهت رقمهای فضایی که تعیین کرده اند برای ما که تولید کننده هستیم و صفر تا صد کار و هزینهها بر دوشمان است محال است. بسیاری شان برای انتشار یک استوری چند ساعته زیر بیست میلیون تومان را قبول نمیکنند حالا شما تصور کنید من این مبلغ را هزینه کردم مگر چقدر فروش خوب خواهم داشت؟ حتی با این قیمت نجومی برای پذیرش تبلیغات هم شرطهایی تعیین میکنند. مثلا میگویند اگر تعداد مخاطبهای صفحه تان زیر ده هزار نفر باشد قبول نمیکنیم و همین کار را هم میکنند و جوابی نمیدهند.»
خانم تولید کننده ضمن ابراز نارضایتی خود بابت مبالغ زیاد تعرفههای تبلیغاتی از اخلاق غیر حرفهای لایف استایلها در برخورد با صاحبان کسب و کارها هم دل خوشی ندارد. در ادامه توضیحاتی از بی احترامیهای کلامی و کلاهبرداریهایی که سبب از بین رفتن اعتماد شده است میدهد: «متاسفانه تعداد زیادی از لایف استایلها تنها به فکر پر کردن جیب خود هستند و از تعهد کاری در رفتارشان هیچ خبری نیست. برخی از این افراد باز دهی مناسبی ندارند به همین خاطر دست به فریبکاری میزنند آنها در ازای دریافت پول به اسم افزایش مخاطب فالوورهای فیک را راهی صفحات مان میکنند اگر اعتراض هم کنیم زیر بار نخواهند رفت و با توهین جواب میدهند. در چنین حالتی نه تنها نمیتوانیم فروش خوبی داشته باشیم بلکه به خاطر این دنبال کنندگان جعلی اعتبار صفحه هم از بین میرود. دروغ گوییها و رفتارهای زننده سبب بد بینی بسیاری از کسب و کارهای اینترنتی شده است.»
ایشان در ادامه گفتگو از تجربه موفق خود در همکاری با لایف استایلهایی گفتند که تعدادشان انگشت شمار است و در عین حال که مبلغ کمی میگیرند مخاطب واقعی جذب میکنند به همین علت چند باری فروش خوبی هم داشتند. همچنین بر این باورند چیدمان و عکاسی محصولات در جذب مشتری تاثیر زیادی دارد به طوری که اگر طراحی صفحه خوشایند و زیبا نباشد با تبلیغات هم اتفاق خاصی نمیافتد.
لا به لای تبلیغات لایف استایلها جشنوارههای عجیب و غریب دریافت فالوور فرصت عرض اندام پیدا کرده اند. این جشنوارهای اینستاگرامی اغلب توسط دیجیتال مارکتینگها اداره میشوند. کمپینهایی که برای صاحبان کسب و کارها شعار جذب فالوور صد در صد واقعی و تضمین فروش سود ده میدهند و برای سایر کاربران برنده شدن آپارتمان خودرو شمش طلا و هزاران هدیه نقدی دیگر را، که در وضعیت اقتصادی کنونی هر فردی برای داشتنش باید سالها کار کند، اما با شرکت در کمپینهای افزایش فالوور شاید بتواند بدون پرداخت مبلغی یک شبه صاحب این جوایز گران بها شود.
موسس این جشنوارها به زعم خودشان این گونه فعالیتها را مفید ارزیابی میکنند و معتقدند وجودشان سبب دیده شدن تولید کنندههای داخلی و پیشرفت بازارهای اینترنتی است. اما مسئله مهم نحوهی چگونگی برگزاری کمپین است. چطور میشود حدود صد هزار مخاطب واقعی در این فضا به دست آورد و اهالی بازار اینترنتی را صاحب خریدارهای واقعی کرد؟صورت نه چندان پنهانی ماجرا ریختن طرحهای اجرایی از سمت دیجیتال مارکتینگها بر ذهن و چشم آن مخاطب فعالی است که زمانهایی را به چرخیدن در اینستاگرام اختصاص داده است. حالا وقت آن رسیده تیزرهای تبلیغاتی و استوریهایی که خبر از پارو کردن پول میدهند ذائقه اش را قلقک دهند تا در کمتر از ده دقیقه با شرکت در قرعه کشیها دستی به سر و وضع شانسش بکشد.
برای کاربرانی که به شوق برنده شدن در قرعه کشی جوایز حاضر شده اند شرط اصلی دنبال کردن صفحات کسب و کارهایی است که توسط کمپین معرفی میشوند و آنها پس از انجام این کار وارد سایت شده، کد قرعه کشی را دریافت میکنند و منتظر میمانند تا نتایج اعلام شود. اما دیجیتال مارکتینگها در برپایی جشنوارهها تنها نیستند بلکه همکاری یک لایف استایل حکم برگه برندهای را دارد که با حضورش نتیجه عوض میشود.
مخاطبین به اصطلاح واقعی که قرار است صفحه تولید کنندهی ما را پیگیری کنند و چه بسا شاید مشتاق شدند و خواستند خرید هم بکنند از سمت لایف استایلها روانه میشوند. لایف استایلها در طول مدتی که با دیجیتال مارکتینگها همکاری میکنند مدام شروط شرکت را به دنبال کنندگان خود یادآوری میکنند. از آنها میخواهند صفحات معرفی شده را دنبال داشته باشند سپس با چهرهای هیجان زده جوایزی که انتظارشان را میکشد نشان میدهند.
