گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- سارا عاقلی؛ عید قربان هر سال شاید جلوهی عید و قربانی کردن و حضور حجاج در سرزمین منا باشد، اما در این بین سالهایی نیز وجود داشته که عید قربان به یک سوگواره تبدیل شده؛ روزی که اگرچه قربان بوده، اما عید نبوده و قربانیانش حجاج بودند؛ مانند مهر سال ۹۴ که حجاج در مسیر رمی جمرات گرفتار سوءمدیریت دولت عربستان، انسداد و ازدحام بالای جمعیت شدند و خیابان ۲۰۴ برای آنها تبدیل به قربانگاه شد و از میان حجاج کشورهای مختلف قربانی گرفت؛ شوک فاجعه در روزهای ابتدایی به شدت بالا بود و حتی روابط میان ایران و عربستان را تحت تاثیر شدید قرار داد و باعث شد ایرانیان در سال ۹۵ در اعتراض بیکفایتی دولت سعودی، عازم حج نشدند.
اما این واقعه نیز مانند هر حادثه دیگری مستعد فراموش شدن و حتی قلب واقعیت است؛ کمااینکه پس از وقوع آن، دولت عربستان از اعلام تعداد دقیق شهدا طفره رفت و برخی نقلقولهای مستقیم و غیرمستقیم از جانب دولت سعودی و رسانههای طرفدار آن، علت حادثه و بر هم زدن نظم را به حجاج ایرانی نسبت داد؛ نسبتی غیر واقع و غیر مستند که باید با مستندنگاری و ثبت در تاریخ، آن را بیاثر کرد؛ در این بین "خیابان ۲۰۴" تنها کتابی است که تلاش کرده پرچم روایت بیواسطه و مستند را بالا نگه دارد تا به سهم خود مانع قلبِ حقیقت شود؛ به مناسبت عید قربان و سالگرد فاجعه منا به سراغ نویسنده این کتاب زهرا کاردانی رفتیم و با او به گفتگو نشستیم.
خبرگزاری دانشجو: یکی از رویکردهای رایج برای پرداختن به موضوع حج در ادبیات ما، سفرنامه نویسی است؛ کما اینکه سفرنامههای متنوعی با نگاههای متعدد از قدیم تا امروز پیرامون سفر مکه نوشته شده، اما اثری که تحت عنوان "خیابان ۲۰۴" از شما موجود است به یک حادثه خاص در بطن سفر حجاج در سال ۹۴ میپردازد؛ یک سوژهی به خصوص در ایدهی کلی سفر حجاج؛ پیرامون سبک نوشتاری این اثر بیشتر بفرمایید.
زهرا کاردانی: رویکردی که من برای این کتاب انتخاب کردم با سفرنامه نویسی جداست؛ چون در سفرنامه، نفس سفر و جغرافیای آن مورد توجه نویسنده است، اما آنچه من نوشتم مستندنگاری یک اتفاق است و روایت پیرامون اتفاق اصلی شکل میگیرد؛ انگیزهی نوشتن این کتاب از آنجا شروع شد که من هم مانند بسیاری دیگر از افراد، مهر ماه ۹۴ با شنیدن خبر فاجعه منا شوکه شدم و موضوع برایم سوال برانگیز شد؛ چرایی وقوع این اتفاق برایم حل نشدنی بود که چطور ۷۰۰۰ نفر در یک متراژ خیلی کوچک در یک جغرافیای ۲۰۰ متری یعنی خیابان ۲۰۴ و در زمان خیلی کم از دنیا بروند؛ این سوال بزرگ باعث شد به دنبال جواب آن بگردم چراکه به این نتیجه رسیدم دیگر از طریق رسانهها به جواب نخواهم رسید؛ در نتیجه به سراغ شاهدین ماجرا و خانوادههای شهدا و کارگزاران حج رفتم.
خبرگزاری دانشجو: در روز حادثه به چه شکل از ماجرا مطلع شدید؟
زهرا کاردانی: در روز عید قربان سال ۹۴ در حال بازگشت از یک سفر خانوادگی بودم و به علت بیماری پدرم، حال روحی خوبی نداشتم؛ در اواسط مسیر خبر فاجعه منا را شنیدیم و خیلی شوکه کننده بود؛ البته این حالی بود که اکثر افرادی که آن را شنیدند به آن دچار شدند؛ آمار کشتهشدگان در ابتدا به این صورت نبود و گفته میشد ۱۵۰۰ نفر از میان حجاج شهید شدند و در ادامه این آمار افزایش پیدا کرد.
خبرگزاری دانشجو: شما برای روایت این اثر به سراغ شاهدین و افراد حاضر در آن ماجرای تلخ رفتید و موضوع را از زاویه ۴ گروه تعریف کردید؛ این نوع روایت را چگونه انتخاب کردید؟ غیر از این قالب به سایر سبکها مانند پرداخت داستانی ماجرا یا روایت از طرف دانای کل هم فکر میکردید؟
زهرا کاردانی: نه؛ ادبیات داستانی مدنظرم نبود، چون میخواستم حتما کار به شکل مستند تولید شود؛ برای انتخاب گروههای راوی نیز، اتفاق را مرکز ثقل قرار دادم و گروههای درگیر ماجرا را به دست آوردم؛ وقتی حادثه منا را وسط بگذارید گروههای درگیر شامل حجاج، خانوادههای داغدار، افرادی که برای نجات دیگران کمک میکردند، خواهید رسید؛ ضمن اینکه دیگر افراد نقشآفرین نیز وجود داشتند مانند هنرمندانی که برای این حادثه، اثر خلق کرده بودند یا دستهی دیگری که خیلی دوست داشتم با آنها مصاحبه کنم، اما متاسفانه حاضر به مصاحبه نشدند، مامورین فرودگاهی بودند که استقبال از پیکرهای شهدا را به عهده داشتند یا دادستان جنایی آن زمان؛ دلیل تمایلم به مصاحبه با دو گروه آخر این بود که حادثه یکسری جزئیاتی داشت و میطلبید از زبان ایشان روایت شود، اما در آن زمان اقبالی به مصاحبه نشان داده نشد.
