به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، امروز تلویزیون در هجوم بحث های انتقادگرایانه با محوریت ریزش مخاطب و تغییر سلیقه مخاطبان و مارکتی که رقابت را با ظهور وی او دی ها و پلتفرم های متنوع دشوار کرده، ناچار و محکوم به بقاست. در این مسیر هم حفظ سرمایه ها و فرزندانش که سالها برای پرورش و شکوفایی شان انرژی گذاشته و هزینه کرده، می تواند کمکی مهم و اساسی باشد.
این روزها همزمان با آغاز پخش سریال «دودکش2» به کارگردانی برزو نیک نژاد و تهیه کنندگی زینب تقوایی در شبکه یک سیما، دوباره به خاطرمان آمد که تداوم تولید چنین محصولاتی که مصداق بارز و صریح برند سازی در تلویزیون هستند، چقدر می توانند سنبه تلویزیون را در این رقابت خطیر و دشوار، پرزور کنند.
«دودکش2» به برکت شخصیتهایی ملموس و سمپاتیک و تکیه کلامهایی نوگرایانه و کستینگ هماهنگ در دهه 90 توانست سری بین سریال ها درآورد و به سرعت محبوبیت کسب کند. سریالی که حالا در سری جدید خود نشان داده با ایجاد تغییراتی متناسب با گذشت زمان و نظر به تفاوت مطالبات و درک هنری مردم، به سری های احتمالی بعدی اش نیز کاملاً امیدوار است.
خانواده مشتاق در سری جدید نیز در کنار خوشمزگی های همیشگی آدمها و بگیر و ببندهای فانتزی و جدل های بامزه خانوادگی، همچنان دیدگاه های انساندوستانه دارد. نکته ای که از همان قسمت اول و ارائه خدمات قالیشویی به سیل زدگان ترکمن، نمود عینی و غیر شعاری داشت. ضمن اینکه سازندگان در خلال همین جر و بحث ها و طعنه و کنایه های کمدی در مناسبات خانوادگی روایت، به مفهوم خانواده اصالت ویژه ای می بخشند و اهمیت آن را یادآور می دهند.
آدمهای سری مجموعه «دودکش» رسم رفاقت را به جای می آورند. به زندگی نگاه امیدوارانه دارند و برای پیشبرد اهدافشان مدام در تکاپو هستند. این انگیزه بخشی نیز خصوصاً در کاراکتر فیروز با بازی هومن برق نورد تعریف شده تا او به عنوان موتور محرکه طنازی، بقیه را نیز تهییج و تشویق کند و از آنان تعهد و مسئولیت پذیری بخواهد. فیروز همان مغز متفکر و وجدان بیداری است که اینجا در مقام سرپرست خانواده، اگرچه خود نیز طبیعتاً نقاط ضعفی دارد و به اصلاح گاف کم نمی دهد، اما راه و رسم صدق و درستی را پیش گرفته و با همان سبک جالب و هیجانی خودش، قصد تکثیر و تعمیم آنرا دارد.
چیزی که امروز جامعه به آن احتیاج مبرم دارد.
نویسندگان با تکیه بر عنصر آشنایی ذهنی بینندگان با کاراکترها، کوشیده اند مضامین انسانی را در لفافه ای از کمدی های کلامی و موقعیت بیارایند و در کنار خنداندن، به قول خودشان «بی قیف و قپی و قمپز!»، «به ضرس قاطع!» آگاهی و تذکر نیز بدهند.
این همان معجزه ای است که اصولاً در جریان مفهوم برند سازی، البته از نوع مثبت و جذابش، بشدت تسهیل می شود و از سوی مخاطب نیز بدون گارد و دافعه، مورد پذیرش قرار می گیرد.
تلویزیون در سایه اعتنا و تقویت برندهایش به مثابه سرمایه هایی مفید و اثرگذار و نظارت دقیق و همه جانبه روی مراحل نگارش تا ساخت به منظور پیشگیری از افت و تنزل احتمالی و صدالبته فروگذاری نکردن از حمایت های لازم و به موقع از گروه تولید، می تواند جریان برند سازی اش را با نگاه سرمایه گذاری حفظ کند. برند سازی ای که در نمونه های دیگر همچون «نون خ» و یا «زیرخاکی» نیز عینیت یافته و این بار در «دودکش2» جلوه های مقبول دیگری را به نمایش گذاشته است.