با این فرمول ثبت نامی دیکته شده مشخص است قدم زدن صاحبان کسب و کارهای اینترنتی بر مثلثی که اضلاعش را کمپین، حضور لایف استایل و حمایت مجازی کاربران شکل داده یک چرخه باطل است. پس از قرعه کشی و تمام شدن جوایز دیگر خبری از فروش نیست، زیرا از همان ابتدا هم قرار بر این نبود! وقتی تمام ماجرا بررسی میشود هیچ اثری از روشهای مناسب در به تصویر کشیدن کیفیت محصولات و تبلیغ در راستای اعتماد سازی و جذب مشتری به اصولیترین و حرفه ایترین شکلش نمیبینیم بلکه آنها مخاطب را با وعدهی برنده شدن جوایز خام خود میکنند.
در نتیجه شرکت کنندهها برای خرید اجناسی که به کارشان میآید این صفحات پیشنهادی را دنبال نمیکنند بلکه فقط به شوق داشتن خودرو گوشی و هر هدیه نقدی دیگری آن هم برای مدت کوتاهی تولید کنندهها را پیگیری میکنند. در حقیقت این کمپینهای اینستاگرامی بر خلاف ادعاهایشان هیچ معاملهی برد بردی رقم نمیزنند. صاحب سرمایه هزینههای گزافی را متحمل میشود تا جانی به کسب و کارش ببخشد، اما تولیداتش هیچ جایی در رفع نیازهای ضروری مخاطب پیدا نمیکند.
در کنار این سوال بی جواب «هزینههای کمپینها اگر از جیب صاحبان کسب و کارهای اینترنتی تامین نمیشود چه کسی مسئولیت این بریز و بپاشها را برعهده میگیرد؟» باید پرسید چطور فروشندهها در دامهای تبلیغاتی جشنوارههای این چنینی میافتند؟ نزدیک یک سال است که حضور چهرههای سرشناسی، چون محمد رضا حیاتی، سالار عقیلی، لاله اسکندری و... در حمایت از این کمپینها بازار دیجیتال مارکتنیگها را گرم نگه داشته است آنها با دعوت از خواننده ها، ورزشکارن، بازیگران و سلبریتیهای پر طرفدار توانستند از طریق اقتصاد توجه منافع خود را حفظ کنند. دیگر برای کسی جای سوال نیست چرا مژده لواسانی چهره رسانهای و ادبی مجری گری در این جشنوارهها را با کمال میل میپذیرد و با پرسیدن سوالات برعکس از یک لایف استایل حواسها را به سمت او پرت میکند؟ مگر وجود یک لایف استایل در دنیای ارتباطات چه دستاورد مهمی برای مردم داشته که این چنین شایسته تکریم و دیده شدن است؟
علاوه بر پشتیبانی سلبریتیها از روشهای غلط نگه داشتن مخاطبی که هر لحظه در حال فرار است وزارت فرهنگ و ارشاد با صدور مجوز به این جریان یک لبیک بزرگ به هنجارشکنان اینستاگرامی گفته است. گویا برای اهالی فرهنگ اهمیتی ندارد چه کسانی بار تبلیغات را بر دوش خود گرفته اند! تولید محتوایی که یک لایف استایل را به مرکز توجههای مجازی پرتاب میکند از خود او جدا نیست. هزینهی بها دادنها به لایف استایلهایی که محتوای مخربی دارند را در آیندهای نزدیک چه کسانی پرداخت میکنند؟
متولیان فرهنگ به جای ترمیم فرهنگ و هنریی که سال هاست مورد هجمه قرار گرفته خودشان هم تبر به دست گرفته اند و با سایرین دست به تخریب باقی ماندهی دستاوردها میزنند بدون آنکه عواقبش را بررسی کرده باشند. آیا در کشوری که وزارت خانه اش نام "فرهنگ و ارشاد اسلامی" را یدک میکشد قانونی بر فضای تبلیغات مجازی حاکم نیست؟ متاسفانه هیچ قانونی مبنی بر نظارت در فضای مجازی وجود ندارد. در قوانین تبلیغاتی وزارت فرهنگ و ارشاد بندی پیدا نمیشود تا از رشد قارچ گونه مجازیستهایی که ارزشهای جامعه را لگدمال کرده اند جلو گیری کند.
کسب و کارهای اینترنتی با هدف ایجاد اشتغال و درآمد زایی برای افرادی به وجود آمده اند که سعی دارند در هزینههای خود صرفه جویی کرده و برای پیشرفت تولید روشهای نوین را امتحان کنند، اما با روند پیش رو فقط عدهای صاحب سرمایه حق کاسبی در این بازار را دارند و باقی به گونهای مایوس انتظار دیده شدن را میکشند. علاوه بر وضع مقرارت در تعرفههای تبلیغاتی نتیجه تبلیغ هم جای بحث دارد. قوانین باید به شکلی اجرایی شود تا دیجیتال مارکتینگها و لایف استایلهایی که با گشادتر کردن جیب خود دست صاحبان کسب و کارها را تنگ میکنند و در عوض خروجی قابل قبولی ندارد جایی در این فضا نداشته باشند.