خبرگزاری دانشجو: علت عدم اقبال به مصاحبه چه بود؟
زهرا کاردانی: دلایل مختلفی داشتند، اما حتی کسانی هم که مصاحبه کردند بعضا تصور میکردند بهتر است از این موضوع بگذریم و این نگاه اشتباهی است که بیشتر در بین مسئولین ما رواج دارد؛ مبنی بر اینکه از اتفاقات بگذریم و با روایت حوادث کاری نکنیم که خانواده شهدا بیش از این ناراحت شوند! در حالی که از نظر مستندنگاری هر اتفاقی باید با جزئیات در تاریخ ثبت شود تا هم دلایل آن برای همه روشن شود و هم از تکرار آن جلوگیری شود؛ اما جملهای که من در جریان جمع آوری این کتاب از مسئولین زیاد شنیدم این بود که اجازه دهید با روایت نکردن، شکوهِ خانواده شهدا حفظ شود! البته بودند مسئولانی که مصاحبه را قبول کردند به مسئلهی مستند، مسئولانهتر فکر کردند.
خبرگزاری دانشجو: در نهایت با بررسی جمیع مسائل و افراد در دسترس برای پاسخگویی به چهار گروه راوی رسیدید.
زهرا کاردانی: گروه اول این روایت شاهدین ماجرا و حجاجی بودند که زنده از ماجرا بیرون آمدند؛ گروه دوم خانوادههای شهدایی بودند که همراه شهید در سفر حج حضور داشتند، گروه سوم کارگزاران حج و کسانی بودند که در نجات و تفحص نقش داشتند و گروه چهارم، خانوادههای شهدایی بودند که اینجا منتظر مسافرانشان بودند و متاسفانه عزیزانشان هیچگاه برنگشتند.
خبرگزاری دانشجو: در خصوص سبک مستندنگاری و چالشهای آن بفرمایید؛ باتوجه به اینکه همانطور که خودتان اشاره کردید نسبت به مستندنگاری رویکرد مثبتی به ویژه در میان مسئولین وجود ندارد و حتی پس از پایان دوره مسئولیت خود، برعکس افراد صاحب منصب در دیگر کشورها، وقایع را ثبت و روایت نمیکنند و از طرف دیگر رویکرد احساساتی نسبت به مسائل به ویژه حوادث تلخ وجود دارد.
زهرا کاردانی: کار قبلی من یعنی کتاب "زن آقا" نیز داستان نیست؛ یکی از شاخههای مستندنگاری یعنی خودنگاره است و گزارشهای یک سفر است؛ مستند برای من که انتخابم نوشتن مستند است و برای مخاطبی که ترجیحش خواندن مستند است شیرینی خاص خودش را دارد؛ چون میدانیم روایتی که در حال نوشتن و خواندن آن هستیم بر واقعیت تکیه دارد و ما علاقهمندان مستند، به واقعیت بیشتر از داستان اقبال نشان میدهیم؛ من به شخصه روایت واقعی را به تخیل ترجیح میدهم؛ اما علی رغم اینکه در کشور ما اتفاقات سیاسی اجتماعی زیادی میافتد و برای مردم سوالات زیادی ایجاد میشود، درباره اکثر اینها توضیحی داده نمیشود؛ در عوض بیشتر از فرمول زمان همه چیز را حل میکند استفاده میکنند و سعی میکنند مردم حوادث را بیشتر فراموش کنند؛ حادثه شهدای مکه نیز چیزی شبیه حادثه منا بوده، اما درباره آن نیز توضیح مشخصی داده نشده و سکوت ما باعث میشود دیگران مانند رسانههای بیگانه آن را روایت کنند و حتی آنطور که میخواهند روایت بسازند که با واقعیت فاصله دارد.
خبرگزاری دانشجو: در خصوص فاجعه منا نیز برخی ابعاد قضیه هنوز روشن نشده؛ مانند انگیزههای سیاسی حاکم بر قضیه؛ شما به نکات مبهم در یک اثر مستند چگونه پرداختید؟
زهرا کاردانی: یک مستندنگار باید بتواند بدون قضاوت وارد ماجرا شود و صرفا گزارهها را مطالعه کند و از افراد حاضر در حادثه جویا شود و آن را روایت کند؛ برای این اثر از حدود ۳۵ تا ۴۰ نفر سوال پرسیده شد و روایتهای بسیار متفاوتی نقل میشد؛ برخی حاضرین فاجعه منا را یک حادثه پیش بینی نشده میدانستند که در اثر بیمسئولیتی رخ داده و برخی دیگر آن یک سناریوی از پیش تعیین شده و برنامهریزی شده میدانستند؛ من از بین این دو نوع روایت نمیتوانم دست به انتخاب بزنم؛ چون هر دو نظر استدلالهای متقن مطرح میکنند و رسالتم روایت آنها برای ماندگاری در تاریخ است.